آیا افغانستان به کام چین سقوط میکند؟
رهبران چینی نه به سبک امریکا به بهانه حقوق بشر و مبارزه با تروریزم به کشورهای دیگر لشکرکشی نظامی میکنند و نه مانند روسها برای مهار توسعهطلبی ناتو وارد باتلاق اوکراین میشوند و به نام «عملیات ویژه» وارد یک جنگ آخرالزمانی میان شرق و غرب میگردند، آنها دولتهای غیرمشروع، فاقد تعهد به حقوق بشر، منزوی و مطرود و به لحاظ اقتصادی و مالی بحرانزده، آشفته، ورشکسته و بیثبات را مجبور میکنند تا در برابر امپریالیزم اقتصادی چین، تمکین کنند و بخشی از نیازهای مالیشان را با واگذاری قراردادهای سودآور و پولساز بزرگ، جبران کنند.
وزارت خارجه چین از گفتگوی تلفونی امیرخان متقی؛ وزیر خارجه طالبان و کین گانگ؛ وزیر خارجه چین خبر داده و گفته که در این گفتگو، وزیر خارجه چین، تصریح کرده که کشورش به دنبال «نفوذ» در افغانستان نیست و خواستار تضمین امنیت دیپلماتها و اتباع خود در افغانستان در آستانه فصل بهار شدهاست.
وزیر خارجه چین به امیرخان متقی گفته که چین به دنبال «نفوذ» در افغانستان نیست و به استقلال و تمامیت ارضی افغانستان احترام میگزارد.
کین گانگ به امیرخان متقی گفته که با نزدیک شدن فصل بهار، چین به امنیت پرسنل، نهادها و پروژههای خود در افغانستان اهمیت زیادی قایل است.
متقی هم گفته که طالبان اجازه نخواهند داد هیچ نیرویی از خاک افغانستان به فعالیتهایی دست بزند که دوستی میان دو کشور را تضعیف کند و به منافع چین آسیب برساند.
علیرغم تاکید و تصریح مکرر مقامهای چینی بر اینکه آنها هرگز در پی «نفوذ» در افغانستان نیستند و استقلال و تمامیت ارضی آن را به رسمیت میشاسند، کارشناسان اما در این باره به طور جدی تردید دارند و میگویند که چینیها همین اکنون در صدد گسترش امپریالیزم اقتصادی خود در افغانستان اند و نسبت به دیگر رقبای منطقهای و بینالمللیشان از موقعیت بهتری برای رسیدن به این هدف برخوردار میباشند.
به باور آگاهان، روابط راهبردی چین و پاکستان، به پکن امکان دادهاست که ارتباطات خود با طالبان را نیز گسترش دهد و به نظر نمیرسد که این ارتباطات، یکشبه ایجاد شدهباشد؛ بلکه این امکان وجود دارد که چین حتی در زمان حضور نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان نیز با طالبان ارتباط داشته و از آنان از طریق پاکستان، حمایت میکردهاست.
اینکه طالبان در نخستین روزهای بازگشت دوباره به قدرت، از چین خواستند تا در بازسازی و توسعه افغانستان به آنان کمک کند نیز ریشه در همین زد و بندهای پنهان مسبوق به سابقه داشت و نشان میداد که پکن روی طالبان، سرمایهگذاری استراتژیک کرده تا با بازگشت آنها به قدرت، به سادگی بتواند افغانستان را از نظر اقتصادی، تحت سیطره و اشغال خود درآورد و منابع دستنخورده و سرشار آن را به تاراج ببرد.
احیای قرارداد مس عینک که گفته میشود دومین معدن بزرگ مس در جهان است و نیز امضای قرارداد استخراج نفت حوزه دریای آمو طی ۲۵ سال آینده، از نخستین گامهای چین برای توسعه هژمونی اقتصادی خود بر افغانستان زیر سلطه طالبان محسوب میشود و نشان میدهد که کشور ما به سرعت در حال سقوط به کام اژدهای سیریناپذیر امپریالیزم اقتصادی چین است.
بنابراین، تاکید مکرر مقامهای چینی بر این ترجیعبند تکراری که پکن به استقلال، تمامیت ارضی و سنتهای فرهنگی افغانستان، احترام میگذارد و هرگز در پی «نفوذ» نیست، شاید به معنای متعارف کلمه به ویژه برای رهبران سنتی و سادهاندیش طالبان، قابل پذیرش باشد؛ اما واقعیت این است که چین هرگز به سبک استعمارگران سنتی، اشغال نظامی سرزمینها، ساقط کردن دولتهای ملی و برکشیدن رژیمهای دستنشانده را در دستور کار خود قرار نمیدهد. استعمار سبک چینی نیز همانند دیگر ویژگیهای آن، خاص و منحصر به فرد است.
رهبران چینی نه به سبک امریکا به بهانه حقوق بشر و مبارزه با تروریزم به کشورهای دیگر لشکرکشی نظامی میکنند و نه مانند روسها برای مهار توسعهطلبی ناتو وارد باتلاق اوکراین میشوند و به نام «عملیات ویژه» وارد یک جنگ آخرالزمانی میان شرق و غرب میگردند، آنها دولتهای غیرمشروع، فاقد تعهد به حقوق بشر، منزوی و مطرود و به لحاظ اقتصادی و مالی بحرانزده، آشفته، ورشکسته و بیثبات را مجبور میکنند تا در برابر امپریالیزم اقتصادی چین، تمکین کنند و بخشی از نیازهای مالیشان را با واگذاری قراردادهای سودآور و پولساز بزرگ، جبران کنند.
برای چین دیگر مهم نیست که ماهیت رژیم طالبان چیست، مساله حقوق بشر و کار زنان و آموزش دختران در کجای آن قرار دارد، در کابل یک دولت فراگیر وجود دارد یا نه، سوابق طالبان چگونه بوده و سرود و پرچم و نمادهای ملی افغانستان زیر سلطه طالبان چیست و چقدر اعتبار دارد. تنها چیزی که پکن را نگران میکند دستاندازی رقبای راهبردی آن با ایجاد ناامنیهای مرگبار در مسیر پیشرفت امپریالیزم چینی در افغانستان است؛ درست مانند حمله مرگبار اخیر بر هوتل محل اقامت چینیها در قلب کابل.
بنابراین آنها از طالبان میخواهند که در آستانه بهار که هوا گرم میشود و فعالیتهای خرابکارانه و جنگهای نیابتی جان خواهد گرفت، امنیت شهرونداناش را تضمین کنند و اجازه ندهند که هیچ مانعی در مسیر گسترش امپریالیزم چینی و سقوط آرام افغانستان به کام چین، وجود داشته باشد.