طالبان اصلاح‌طلب

نباید انتظار داشت که به زودی تغییرات بزرگی رخ دهد؛ زیرا همان‌گونه که تاکنون شاهد بوده‌ایم، هسته مرکزی رهبری و مدیریت کشور در اختیار تندروها و افراطی‌ها است و حتی اگر به تعبیر خلیلزاد امریکایی، آن‌ها یک «اقلیت» باشند.

ملا یعقوب مجاهد؛ وزیر دفاع طالبان از افسران حکومت طالبان خواسته تا از هیچ‌کسی به صورت «چشم‌بسته» اطاعت نکنند و باید در مورد عملکرد خود فکر کنند و «از عقل» کار بگیرند.

ملا یعقوب در مراسم فراغت دانشجویان «آکادمی افسران جوان» گفت: «در راستای خدمت به مردم از هیچ‌کسی چشم‌بسته اطاعت نکنیم. از من حتی چشم‌بسته اطاعت نکنید. باید دیده شود که (فردی را) که اطاعت می‌کنیم کیست، چه کرده است و حالا چه فکر و اراده‌ای دارد.»

او چند روز پیش نیز گفته بود: «به خواسته‌های مشروع مردم افغانستان» باید پاسخ مثبت داده شود. او تاکید کرد که طالبان باید تلاش کنند مردم را «از هر زبان و سمت و مذهب» به دور خود جمع کنند.

این اظهارات و صحبت‌های چند عضو ارشد دیگر طالبان به نحوی انتقاد از رهبری طالبان قلمداد شده بود و گزارش‌هایی از بروز اختلافات میان بعضی از اعضای ارشد طالبان و هبت‌الله آخوندزاده بر برخی مسایل از جمله آموزش زنان منتشر شد؛ اما ذبیح‌الله مجاهد، وجود چنین اختلافاتی را رد کرد، شماری از رسانه‌ها را به دامن زدن به اختلافات متهم کرد و گفت: «این آرزو را به گور خواهند برد».

شاید هنوز زود باشد که از یک جریان قدرتمند و قابل تعریف اصلاحی در درون تشکیلات طالبان، سخن گفته شود. تاکنون هیچ‌گونه نظم و انسجام و رهبری سازمانی برای این جریان مورد نظر وجود ندارد. هیچ‌کس نمی‌داند که به راستی شکافی که تصور می‌شود میان دو جناح تندرو و میانه‌رو طالبان به وجود آمده‌است، به طور غیرقابل ترمیمی بزرگ است یا نه. این نیز مشخص نیست که اگر جریان تندرو طالبان را «حلقه قندهار» و شخص ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبری می‌کند، هدایت جریان میانه‌رو آن‌ به عهده چه کسی است.

همه آنچه تاکنون ابراز شده، انتقادهای آشکار و نهان و پراکنده برخی مقام‌های ارشد طالبان بوده که بربنیاد برداشت‌ها خطاب به شخص ملا هبت‌الله و فرامین و فتواهای افراطی او ابراز شده‌است.

این‌که در نهایت این انتقادها آیا رهبران منتقد را دور یک محور اصلاح‌طلب مقتدر و معتدل، متحد می‌کند یا نه، روشن نیست. از سوی دیگر، از تدابیر و تمهیدات جناح افراطی طالبان برای پایان ‌دادن به این انتقادها هم تصویر دقیقی در دست نیست.

چیزی که مشهود است این است که انتقاد رهبران طالبان از رهبر آن گروه به تلویح و تصریح، طی روزهای اخیر به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش پیدا کرده و این نشان می‌دهد که صرف نظر از این‌که اصولا تشکیلات یا جریان مشخصی به نام «طالبان اصلاح‌طلب» به وجود آمده یا نه، فتواهای بحث‌برانگیز و فرامین افراط گرایانه ملا هبت‌الله و حلقه قندهار منجر به تشکیل یک محور انتقادی غیررسمی در درون دستگاه اجرایی طالبان شده‌است و این به تنهایی می‌تواند برای ظهور «طالبان اصلاح‌طلب» در آینده، یک نشانه خوب و امیدبخش محسوب شود.

نکته مهم دیگر که مایه امید می‌شود، این است که علیرغم تذکر ذبیح‌الله مجاهد مبنی بر این‌که «انتقاد از امیرالمؤمنین باید پنهانی باشد» این امر از سوی رهبران منتقد طالبان رعایت نشد و آن‌ها پس از این تذکر مجاهد نیز همچنان به انتقادهای علنی خود در مراسم و سخنرانی‌های رسمی، ادامه دادند. این به معنای آن است که رهبران مخالف ملا هبت‌الله، از رویارویی با او ابایی ندارند و خود را برای مهار جریان افراط که از سوی حلقه قندهار رهبری می‌شود، آماده‌ کرده‌اند.

با این حال، نباید انتظار داشت که به زودی تغییرات بزرگی رخ دهد؛ زیرا همان‌گونه که تاکنون شاهد بوده‌ایم، هسته مرکزی رهبری و مدیریت کشور در اختیار تندروها و افراطی‌ها است و حتی اگر به تعبیر خلیلزاد امریکایی، آن‌ها یک «اقلیت» باشند، کانون‌های مرکزی قدرت، دستگاه‌های تولید فتوا و حتی سازوکارهای اجرایی این تصمیمات تندروانه را در اختیار دارند و منتقدان فرامین ملا هبت‌الله از قدرت لازم برای ایجاد تغییر یا ممانعت از اجرای فرمان‌های او برخوردار نیستند و در شرایط کنونی، تنها می‌توانند انتقاد کنند.

مطالب مرتبط