رسانههایی که تعطیل میشوند؛ آزادی بیان از عینک طالبان
طالبان باید بدانند که خاموش کردن صدای رسانههای آزاد هرگز به سود آنان نیست و کمکی به بازتاب تصویری قابل تحمل از حکومتداری آنان به افکار عمومی افغانستان و جهان نخواهد کرد. آنها اگر میخواهند بر افغانستان حکومت کنند و حکومتشان پایدار بماند، راهی جز به رسمیتشناختن حقوق اساسی مردم افغانستان ندارند؛ حقوقی که آزادی بیان، فعالیتهای رسانهای و استفاده بیهراس از نیروی نقد سازنده نیز از جمله آنهاست و باید تامین شود.
دفتر مرکزی خبرگزاری جمهور در کابل تعطیل شد. جمهور یک خبرگزاری خصوصی و مستقل است که از حدود ۱۳ سال پیش به طور متمرکز و پایدار در افغانستان فعال بودهاست.
مسئولان این خبرگزاری گفتهاند که آنها در نهایت مجبور شدهاند تحت فشار شدید استخبارات طالبان، دفاتر مرکزی و ولایتی خود در داخل کشور را تعطیل کنند.
خبرگزاری افق به عنوان یکی دیگر از رسانههای مستقل و منتقد، علیرغم اینکه ممکن است در خیلی از زمینهها با خبرگزاری جمهور، مواضع همسو و همسان نداشتهباشد؛ اما به دیدگاههای گردانندگان آن به مثابه یک رسانه مستقل، احترام میگذارد و تعطیلی دفاتر آن را تاسفبار و تاثرانگیز میداند و ضربه بزرگ دیگر بر پیکره آسیبپذیر خانواده بزرگ رسانههای کشور ارزیابی میکند.
این رویداد یکبار دیگر نشان میدهد که رسانهها در پی تسلط طالبان، متحمل مشقات بنیانبراندازی شدهاند و محدودیتهای فزاینده رژیم طالبان، عملا امکان فعالیت رسانههای آزاد در داخل کشور را از میان بردهاست.
این در حالی است که برخلاف ادعاهای طالبان که مسئولان خبرگزاری جمهور از آن پرده برداشتهاند، هیچ رسانه مستقلی در کشور در پی براندازی رژیم نیست. هدف اصولی همه رسانههای مستقل و منتقد، اصلاح سیاستهای ضد انسانی، تامین آزادیهای اساسی و حقوق شهروندی و استقرار عدالت میباشد.
هیچیک از این موارد در هیچ کشوری نمیتواند مصداق براندازی تلقی شود و فشارهای فزاینده بر اصحاب رسانه آنهم از سوی دستگاههای غیرمسئولی مانند اداره استخبارات را توجیه کند.
طالبان باید بدانند که خاموش کردن صدای رسانههای آزاد هرگز به سود آنان نیست و کمکی به بازتاب تصویری قابل تحمل از حکومتداری آنان به افکار عمومی افغانستان و جهان نخواهد کرد. آنها اگر میخواهند بر افغانستان حکومت کنند و حکومتشان پایدار بماند، راهی جز به رسمیتشناختن حقوق اساسی مردم افغانستان ندارند؛ حقوقی که آزادی بیان، فعالیتهای رسانهای و استفاده بیهراس از نیروی نقد سازنده نیز از جمله آنهاست و باید تامین شود.
نکته مهمتر این است که این امر به تامین مشروعیت داخلی دولت طالبان هم کمک میکند؛ چیزی که آنها به شدت به آن نیاز دارند و تا زمانی که این مشروعیت تامین نشود حتی اگر همه دولتهای جهان، رژیم آنان را به رسمیت بشناسند، قدرت و حاکمیتشان در داخل کشور به ثبات و استقرار نخواهد رسید.
بر این اساس، تعطیلی رسانههای منتقد، استفاده از نیروی غیرمشروع دستگاههای امنیتی و جاسوسی برای سرکوب و سانسور و تحمیل سیاستهای ضد آزادی خود بر رسانههای آزاد، تنها به بدنامی و انزوای بیشتر و در نهایت ناکامی و فروپاشی رژیم منجر میشود؛ زیرا در عصر فراگیری شبکههای پرقدرت اجتماعی و امکان فعالیتهای رسانهای در بستر وب و فضای سایبر، اصولا شیوههای سنتی برای کنترل افکار و محدود کردن آزادی بیان، پاسخگو نیست و چه بسا نتیجه عکس میدهد.
این امر درباره تعطیلی خبرگزاری جمهور و سایر رسانههایی که تاکنون از سوی رژیم طالبان، محدود یا مسدود شدهاند نیز صادق است. آنها با استفاده از این رویداد، از این پس، طیفی گستردهتر از جامعه مخاطبان را جذب خواهند کرد و طالبان از این منظر به طور غیرمستقیم به این رسانهها کمک کرده تا بیش از پیش، مورد توجه افکار عمومی قرار بگیرند و از آنجایی که در نقطه مقابل یک رژیم سرکوبگر و توتالیتر واقع شدهاند که حتی تحمل نقدهای نرم و اصلاحطلبانه رسانههای آزاد را هم ندارد، فعالیتهایشان تقویت میشود و گسترش مییابد و به همان میزان، قرائت طالبان از آزادی بیان، مورد طرد و نفرت قرار میگیرد و منزوی میشود.
این اقدامات در عین حال، تعهدات اولیه و شعارهای طالبان در روزهای نخست سلطه بر کشور را قویا به چالش میکشد که گفتهبودند که حق فعالیت رسانههای آزاد را در چارچوب قانون و «شریعت» به رسمیت میشناسند و آن را تامین و تضمین خواهند کرد. در ادامه اما مشخص شد که اصولا قانونی در این زمینه وجود ندارد و نهاد اصلی تصمیمگیرنده در این زمینه، وزارت امر به معروف و نهی از منکر و اداره استخبارات است نه وزارت اطلاعات و فرهنگ یا کمیسیون رسیدگی به تخلفات رسانهای. شریعت نیز تنها بربنیاد خوانش تنگاندیشانه مولویهای کوتهفکر دستپرورده مدارس مذهبی پاکستان، قابل اعمال است و جز این، طالبان هیچ برداشت دیگری از شریعت را قبول ندارند و برنمیتابند.