چرا طالبان از پشتون‌ها نمایندگی نمی‌کنند؟

طالبان، حتی از پشتون‌ها هم نمایندگی نمی‌کنند؛ بلکه تنها بخشی محدود از پشتون‌ها هستند که بر سرنوشت طیف وسیعی از قوم پشتون و سایر اقوام غیرپشتون، حکومت می‌کنند.

عبدالباری جهانی؛ وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ به تازگی در نامه‌‌ای‌ سرگشاده به رهبران طالبان هشدار داده که «گرفتن قدرت با زور ممکن است؛ اما حفظ آن با زور امکان ندارد.»

آقای جهانی در این نامه، طالبان را «به انحصار قدرت» در میان بخش محدود پشتون‌ها و «تجرید غیرپشتون‌ها» از قدرت متهم کرده است.

او نوشته است: «باید توجه شما را به این نکته جلب کنم که نه پشتون‌ها و نه هیچ قومی از افغانستان حق انحصار قدرت را ندارد. حق ندارید اقوام دیگر را که مانند پشتون‌ها صدها و حتی هزاران سال در این سرزمین زندگی کرده‌اند، از قدرت محروم و تجرید کنید. قدرت کنونی نظام شما حتی تنها در دست پشتون‌ها نیست؛ بلکه تنها در میان طالبان حوزه جنوب‌غرب یا به اصطلاح لوی قندهار منحصر شده است.»

به این ترتیب، برای نخستین‌ بار یک سیاستمرد و چهره فرهنگی پشتون که از قضا، خودش نیز از حوزه جنوب غرب کشور برخاسته و عضوی از آن‌ بخش قبایل سنتی پشتون محسوب می‌شود که در طول تاریخ بر سرنوشت مردم افغانستان، حاکم بوده‌اند، علیه بیداد تاریخی، عصیان کرده و ترکیب قومی رژیم طالبان را به چالش کشیده است.

این نشان می‌دهد که طالبان، حتی از پشتون‌ها هم نمایندگی نمی‌کنند؛ بلکه تنها بخشی محدود از پشتون‌ها هستند که بر سرنوشت طیف وسیعی از قوم پشتون و سایر اقوام غیرپشتون، حکومت می‌کنند. این بسیار خطرناک است و پرده از انحصار شدید قدرت برمی‌دارد و نمای به ظاهر پشتونی رژيم طالبان را مخدوش می‌‌کند.

بنابراین، انتظار می‌رود که دیگر اعضای جامعه بزرگ پشتون‌های افغانستان نیز برای درهم‌شکستن انحصار قدرت از سوی پشتون‌های وابسته به «لوی قندهار» یا حوزه جنوب غرب با اقوام غیرپشتون متحد شوند و برای ساختن افغانستانی همبسته، عدالت‌محور و مربوط به تمام مردم افغانستان، مبارزه کنند.

آقای جهانی در توضیح نظر مهم خود خطاب به رهبران طالبان نوشته‌است: «شما در میان همه اقوام کشور اعم از تاجیک‌ها، هزاره‌ها، اوزبیک‌ها، ترکمن‌ها و سایر اقوام کوچک و حتی پشتون‌های غیرقندهاری نسبت به همه پشتون‌ها و به ویژه ساکنان حوزه جنوب غرب احساس بدبینی به میان آورده‌اید. اگر خدای ناکرده اتفاق بدی بیافتد (که حوادث چنانکه دیدیم اصلا قابل پیش‌بینی نیستند)، تمام پشتون‌ها که در هیچ منفعتی با شما شریک نبوده‌اند، ناخواسته از رفتار شما آسیب خواهند دید.»

این یک هشدار ضمنی به سایر اعضای جامعه پشتون نیز است؛ زیرا به آن‌ها گوشزد می‌کند که طالبان برخلاف ظاهر حکومت‌شان هرگز به شما خدمت نمی‌کنند و به جای این‌که حاکمیت طالبان بر کشور برای شما موهبت و خیر باشد، آسیب و زیان است و پیامدهای بدی دارد؛ زیرا سایر اقوام کشور تصور می‌کنند که حکومت در انحصار پشتون‌ها است و در صورتی که مبارزه برای برقراری عدالت سیاسی وارد مراحل خطرناک‌تری شود، بسیاری از پشتون‌ها آسیب می‌بینند؛ زیرا تاوان یکجانبه‌گرایی و انحصارطلبی قومی طالبان مربوط به حوزه جنوب غرب را می‌پردازند.

بنابراین، همان‌گونه که در بالا هم اشاره شد، پیش از آن‌که سایر اقوام برای دستیابی به اهداف خود به منظور مشارکت معنی‌دار در قدرت، وارد عمل شوند و این اقدام به خودی خود منجر به مواجهه آن‌ها با همه پشتون‌ها شود، پشتون‌ها باید هشدار چهره‌هایی مانند عبدالباری جهانی را بشنوند، از حاکمیت انحصاری طالبان قندهاری، تبری بجویند و برای استقرار عدالت سیاسی با دیگر اقوام کشور، همسو و همصدا شوند.

آقای جهانی در ادامه خطاب به طالبان نوشته است: «هر شهروند جهان که نام شما را می‌شنود، نگاه مثبتی به شما ندارد. افغان‌های مقیم خارج از کشور به خاطر اعمال شما به نام پشتون خجالت می‌کشند. سازمان ملل با همه سیاست‌های شما مخالف است. هیچ کشوری در جهان حتی پاکستان، [حکومت] شما را به رسمیت نشناخته است. این وضعیت تا روز قیامت نمی‌تواند ادامه داشته باشد.»

بر این اساس، از دید او با توجه به نشانه‌ها و شرایط کنونی، رژيم طالبان، محکوم به زوال است و با ایجاد رعب و وحشت و اعمال زور نمی‌تواند بر مردم حکومت کند؛ در حالی که در جامعه بین‌المللی منزوی شده، هیچ کشوری – حتی پاکستان که حامی اصلی آن است – به رسمیت شناخته نشده‌است، هیچ تضمینی برای بقا و دوام آن وجود ندارد.

آقای جهانی در پایان این نامه از رهبران طالبان خواسته که به «ندای مردم ناراضی» گوش کنند و نوشته‌است: «اگر نمی‌توانید ببینید و بشنوید، از چشم‌ها و گوش‌های ما و مردمان ناراضی افغانستان استفاده کنید. به جرات می‌توانم بگویم که در داخل کشور، مانند نظام اول طالبانی شما که من خودم به ملا محمد عمر گوشزد کردم، از صد نفر، هر صد نفر از شما ناراضی است و در حافظه تاریخ قدرتی وجود ندارد که بر مردم ناراضی و دشمن تا ابد با زور حکم‌رانی کند.»

با این حساب، وزیر پیشین اطلاعات فرهنگ، رویکرد کنونی رهبران طالبان در حوزه حکومت‌داری را محکوم به شکست دانسته و هشدار داده که نارضایتی صد درصدی مردم افغانستان، طومار قدرت آن‌ها را درهم می‌پیچد و این بزرگ‌ترین تهدیدی است که در برابر چشم‌انداز بقای رژیم طالبان قرار دارد.

نامه هشدارآمیز وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ، اگرچه با سکوت و بی تفاوتی طالبان مواجه شده و انتظار نمی رود که تغییری در سیاست های اصولی آنها در زمینه حکومت داری و تعدیل سیاست های استبدادی و سرکوبگرانه شان ایجاد کند؛ اما بی تردید همانگونه که او به عنوان یک پشتون وابسته به حوزه «لوی قندهار» به این نتایج رسیده، محتوای نامه های سرگشاده اش نیز بخشی بزرگ از پشتون ها و چه بسا شماری از رهبران و اعضای طالبان را نیز به تامل وادار خواهد کرد و آنان را نسبت به دورنمای ناگوار حکومت داری اقتدارگرایانه و انحصارطلبانه شان عمیقا نگران خواهد کرد.

مطالب مرتبط