پاکستان از تهران و طالبان چه می‌خواهد؟

تلاش مذبوحانه پاکستان برای یافتن راهی به منظور مقابله با تروریزم به ویژه پس از انفجار مرگبار پیشاور، دوچندان شده‌است. مقام‌های اسلام‌آباد در صدد پیدا کردن منشأ اصلی تروریزم اند تا به مردم آن کشور، پاسخ دهند که در انتقام کشتار پیشاور، مصمم هستند و قدرت لازم برای بازگرداندن ثبات و امنیت به پاکستان را دارند؛ تلاش‌هایی که این بار معطوف به درخواست کمک از تهران و طالبان شده‌است.

اسلام‌آباد از ایران و نیز ملا هبت‌الله؛ رهبر طالبان خواسته‌ که در مهار شبه‌نظامیان طالبان پاکستانی به پاکستان کمک کنند.

فیصل کریم کندی؛ دستیار ویژه شهباز شریف؛ نخست‌وزیر پاکستان، روز شنبه (۱۵ دلو) گفت هیات‌هایی به تهران و کابل فرستاده خواهند شد «تا از آن‌ها خواسته شود که درباره عدم استفاده از خاک‌شان از سوی تروریست‌ها علیه پاکستان، اطمینان دهند.»

یک مقام ارشد پولیس پاکستان در ایالت خیبر پختونخوا گفته هیاتی که عازم کابل است «با مقام‌های ارشد [حکومت طالبان] گفتگو خواهد کرد».

او گفت: «وقتی می‌گوییم مقام ارشد یعنی… هبت‌الله آخوندزاده؛ رهبر طالبان افغانستان».

تهران و طالبان در کابل در این مورد تاکنون واکنشی نشان نداشته‌اند؛ اما دو روز پس از حمله مرگبار در پیشاور، امیرخان متقی؛ وزیر خارجه طالبان گفت پاکستان باید در این زمینه تحقیقات جامعی انجام دهد و انگشت اتهام را به سمت افغانستان دراز نکند.

به نظر نمی‌رسد که پاسخ طالبان به این مطالبه پاکستان، فراتر از چیزی باشد که امیرخان متقی مطرح کرده‌است. طالبان افغانستان پیش از این هم نشان داده‌اند که اراده‌ای برای تقابل با همرزمان پاکستانی‌شان ندارند.

از نظر پاکستان، دلیل این امر، ترس و ناتوانی طالبان افغانستان نسبت به طالبان پاکستان است؛ اما تصور می‌شود که عواملی فراتر از ترس و ناتوانی در این امر، دخیل باشد و آن وجود پیوندهای عمیق و پیچیده و گسترده میان شبکه‌های جهادی و جایگاه طالبان افغان به مثابه شبکه مادر است.

طالبان افغانستان، تنها نیروی جهادی است که در حال حاضر، قادر به تشکیل دولت شده و رهبر آن به طور همزمان «امیرالمؤمنین» دیگر پیکارجویان فراملیتی نیز محسوب می‌شود.

فایل صوتی منسوب به ملا هبت‌الله آخوندزاده؛ رهبر طالبان که درست پیش از حمله پیشاور از سوی طالبان پاکستانی نشر شد و در آن، طالبان پاکستانی از ملا هبت‌الله به عنوان «امیرالمؤمنین» یاد می‌کنند، به وضوح نشان می‌دهد که طالبان افغان برای دیگر شبکه‌های جهادی، به مثابه شبکه مادر عمل می‌کند و تعهد مادر و فرزندان، طرفینی و دوجانبه است.

به بیان دیگر، همان‌گونه که طالبان پاکستانی با ملا هبت‌الله به عنوان «امیرالمؤمنین» بیعت کرده‌اند، رهبر طالبان نیز در قبال گروه‌هایی که با او «بیعت»‌ کرده‌اند تعهداتی دارد و از آنان حمایت می‌کند.

با این حال، پاکستان در حال حاضر به دنبال بازگرداندن آرامش و ثبات سیاسی در داخل آن کشور است و این جز با اتخاذ موضع علیه همسایگان و متهم‌کردن مستقیم یا ضمنی آنان به دست‌داشتن در حمایت از تروریزم و دست‌داشتن در کشتار اخیر پیشاور، میسر نمی‌شود.

این در حالی است که حتی اگر طالبان، متعهد به مبارزه با طالبان پاکستانی شوند که بسیار بعید به نظر می‌رسد، تصور نمی‌شود که ایران عملا در این زمینه بتواند به پاکستان کمک کند؛ زیرا از نظر مقام‌های تهران، جریان تروریزم میان پاکستان و ایران، معکوس است. مرزها و مناطق شرقی ایران به دلیل فعالیت پیکارجویان ضد ایرانی در خاک پاکستان، ناامن است و ایران بارها در این زمینه خواستار مهار گروه‌های تروریستی از سوی پاکستان شده‌است.

بنابراین، درخواست پاکستان از طالبان و ایران برای کمک به مهار تروریزم و پایان‌دادن به حملات مرگبار تروریستی در آن کشور، عملا به نتیجه مشخصی نخواهد رسید؛ مگر این‌که سران اسلام‌آباد با راه‌اندازی تبلیغات سیاسی و رسانه‌ای گسترده پیرامون این امر که هسته‌های اصلی تروریزم در ورای مرزهای آن کشور به ویژه در افغانستان و ایران قرار دارد، صرفا در صدد پیش‌گیری از بروز بی‌ثباتی سیاسی در درون پاکستان باشند تا دولت مسلط را از پیامدهای ناشی از کشتار خونین پیشاور از خطر فروپاشی، مصون نگه ‌دارند.

مطالب مرتبط