تهدیدهای پاکستان به معنای چیست؟
رویکرد نرم و سازشکارانه طالبان، تغییری در مواضع پاکستان ایجاد نکردهاست و دلیل آن این است که برای پاکستان، تهدید امنیت ملیاش یک مساله حاد و حیاتی است و حتی اگر نزدیکترین متحد اسلامآباد در منطقه هم آن را نقض کردهباشد، سران پاکستان نمیتوانند از آن چشمپوشی کنند.
رنا ثناءالله؛ وزیر داخله پاکستان گفتهاست «حقوق بینالمللی به پاکستان اجازه میدهد که در تعقیب طالبان پاکستانی وارد خاک افغانستان شود و علیه آنها عملیات کند.»
او گفته که در نشست روز جمعه کمیته امنیت ملی این موضع مشخص شده که هیچ گزینه دیگری جز عملیات پاکسازی علیه گروههای مسلح در ایالت خیبرپختونخوا وجود ندارد.
آقای ثناءالله گفته: «ابتدا خواستار تحویل این افراد توسط حکومت طالبان در افغانستان خواهیم شد؛ اما اگر تحویل داده نشوند، ما میتوانیم آنها را هدف قرار دهیم.»
وزیر داخله پاکستان افزوده که «باید نتایج مثبت و منفی حمله به افغانستان و دیگر کشورهای خارجی را سنجید.»
عاصم منیر؛ فرمانده ارتش پاکستان نیز گفته که عملیات علیه طالبان پاکستانی باید تسریع شود.
وزارت دفاع طالبان اما در پاسخ گفته: «گفتههای اخیر وزیر داخله پاکستان را درباره حضور تیتیپی [طالبان پاکستانی] در افغانستان و به حمله احتمالی به آنان در داخل افغانستان، تحریکآمیز و بیاساس میداند.»
این وزارت افزوده که «افغانستان بیصاحب نیست، ما مثل همیشه برای دفاع از تمامیت ارضی و استقلال کشور آماده دفاع هستیم و در دفاع از کشور عزیز خود از هر کس خوبتر تجربه داریم.»
لحن هردو طرف در روزهای نخست به شدت تهدیدآمیز و خصمانه بود؛ چیزی که هرگز انتظار نمیرفت و بسیاری از تحلیلگران را در شوک و شگفتی فروبرد.
در روزهای بعد اما طالبان به مرور از موضع سرسختانه اولیهشان عقبنشینی کردند و از پاکستان خواستند که از تهدید و موضعگیریهای تحریکآمیز و بیاساس، دست بردارد و خواستههای خود را از راه تفاهم و گفتگو مطرح کند. این نشان میدهد که طالبان هم تهدیدهای پاکستان را جدی گرفته و نسبت به پیامدهای آن برای رژیم خود، نگران اند.
با این حال،
نکته دیگر این است که علیرغم موضعگیریهای اطمینانبخش طالبان مبنی بر اینکه آنها متعهد به عدم استفاده از خاک افغانستان برای حمله بر کشورهای دیگر هستند، پاکستان در عمل، نشانهای از گسست رابطه میان طالبان افغان و طالبان پاکستانی ندیده و مطالبات و انتظارات اسلامآباد از رژیم طالبان در زمینه سرکوب تیتیپی، بیپاسخ ماندهاست.
بنابراین، پاکستانیها مجبور شدهاند رو به تهدید و فشار بیاورند تا طالبان را مجاب و مجبور به عقبنشینی از رویکرد خود در زمینه حفظ رابطه با طالبان پاکستانی کنند.
واقعیت دیگر که نمیتوان انکار کرد این است که طالبان پاکستانی به طور چشمگیری پس از تسلط طالبان بر افغانستان، قدرتمندتر، مصممتر و عملگراتر شدهاند. آنها ظاهرا از برادران جهادیشان در افغانستان، الهام گرفته و به پیروزی در مبارزاتشان علیه رژیم اسلامآباد، امیدوار گشتهاند.
بنابراین، پاکستان میخواهد پیش از آنکه وضعیت از کنترل خارج شود و طالبان پاکستانی به کمک برخی از دشمنان منطقهای پاکستان، ابتکار عمل را در حوزه امنیت آن کشور در دست بگیرند، کاری انجام دهد؛ کاری که هرگز به سرانجام نمیرسد جز با همراهی و همکاری حیاتی طالبان افغان به مثابه متحدان و حامیان طالبان پاکستانی.
با این وجود، پاکستان دیگر مانند دوره استقرار نظام جمهوری، قادر به حملات مرگبار و ویرانگر بر خاک افغانستان نیست؛ زیرا هنوز به درستی نمیداند که طالبان مسلط بر کابل تا چه اندازه این حملات را تحمل خواهند کرد و اینکه اگر متحدان پاکستانی آنها در مناطق مرزی، سرکوب شوند، آیا طالبان افغان به بهانه دفاع از تمامیت ارضی و امنیت ملی افغانستان، علیه ارتش پاکستان، وارد عمل نخواهند شد؟
درگیریهای متواتر و مرگبار مرزی میان طالبان و مرزبانان پاکستانی نیز ابهام و تردید پاکستان در این زمینه را دوچندان کردهاست؛ زیرا طالبان نشان دادهاند که برخلاف نیروهای نظام پیشین در قبال تجاوز خارجی، بیتفاوت نمینشینند حتی اگر طرف متجاوز، پاکستان باشد که طالبان را ساخته و سالها آنها را تا رسیدن به قدرت، حمایت کردهاست.
از نظر افکار عمومی داخل افغانستان هم طالبان در موقعیتی نیستند که به مثابه نیروی نیابتی پاکستان عمل کنند و تجاوز آشکار و مستقیم ارتش آن کشور به بهانه مبارزه با طالبان پاکستانی را نادیده بگیرند؛ زیرا آنها عمق نفرت مردم افغانستان از پاکستان را میدانند و در صورتی که علیه تهدیدهای پاکستان نایستند، نفرت مردم از پاکستان، مشمول طالبان به عنوان دولت دستنشانده اسلامآباد در کابل نیز خواهد شد.