روسیه و چین علیه امریکا
بیتوجه به ابراز نگرانی امریکا از همکاری چین با روسیه در جنگ اوکراین، تنشها و تقابلهای استراتژیک میان چین و امریکا نیز پکن را مجبور میکند که از موضع بیطرفی خود در قبال تقابل روسیه با غرب در زمین اوکراین، فاصله بگیرد و برای تشکیل یک قطب بازدارنده قدرت در برابر امپریالیزم امریکایی با مسکو متحد شود.
وانگ یی؛ مدیر کمیسون مرکزی روابط خارجی حزب کمونیست و ارشدترین دیپلمات در حوزه سیاست خارجی چین با ولادیمیر پوتین در مسکو دیدار کرد. آقای وانگ از قول شی جینپینگ برای رئیس جمهور روسیه آرزوی موفقیت کرد و پوتین هم گفت «چشمانتظار» میزبانی از آقای شی در مسکو است.
در این ملاقات که به طور زنده از تلویزیون روسیه پخش شد، آقای پوتین گفت روابط دو کشور به «مرزهای جدیدی» میرسد.
آقای وانگ گفت که روابط دو کشور در فشار شرایط بیثبات فعلی تاب آورده و بحران کنونی فرصتهای تازهای هم فراهم کردهاست. او گفت رابطه دو کشور ثالثی را هدف نگرفته؛ اما «تسلیم فشار هیچ کشور ثالثی هم نخواهد شد.»
آقای پوتین در سخنرانی خود در آستانه یکسالگی جنگ اوکراین، از چین (در کنار هند و ایران) به عنوان کشورهایی نام برد که روسیه برای تقویت و گسترش روابط با آنها تلاش میکند.
آقای وانگ شنبه در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ با آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه امریکا هم گفتگویی «صریح و بیپرده» داشت. آقای بلینکن گفت این نکته را روشن کرده که کمک نظامی چین به روسیه «پیامدهای جدی» برای روابط واشنگتن و پکن خواهد داشت.
بیتوجه به ابراز نگرانی امریکا از همکاری چین با روسیه در جنگ اوکراین، تنشها و تقابلهای استراتژیک میان چین و امریکا نیز پکن را مجبور میکند که از موضع بیطرفی خود در قبال تقابل روسیه با غرب در زمین اوکراین، فاصله بگیرد و برای تشکیل یک قطب بازدارنده قدرت در برابر امپریالیزم امریکایی با مسکو متحد شود.
به بیان روشنتر، حتی اگر سیاست اصولی رهبران چین، بیطرفی محافظهکارانه در جنگ اوکراین باشد، امریکا با تحت فشار قرار دادن چین به ویژه در ماجرای تایوان که برای چین، مساله حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی است، پکن را به طرف روسیه میراند و آن را مجبور میکند تا بیطرفیاش را نقض کند.
از جانب دیگر، چینیها در پی تحریم روسیه از سوی غرب و نیز تصمیم سران کرملین برای قطع صادرات گاز به اروپا به عمدهترین شریک تجاری روسیه تبدیل شدهاند و از این رهگذر به سود سرشاری میرسند؛ بنابراین، بیتوجه به تهدید صریح امریکا مبنی بر اینکه اگر چین میخواهد همچنان در عرصه اقتصاد جهانی فعال باشد، باید دست از تلاش برای دور زدن تحریمهای غرب بردارد، رویکرد کنونی چین، توسعه تجارت با روسیه است؛ چیزی که مورد تمجید ولادیمیر پوتین نیز قرار گرفت و او گفت که قرار است ارزش مبادلات تجاری دو کشور طی سال جاری به ۲۰۰ میلیارد دالر در سال بالغ شود.
مساله مهمتر اما اهمیت استراتژيک اتحاد چین و روسیه است. دو کشور که عضویت چندین سازمان منطقهای مهم را نیز دارند، در صدد تشکیل یک قطب جدید قدرت هستند که بتواند در برابر توسعهطلبی امریکا، ایستادگی کند و به رهبری جهانی ایالات متحده، پایان دهد.
بدیهی است که چین در این زمینه اندکی محتاطتر و محافظهکارانهتر عمل میکند؛ برخلاف روسیه که با گسیل ۲۰۰ هزار نیرو به اوکراین به جنگ غرب رفت. با اینهمه دو ابرقدرت، راهی جز همکاری برای مقابله با غرب ندارند.
آنها میدانند که در راهبرد امنیت ملی امریکا، چین و روسیه، اصلیترین خصمهای خطرآفرین تعریف شدهاند؛ بنابراین، محافظهکاری برای حفظ روابط با امریکا و غرب، خوشبینانه و چه بسا سادهلوحانه است؛ زیرا در هر صورت، امریکا آنها را دشمن میپندارد و برای تضعیف و تجزیهشان تمام امکانات خود را به کار خواهد بست؛ پس اگر پکن و مسکو، امروز در برابر امپریالیزم امریکایی، متحد نشوند، فردا بدون شک، دیر خواهد بود.
افزون بر این، هردو کشور به خوبی میدانند که امریکا چگونه از تمام شرکا، متحدان و کشورهای تحت سلطه خود برای تخریب و تضعیف موقعیت و هدف گرفتن منافع روسیه و چین، استفاده میکند که اوکراین، تنها یک نمونه و البته عریانترین و بدیهیترین آن است؛ بنابراین، آنان نیز ناگزیر اند که برای متوقفکردن پروژههای امپریالیستی امریکا و ناتو، دست در دست هم داده و مناسباتشان در حوزههای مختلف به ویژه همکاریهای راهبردی و نظامی را به اندازهای گسترش دهند که هیچ قدرتی توان درهمشکستن آن را نداشته باشد؛ نه در اوکراین، نه در تایوان و نه در هیچ جای دیگر.