مأموریت جدید کرزی چیست؟

کرزی که بلافاصله پس از فرار غنی از کابل، طالبان را برای ورود به پایتخت و به دست گرفتن قدرت فراخواند، اکنون یک مأموریت تازه را به عهده گرفته و آن لابی‌گری سیاسی برای مشروعیت‌بخشیدن به رژيم طالبان است.

حامد کرزی؛ رئيس جمهوری پیشین در روزهای اخیر در لندن بوده و با شماری از چهره‌های سیاسی و مقام‌های دولت پیشین نیز دیدارهایی داشته‌است.

سید طیب جواد؛ سفیر پیشین افغانستان در لندن به بی‌بی‌سی گفت سفر پنج‌روزه آقای کرزی به لندن «مثمر بود». در جریان سفر علاوه بر ملاقات با چارلز سوم؛ پادشاه بریتانیا که «کرزی صاحب با او رابطه و دوستی دیرینه دارد با وزیر دولت در امور خارجه و نماینده خاص نخست‌وزیر و تعدادی از هموطنان افغان» دیدار و گفتگو کرد.

به گفته آقای جواد، محور اصلی گفتگوهای کرزی «فراهم‌آوری مذاکرات بین‌الافغانی بین طالبان و گروه‌های مخالف طالبان بود».

آقای کرزی درباره سفرش با رسانه‌ها صحبتی نکرده و روشن نیست که او به دعوت رسمی دولت بریتانیا به لندن سفر کرده یا نه.

به گفته منابع، آقای کرزی با برخی چهره‌های عضو شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان از جمله محمدیونس قانونی نیز گفتگو کرده‌است.

این دومین سفر خارجی حامد کرزی پس از به قدرت رسیدن طالبان محسوب می‌شود؛ سفرهایی که با وجود آن‌که کرزی یا آن را «شخصی» خوانده و یا اساسا درباره آن سکوت کرده‌است؛ اما ناظران سیاسی می‌گویند که این سفرها بخشی از مأموریت جدید حامد کرزی در دوران پساجمهوریت و در زمان سلطه مجدد طالبان محسوب می‌شود.

به باور آن‌ها کرزی اکنون در مقام یک میانجی‌ خیراندیش ظاهر شده و می‌خواهد برای بن‌بست سیاسی کنونی که در نتیجه تسلط یکجانبه طالبان بر کشور و فرار رهبران سیاسی و جهادی مخالف آن‌ها به وجود آمده، یک راه حل میانه ارائه دهد.

این در حالی است که به باور منتقدان، آقای کرزی خود یکی از کسانی بود که مسیر سلطه دوباره طالبان بر کشور را تسهیل کرد و با تصمیمات بحث‌برانگیزی که در جریان ۱۳ سال ریاست جمهوری‌اش گرفت و نیز به دنبال حمایت پیدا و پنهان از به قدرت رسیدن اشرف‌غنی، نظام جمهوری را به شدت تضعیف و قدرت‌گیری طالبان را تقویت کرد.

به گونه مثال، کرزی در دوران حاکمیت طولانی خود ۱۲ هزار زندانی طالبان را آزاد کرد، مانع از راه‌اندازی عملیات ضد تروریستی قوای خارجی علیه اهداف طالبان شد، فرماندهان و رهبران ضد طالبان را یکی پس از دیگری ترور، منزوی، بدنام یا حاشیه‌نشین کرد و از دامن قدرت راند و در مقابل، با راه‌اندازی روند یکجانبه، پرهزینه و بی‌ثمر «صلح» عملا مانع از نبرد نیروهای امنیتی با گروه طالبان شد و به این ترتیب، در میدان نیز به طالبان برتری بخشید. او در نهایت، اشرف‌غنی را به قدرت رساند؛ کسی که با اشاره به هزاران زندانی طالبان در زندان‌های دولتی، رسما نسبت به این‌که اکثر زندانیان از یک قوم هستند، اعتراض کرد و بعدا هم حدود ۶ هزار زندانی طالبان از جمله انس حقانی؛ برادر سراج‌الدین حقانی را از زندان‌های دولتی آزاد کرد و با فرار بزدلانه و خاینانه‌اش از کشور، قدرت را به طور کامل به طالبان واگذاشت.

با این وجود، کرزی که بلافاصله پس از فرار غنی از کابل، طالبان را برای ورود به پایتخت و به دست گرفتن قدرت فراخواند، اکنون یک مأموریت تازه را به عهده گرفته و آن لابی‌گری سیاسی برای مشروعیت‌بخشیدن به رژيم طالبان است.

این برداشت از آن جهت درست است که اگر سفرهای کرزی به خارج از کشور به نفع طالبان نمی‌بود، او همانند ماه‌های اول به قدرت رسیدن طالبان، هرگز اجازه خروج از کابل را پیدا نمی‌کرد و تمام فعالیت‌های او به انتشار پست‌های توییتری، صدور بیانیه‌های فیسبوکی یا دیدارهای تکراری با داکتر عبدالله خلاصه می‌شد.

بنابراین، طالبان به کرزی یک مأموریت تازه داده‌اند و آن رایزنی و لابی‌گری با قدرت‌های غربی و دیگر کشورهای جهان برای پذیرش دیپلمات‌های طالبان و نیز ترغیب رهبران فراری به بازگشت به کشور و زندگی زیر پرچم «امارت» است.

با این حال، از آن‌جایی که با توجه به نقش و موقعیت و جایگاه کرزی، طرح این هدف به طور مستقیم، موفقیت‌آمیز نیست، او ناگزیر است همچنان به نقش ریاکارانه و بازی دوگانه خود در پوشش یک میانجی، هدف اصلی‌ این مأموریت قومی را ذیل عناوینی مانند راه‌اندازی «مذاکرات بین‌الافغانی»، «گفتمان ملی» و تلاش برای تشکیل «دولت فراگیر» پی‌گیری کند.

با این‌همه با توجه به کارنامه، نگاه، گرایش‌های سیاسی و قومی، رویکرد و عملکرد او نسبت به طالبان و دیگر جریان‌های سیاسی و قومی، کاملا بدیهی است که کرزی هرگز به دنبال تحقق این اهداف و شعارها نیست؛ بلکه غایت و نهایت این مأموریت باید تحکیم تسلط رژيم «امارت» باشد و دیگران نیز باید همانند کرزی و عبدالله، زندگی زیر سیطره طالبان را بپذیرند.

مطالب مرتبط