مزاری؛ هدفی که وسیله شد

امروز بیش از هر زمان دیگری، مزاری و میراث او غریب و بی‌کس مانده‌است؛ نه فقط به این دلیل که وطن را قاتلان او اشغال کرده‌اند؛ بلکه هم از این حیث که مدعیان میراث‌داری او به میراث‌خواری مشغول اند و ملتی را که برای رسیدن به آرمان‌های تاریخی‌اش به مزاری امید بسته بود، تنها رها کرده‌اند.

سالگرد شهادت استاد عبدالعلی مزاری؛ رهبر و بنیان‌گذار حزب وحدت اسلامی افغانستان، امسال به طرز غریبانه‌ای در کشورهای دیگر برگزار شد و مانند سال‌های گذشته، خبری از شکوه شایسته و عظمت قابل انتظار این مناسبت نبود؛ زیرا افغانستان در اشغال طالبان است؛ همان گروهی که در نخستین ماه‌های ظهور خود، عبدالعلی مزاری را که برای مذاکره با آن‌ها درباره سرنوشت قوم و مردم و میهن خود نزدشان رفته بود، به طور فجیعی به شهادت رساندند.

با این حال، میراث مزاری همچنان زنده و پاینده است؛ زیرا او شهید شد تا این راه ادامه پیدا کند، آرما‌ن‌های بلند و متعالی‌اش برای تحقق حقوق مشروع مردم‌اش زنده بماند و پیروان او در شعاع نقشه راهی که او برای آینده، ترسیم کرده بود، طریق تعالی را طی کنند.

امروز دیگر کسی نمی‌تواند ادعا کند که قوم هزاره و مذهب شیعه در افغانستان وجود ندارد. هیچ تصمیمی بدون مشارکت مؤثر هزاره‌ها و شیعیان برای آینده افغانستان به کرسی نخواهد نشست. هیچ راه حلی بدون حضور معنی‌دار هزاره‌ها و شیعیان برای عبور از بحران کنونی و حل مساله ملی، قابل دست‌یابی نیست. این‌ها همه میراث ماندگار مبارزات ایثارگرانه و شجاعانه مزاری است.

با این وجود، تردیدی وجود ندارد که مزاری تنها یک نفر نبود؛ بلکه از پشتوانه عظیم میلیون‌ها نفر دیگر بهره داشت که همه برای تحقق آرمان‌های تاریخی و رویاهای دور و دیرشان می‌جنگیدند؛ مردمی که امروزه از سوی مدعیان میراث‌داری و میراث‌خواری مزاری، بی‌کس و تنها در صحنه رها شده و بی‌سرنوشت گشته‌اند؛ زیرا مدعیان رهبری قومی هزاره‌ها و شیعیان، هرکدام گوشه عافیت گزیده و در رفاه و آسایش در کشورهای توسعه‌یافته جهان، با نواسه‌های‌شان بازی می‌کنند یا با خانواد‌ه‌های‌شان حزب تشکیل می‌دهند یا در شبکه‌های اجتماعی علیه ظلم و بی‌عدالتی و ستم و سرکوب، بیانیه‌های آتشین و انقلابی صادر می‌کنند!

جوانان جویای نام و نان نیز که با ادعای بزرگ پایان‌دادن به دوران سیطره رهبران سودجوی سنتی، وارد صحنه شدند با به کشتن دادن جوانان نخبه هزاره و شیعه، پول‌های کمکی‌ را به جیب زدند، با دولت فاسد جمهوری بر سر خون شهدا معامله کردند و در نهایت به کشورهای مرفه غربی، پناهنده شدند.

بنابراین، امروز بیش از هر زمان دیگری، مزاری و میراث او غریب و بی‌کس مانده‌است؛ نه فقط به این دلیل که وطن را قاتلان او اشغال کرده‌اند؛ بلکه هم از این حیث که مدعیان میراث‌داری او به میراث‌خواری مشغول اند و ملتی را که برای رسیدن به آرمان‌های تاریخی‌اش به مزاری امید بسته بود، تنها رها کرده‌اند.

مزاری که برای تحقق این هدف مقدس و تاریخی به پا خاسته بود که افغانستان را کشوری برای همه اقوام و پیروان تمام مذاهب بسازد، امروزه خود تبدیل به وسیله‌ای برای مدعیان جانشینی‌اش شده که به نام او آخرین‌ سرمایه‌های این مردم را به تاراج می‌برند، با قاتلان او قمار عشق و اخوت می‌زنند، اهداف‌اش را به سادگی در برابر پول و چوکی و پناهندگی می‌فروشند و بزرگ‌ترین رهاوردشان تشدید تنش‌های مذهبی، دامن‌زدن به تقابل‌های درون‌قومی و ترویج خشونت و خصومت میان اقوام کشور است.

با این حساب، مزاری دیگری باید ظهور کند تا اهداف اولیه مزاری را زنده کند و میراث ماندگار او را از سیطره سودجویان و سوداگران و دنیاپرستان و سیاست‌زدگان و قوم‌گرایان حقیر و زبون وارهاند و ملتی محتاج و بی‌سرنوشت را در مسیر تحقق اهداف تاریخی‌ خود، مصمم و متحد کند.

مطالب مرتبط