فساد و قومیت، بلای جان جمهوریت

حتی اگر فساد در مقیاس گسترده وجود داشت و حتی اگر اشرف‌غنی براساس قومیت، دست به تغییر فرماندهان ارتش می‌زد، این موارد بدون موافقت صریح یا ضمنی قدرت‌های خارجی به ویژه امریکا امکان‌پذیر نبود. امریکا که خود غنی را نیز به قدرت رسانده‌ بود و ارتش را تامین مالی و تسلیحاتی می‌کرد و موجودیت نظام هم وابسته به حمایت‌های نظامی، سیاسی، مالی و استخباراتی واشنگتن متحدان‌اش بود، آیا از فساد شایع در دستگاه‌های دولتی بی‌خبر بود؟

سیگار یا اداره بازرس ویژه امریکا در امور بازسازی افغانستان با نشر گزارش تازه‌ای، تصمیم بایدن برای خروج از افغانستان، فساد و سیاسی‌سازی ارتش از طریق تعیینات قومی و نیز محدود شدن حملات هوایی را از عوامل مهم فروپاشی نیروهای امنیتی کشور عنوان کرده‌است.

براساس گزارش سیگار، اشرف‌غنی، افراد وفادار به خود را براساس قومیت در اغلب پست‌های ارتش منصوب می‌کرد که این امر باعث سیاسی شدن آن شد.

سیگار همچنین گفته که عملکرد غنی در زمینه جابه‌جایی‌های مداوم زنجیره‌های فرماندهی، روحیه و اعتماد به نیروهای دفاعی را تضعیف کرد. افسران جوان، آموزش‌دیده، تحصیل‌کرده و حرفه‌ای ارتش، به حاشیه رانده شدند.

سیگار افزوده که نیروهای دفاعی افغانستان به‌شدت وابسته به حضور نیروهای امریکایی بودند و کاهش چشم‌گیر نیروهای این کشور در افغانستان سبب تضعیف روحیه سربازان افغان شد.

در گزارش سیگار آمده که کاهش حملات هوایی بر مواضع طالبان پس از توافق با این گروه، ارتش افغانستان را بدون مزیت کلیدی در دور نگه داشتن طالبان باقی گذاشت.

کارشناسان هم می‌گویند که بدون شک، فساد و قومی‌سازی ارتش و دیگر دستگاه‌های امنیتی کشور از عوامل عمده فروپاشی ارتش محسوب می‌شود؛ در غیر آن، ارتش از امکانات لازم برای مقاومت در برابر طالبان برخوردار بود و می‌توانست ما‌ه‌ها پس از خروج کامل نیروهای خارجی نیز ازموجودیت نظام جمهوری، دفاع کند.

در این نیز شکی نیست که تصمیم‌های اشرف‌‌غنی برای جابه‌جایی قومی فرماندهان ارتش و سپردن آن‌ها به قوم متبوع خود، ارتش را قومی و روحیه ملی نیروهای امنیتی را تضعیف و تخریب کرد و این امر نیز در ناکارآمدی و در نهایت، فروپاشی ارتش نقش داشت.

با این‌همه بسیار ساده‌لوحانه است اگر نتیجه بگیریم که همه مشکلات به همین عوامل خلاصه می‌شود و فروپاشی نظام جمهوری، معلول این موارد بوده و بس.

واقعیت این است که حتی اگر فساد در مقیاس گسترده وجود داشت و حتی اگر اشرف‌غنی براساس قومیت، دست به تغییر فرماندهان ارتش می‌زد، این موارد بدون موافقت صریح یا ضمنی قدرت‌های خارجی به ویژه امریکا امکان‌پذیر نبود. امریکا که خود غنی را نیز به قدرت رسانده‌ بود و ارتش را تامین مالی و تسلیحاتی می‌کرد و موجودیت نظام هم وابسته به حمایت‌های نظامی، سیاسی، مالی و استخباراتی واشنگتن متحدان‌اش بود، آیا از فساد شایع در دستگاه‌های دولتی بی‌خبر بود؟ آیا در عزل و نصب فرماندهان ارتش، هیچ نقش و نظری نداشت؟ آیا از این‌که ارتش با طالبان نمی‌جنگد و اراده‌ای در سطح مدیریت نظام وجود دارد که اجازه نمی‌دهد نیروهای امنیتی در برابر طالبان مبارزه کنند و جلو سقوط ولسوالی‌ها، ولایات و در نهایت نظام را بگیرند، آگاهی نداشت؟ آیا امریکا خود با امضای توافق دوحه با طالبان، به اشرف‌غنی دستور نداد که هزاران زندانی طالبان را آزاد کند، ولسوالی‌ها و ولایات را بدون هیچ مقاومتی به طالبان بسپارد و با فرار از کابل، قدرت را به طالبان تسلیم کند؟

پاسخ به این پرسش‌ها دشوار نیست و سیگار هم بدون شک، بهتر از همه می‌داند که ریشه مشکلات در کجا بود و چرا نظام و ارتش پیشین افغانستان، بدون هیچ‌گونه مقاومت قابل اعتنایی متلاشی شد و طالبان افغانستان را تصرف کردند. با این‌همه، محتوای این گزارش تازه نشان می‌دهد که سیگار علیرغم برملا کردن یک واقعیت مسلم درباره نقش فساد و قوم‌گرایی در فروپاشی ارتش و سقوط نظام جمهوری، چشم‌ خود را عمدا بر واقعیت‌های‌ بزرگ‌تر دیگری می‌بندد و آن نقش امریکا در دامن‌زدن به فساد، به قدرت رساندن اشرف‌غنی، نادیده گرفتن قوم‌گرایی او به ویژه درباره فرماندهان ارتش و فشار بر دولت کابل برای دست‌کشیدن از مقاومت مسلحانه و تسلیم سریع کشور به طالبان است.

علیرغم بازتاب وارونه یا گزینشی‌ واقعیت‌های منجر به سقوط نظام جمهوری از سوی سیگار اما این واقعیت‌ها هرگز از چشم‌ تیزبین تاریخ، پنهان نمی‌ماند و مردم افغانستان و جهان می‌دانند که عامل اصلی سقوط نظام پیشین و تسلط طالبان بر کشور، امریکا بود و مزدوران داخلی واشنگتن در این زمینه، تنها به دستوراتی عمل می‌کردند که از سوی مافوق دیکته می‌شد؛ دستوراتی مانند فساد، قوم‌گرایی، پرهیز از جنگ، آزادی هزاران زندانی و در نهایت، واگذاری بی‌دردسر قدرت به طالبان.

مطالب مرتبط