پاکستان و طالبان؛ انتظاراتی که برآورده نشد

اسلام‌آباد تصور می‌کرد که با استفاده از کارت تروریزم، هژمونی فرامرزی و امپریالیزم پاکستانی در ورای مرزهای آن کشور، تامین می‌شود؛ اما آن‌ها ظاهرا برای دوران پس از غلبه نیروهای نیابتی خود بر دولت‌های ملی و تسلط تروریست‌ها بر قدرت و حاکمیت بلامنازع در کشورهای هدف، برنامه‌ای منسجم نداشتند.

سفیر پیشین پاکستان در افغانستان می‌گوید که وضعیت در افغانستان مطابق انتظارات پاکستان نیست. او افزوده که روابط دوجانبه آن‌طور که امید می‌رفت پیش‌ نرفت.

منصوراحمد خان گفته که وضعیت افغانستان مطابق «توقعات و منافع اقتصادی بلندمدت» اسلام‌آباد شکل نگرفته‌است.

او همچنین گفته که «در همراهی با کشورهای علاقه‌مند مانند چین، روسیه، ترکیه، عربستان، امارات متحده و قطر می‌توان پروژه‌های اقتصادی را در افغانستان طرح‌ریزی و درباره آن مذاکره کرد. این کشورها از نقش محوری پاکستان در ثبات و توسعه اقتصادی افغانستان آگاه اند.»

او هشدار داده که «اگر پاکستان در این برهه حساس خلا موجود در افغانستان را پر نکند، کشورهای دیگر این کار را خواهند کرد.»

منصوراحمدخان اذعان کرده که تصورات منفی مردم افغانستان درباره پاکستان را نمی‌توان نادیده گرفت و آن را به «لابی‌ کشورهای متخاصم» نسبت داده. او «افزایش فعالیت‌های تروریستی در پاکستان و ارتباط آن» با افغانستان را مانعی در برابر بهبود روابط اسلام‌آباد با طالبان خوانده‌است.

اظهارات این دیپلمات ارشد پاکستانی نشان می‌دهد که اسلام‌آباد از آنچه در افغانستان می‌گذرد، بیش از آن‌که راضی و خشنود باشد، ناامید و نگران است. برای پاکستانی‌ها بازگشت به دوران طلایی سلطه بر افغانستان، آن‌طور که انتظار داشتند، رقم نخورد. آن‌ها به سرعت دریافتند که کنترل یک نیروی سرکش، خودرأی و فاقد تعهد مانند طالبان، بسیار دشوارتر از خصومت با یک دولت مشروع و مسئول اما ضعیف و وابسته به حمایت خارجی در کابل است.

از جانب دیگر، پیوندهای عمیق، مستحکم و پیچیده طالبان با دیگر گروه‌های افراطی و تروریستی از جمله طالبان پاکستانی نیز چشم‌انداز ثبات در پاکستان را با خطرهای ملموس و جدی روبه‌رو کرده‌است.

اسلام‌آباد تصور می‌کرد که با استفاده از کارت تروریزم، هژمونی فرامرزی و امپریالیزم پاکستانی در ورای مرزهای آن کشور، تامین می‌شود؛ اما آن‌ها ظاهرا برای دوران پس از غلبه نیروهای نیابتی خود بر دولت‌های ملی و تسلط تروریست‌ها بر قدرت و حاکمیت بلامنازع در کشورهای هدف، برنامه‌ای منسجم نداشتند.

یکی دیگر از مسایلی که تئوریسین‌های تروریزم در دستگاه‌های امنیتی و جاسوسی پاکستان، به آن توجه نکردند و یا آن را دست کم گرفتند – و در بالا هم به آن اشاره شد – پیوند طالبان با دیگر گروه‌های «جهادی» و تروریستی از جمله طالبان پاکستانی، داعش و حتی ارتش آزادی‌بخش بلوچ بود.

شاید جنرال‌های راولپندی به عنوان مهندسان پروژه طالبان، انتظار داشتند که وابستگی طالبان افغانستان به پاکستان، به اسلام‌آباد به سادگی امکان بهره‌وری از این نیرو را اعطا کند و به این ترتیب، پس از تسلط طالبان بر کابل و سقوط نظام جمهوری، مأموریت بعدی طالبان افغان، مهار گروه‌های ستیزه‌جوی ضد پاکستانی خواهد بود؛ اما این اتفاق رخ نداد؛ بلکه بالعکس، حاکمیت تقریبا بلامنازع طالبان بر افغانستان، یک بستر امن را برای گسترش فعالیت‌ گروه‌های منطقه‌ای متحد آنان به وجود آورد که با الهام از مبارزات پیروزی‌بخش همگنان افغان‌شان، با امید و انرژی و انگیزه مضاعف، وارد جنگ با دولت‌های ملی شدند تا آرمان مشترک تمام گروه‌های رادیکال «جهادی» یعنی برافراشتن «نظام اسلامی» را در کشورهای متبوع خود، محقق سازند و در آینده، اتحادیه‌ای از «امارت‌های اسلامی»‌ در منطقه شکل بگیرد که افغانستان و پاکستان، هرکدام یک امارت باشند.

با این‌همه بربنیاد ارزیابی سفیر سابق پاکستان در افغانستان، اسلام‌آباد به دلیل روابط پیچیده و مستحکم خود با طالبان حاکم بر کابل، اکنون از این امکان استثنایی و منحصر به فرد برخوردار است که پروژه‌های سودآور اقتصادی را در افغانستان، تصاحب کند و با استفاده از نیاز حیاتی طالبان به منابع مالی بلندمدت و پایدار برای بقای رژیم‌شان، از دیگر رقبای اقتصادی‌اش در منطقه، سبقت بگیرد و به سود سرشار حاصل از آن دست یابد.

همین اکنون هم گزارش‌های فراوانی درباره کاهش شدید ارزش تجارت افغانستان با دیگر کشورهای همسایه و جهان و افزایش چندبرابری تجارت با پاکستان، منتشر می‌شود. افزون بر این، ادعاهای ترسناکی درباره تاراج منابع اقتصادی افغانستان توسط پاکستانی‌ها وجود دارد.

با این‌ وجود، حتی اگر بربنیاد توصیه‌های منصوراحمدخان، پاکستان بتواند در عرصه رقابت در امضای پروژه‌های پول‌ساز اقتصادی با دولت طالبان در کابل، از دیگر قدرت‌های اقتصادی در منطقه، پیشی بگیرد، این امر، چیزی از نگرانی‌های فزاینده اسلام‌آباد در زمینه چشم‌انداز امنیت و ثبات در آن کشور با وجود فعالیت رو به گسترش گروه‌های افراطی متحد طالبان نخواهد کاست، و این همان چیزی است که از دید پاکستان، پیش‌بینی نمی‌شد با قدرت‌گیری طالبان در افغانستان به گونه‌ای رخ دهد که قابل مهار نباشد.

مطالب مرتبط