برای زنان آری، بدون زنان هرگز!

سازمان‌های بزرگ بین‌المللی که برخی از آن‌ها ده‌ها سال در افغانستان فعال بود‌ه‌اند، با توقف فعالیت‌های بشردوستانه خود به طالبان پیام می‌‌دهند که برای زنان، آری؛ اما بدون زنان، هرگز.

در پی اعلام تعلیق فعالیت‌های سه سازمان غیرحکومتی در افغانستان پس از فرامین تازه طالبان علیه زنان و دختران، دو سازمان بین‌المللی «کمیته بین‌المللی نجات» و «کمیته امداد اسلامی» نیز اعلام کرده‌اند که فعالیت‌های خود را متوقف می‌کنند.

این دو نهاد نیز در بخش فراهم‌آوری کمک‌های بشردوستانه به خانواده‌های نیازمند در افغانستان کار می‌کنند.

سازمان نجات کودکان، کرانترنشنال و کمیته نارویژی پناهندگان، پیش‌تر در اعلامیه مشترکی تصمیم مشابه گرفتند.

کمیته نجات کودکان(آی‌آرسی) گفته که در حال حاضر در ۱۲ ولایت افغانستان در حوزه‌های خدمات اضطراری، صحت، آموزش و معیشت خدمات ارائه می‌کند. در افغانستان بیش از ۸ هزار کارمند دارد که بیش‌تر از ۳ هزار آنان زن هستند.

این کمیته‌ گفته در زمانی که بیش از ۹۷ درصد جمعیت افغانستان در خطر فقر هستند، این نهاد از طالبان می‌خواهد که پیامدهای بشردوستانه شدید تصمیم خود را در نظر بگیرند.

همزمان اتحادیه اروپا هم اعلام کرده که در حال ارزیابی کمک‌های بشردوستانه خود به افغانستان در پی سیاست‌های زن‌ستیزانه طالبان است.

اگرچه تصمیم سازما‌ن‌های امدادسان برای تعلیق و توقف خدمات و اقدامات بشردوستانه خود، پیامدهای فاجعه‌باری برای مردم افغانستان خواهد داشت و میلیون‌ها نیازمند را از دسترسی به کمک‌های انسانی، محروم خواهد کرد؛ اما مسئول مستقیم این تصمیم تاسف‌بار، سازمان‌های امدادی نیستند؛ بلکه رژیمی است که با اتخاذ سیاست‌های شرم‌آورش درباره زنان و دختران، آنان را از کار و آموزش، محروم کرده و در این زمینه حتی به هزینه‌های سنگین و مرگبار آن برای مردم نیازمند و فقیر افغانستان هم توجهی ندارد.

با تصمیم به توقف فعالیت سازمان‌های امدادرسان، این طالبان هستند که باید به طور مستقیم به نیازهای حیاتی مردم فقیر کشور، پاسخ دهند و به عنوان یک «دولت»‌ به مسئولیت‌های ذاتی خود برای فقرزدایی، تامین عدالت اجتماعی و اقتصادی، ایجاد رفاه، اشتغال و تضمین معیشت پایدار مردم به درستی عمل کنند.

نکته مهم‌تر این است که طالبان باید اعلام کنند که با ممنوع‌کردن کار زنان در سازما‌ن‌های غیردولتی داخلی و خارجی، برای معیشت خانواده‌هایی که تنها نان‌آورشان زنان هستند، چه برنامه‌ای دارند؟ زنانی که از این پس، خانه‌نشین می‌شوند، چگونه باید مخارج فرزندان‌شان را تامین کنند و سهم دولت طالبان از جبران پیامدهای ویرانگر اقتصادی این تصمیمات ضد انسانی چیست؟

با این‌همه، جهان هم مسئولیت دارد که از همه ابزارهای خود برای پاسخگو قرار دادن رژیم طالبان استفاده کند و سرنوشت زنان افغانستان را قربانی منافع مشروع و غیرمشروع خود در ادامه تعامل با طالبان نکند.

طالبان به صراحت اعلام کرده‌اند که به جامعه جهانی، اجازه نمی‌دهند که به بهانه کمک‌های بشردوستانه در امور داخلی افغانستان، مداخله کند. با توجه به این موضع‌گیری، جهان هم باید به طالبان نشان دهد که تعامل با جهان، شرایط دارد و طالبان نمی‌توانند به عنوان یک رژیم غیرمسئول، یاغی و بی‌تعهد، هم از کمک‌های گسترده جامعه جهانی، بهره‌مند شود و هم در قبال تعهدات صریح افغانستان به جهان، مسئول و پاسخگو نباشد.

به این ترتیب، سازمان‌های بزرگ بین‌المللی که برخی از آن‌ها ده‌ها سال در افغانستان فعال بود‌ه‌اند، با توقف فعالیت‌های بشردوستانه خود به طالبان پیام می‌‌دهند که برای زنان، آری؛ اما بدون زنان، هرگز.

آن‌ها با این اقدام، عملا ثابت می‌کنند که به اصول خود برای مشارکت مستقیم و مؤثر زنان در فعالیت‌های اجتماعی در یک جامعه مبتنی بر عدالت، متعهد اند و در صورت نقض این اصول از سوی رژیم حاکم، حاضر به ارائه خدمات نیستند.

انتظار می‌رود که دولت‌های جهان و قدرت‌های بزرگ نیز از این تصمیم حمایت و با آن همراهی کنند. به عنوان مثال، امریکا که در حدود یک و نیم سال گذشته به بهانه «کمک‌های بشردوستانه» صدها میلیون دالر را در اختیار طالبان قرار داده‌است، در این مقطع حساس و تاریخی باید نشان دهد که در صف طالبان ایستاده و از سیاست‌های زن‌ستیزانه آن‌ها حمایت می‌کند یا در جانب مردم افغانستان است و اجازه نمی‌دهد که رهبران رادیکال و افراطی طالبان با اتخاذ سیاست‌های شرم‌آور به نام «شریعت» معیشت و هویت زنان را هدف بگیرند و آن‌ها را از زندگی جمعی به طور کامل، محو کنند.

موضع امریکا در این باره تاکنون بسیار دوگانه و مبهم و پرسش‌برانگیز بوده و بدتر از آن این‌که هیچ تغییری در ارسال بسته‌های نقدی امریکا برای دولت طالبان ایجاد نشده‌است؛ بنابراین، بسیاری از ناظران، مردم و فعالان زن، تصور می‌کنند که سیاست‌های زن‌ستیزانه رهبران طالبان، احتمالا بخشی از مفاد پنهان توافق‌نامه استعماری دوحه است تا در نتیجه آن، افغانستان به طور کامل به کام افراط‌گرایان، تروریست‌ها و جنبش‌های افراطی مذهبی، سقوط کند و به یک اردوگاه بزرگ تولید تروریزم در منطقه تبدیل شود.

مطالب مرتبط