پیام عیدی غنی: حرف حق از حنجره باطل
سهم غنی در رقم خوردن این وضعیت چیست؟ آیا او نبود که با فساد و فاشیزم و دستبرد به انتخابات و تعلیق بسیاری از مفاد قانون اساسی و حیف و میل گسترده کمکهای خارجی، کشور را به سمت بحران و فقر و فاجعه راند و در نهایت کشور را به طالبان سپرد تا پازل خیانت را تکمیل کرده باشد؟!
اشرفغنی؛ رئیس جمهوری پیشین که دولت را به طالبان تسلیم کرد و از کشور گریخت در پیام عید فطر به نحو بیسابقهای بر طالبان تاخته و گفتهاست: «رهبران طالبان به ثروتمندترین افراد در تاریخ حرکتهای یاغی مبدل شدهاند.»
او گفت در حالی که فقر عمومی در کشور بیداد میکند ثروت رهبران طالبان «برعلاوه ربودن غیرقانونی عواید ملی از قاچاق اسلحه و مواد مخدر فراهم میشود».
این در حالی است که اشرفغنی خود متهم است که در همدستی با شماری دیگر از نزدیکانش، صدها میلیون دالر از داراییهای دولتی را در قالب پول نقد و طلا از مسیرهای ازبکستان و تاجیکستان به کشورهای عربی و غرب منتقل کرده و قدرت را نیز در قبال دریافت ۱۱۰ میلیون دالر از دولت قطر به طالبان، تسلیم کردهاست.
با این حال، نمیتوان ادعای او درباره ثروتمندشدن رهبران طالبان را رد کرد؛ زیرا این چیزی است که گزارشهای دیگر نیز آن را تایید میکند. پیشتر نیز گزارش شده بود که رهبران طالبان مستقر در دوحه با مشارکت در پروژههای مربوط به فراهمسازی زیرساختهای برگزاری جام جهانی فوتبال، به ثروتهای افسانهای دست یافتهاند. افزون بر این، قاچاق اسحه و مواد مخدر نیز از اتهامات همیشگی علیه سران طالبان بودهاست.
در این اواخر، یک فرمانده «جبهه آزادی» که علیه طالبان میجنگد نیز ادعا کرد که آنها تسلیحات مورد نیازشان را از طالبان میخرند و علیه طالبان استفاده میکنند.
افزون بر این، گفته میشود که علیرغم صدور فرمان تبلیغاتی رهبر طالبان مبنی بر ممنوعیت کاشت و تولید و قاچاق مواد مخدر، این تجارت سودآور و مرگبار از زمان سلطه مجدد طالبان، رشد چشمگیری پیدا کرده و این نشان میدهد که طالبان همچنان به درآمدهای سودآور ناشی از آن، متکی اند و از آن منتفع میشوند.
در کنار همه اینها اخیرا اداره بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان هم در گزارشی اعلام کرد که طالبان به پولهای کمکی امریکا «دستبرد» میزنند و به این ترتیب، این پولها که به نام کمک به مردم افغانستان صورت میگیرد، مستقیما به طالبان میرسد و به تعبیر جان سوپکو، جنگجویان طالبان، گرسنه نیستند؛ بلکه خوشحال و سرحال اند؛ اما کودکان افغان، گرسنه و فقیر هستند.
با اینهمه در گزارش تازه سیگار به یک موضوع دیگر نیز اشاره شده و آن، انتقال دهها میلیون دالر در قالب پول نقد و شمش طلا توسط مقامهای دولت پیشین افغانستان از کشور است؛ چیزی که میتواند بار دیگر انگشت اتهام را به سمت رییس جمهور فراری و تیم فاسد او نشانه برود و نام غنی را نیز در کنار طالبان به عنوان رهبران فاسد و زراندوز افغانستان، قرار دهد.
اشرفغنی در این پیام، طالبان را گروهی نامید که «به نام دین مقدس اسلام افغانان را به گروگان گرفتهاند».
این یک واقعیت انکارناپذیر است و حرف حقی است که از حنجره باطل بیرون میآید؛ زیرا غنی هیچ اعتقادی به اسلام ندارد و از آن برای فریب مردم استفاده میکرد. او همان کسی است که طالبان را بر مردم افغانستان، تحمیل کرد. او هرگز اجازه نداد تا یک گفتگوی معنادار صلح یا یک مقاومت ملی واقعی در برابر طالبان شکل بگیرد تا زمینه برای تشکیل یک حکومت ملی و فراگیر فراهم شود.
غنی گفت وضعیت بشری در افغانستان رو به وخامت میرود و تنها کمکهای بشردوستانه جلو یک بحران تمامعیار را گرفته است.
با آنهم او تاکید کرد: «اما تاریخ شاهد است که هیچ ملتی به گدایی بقا نیافتهاست.»
آقای غنی، طالبان را «عاجز از مدیریت اقتصادی کشور» خواند و متهم کرد که با اقداماتی نظیر منع کار زنان در مؤسسات میخواهند «کشور به انزوای مطلق برود و مردم زندگی در کشور را ناممکن بیابند.»
تمام ادعاهای مطرحشده در بالا نیز کاملا درست است؛ اما چیزی که باید بر آن افزود، این است که سهم غنی در رقم خوردن این وضعیت چیست؟ آیا او نبود که با فساد و فاشیزم و دستبرد به انتخابات و تعلیق بسیاری از مفاد قانون اساسی و حیف و میل گسترده کمکهای خارجی، کشور را به سمت بحران و فقر و فاجعه راند و در نهایت کشور را به طالبان سپرد تا پازل خیانت را تکمیل کرده باشد؟!
او گفت: «اوضاع جاری از ما میطلبد تا تلاش برای یافتن راههای بدیل را در اولویت کارها قرار دهیم.»
این نشان میدهد که او هنوزهم برای خود شأن و جایگاه و منزلت و صلاحیت و مسئولیت، قایل است و میخواهد روزی در آینده در مقام منجی مردم افغانستان ظاهر شود؛ اما برای این کار دیگر خیلی دیر شدهاست؛ زیرا او ۷ سال تمام مشغول فساد و خیانت بود و در نهایت نیز در تبانی با طالبان و مزدوری شرمآور برای امریکا کشور را به کام فاجعه رها کرد. چنین چهرهای هرگز صلاحیت تصمیمگیری درباره سرنوشت امروز و آینده مردم افغانستان را ندارد؛ بلکه او باید محاکمه و مجازات شود.
آقای غنی همچنین گفت «مهاجرتهای اجباری» مردم افغانستان در نیم قرن گذشته سبب یک بحران هویتی شدهاست.
او افزود: «با جهانی از یأس میبینیم که به جای مقابله با گروه خوفیه (دهشت) حاکم کشور ما از سوی بعضیها، خواسته یا ناخواسته به سوی بحران هویتی کشانده میشود، آسیبهای این بیماری در صورت عدم جلوگیری درازمدت و خطرناک خواهد بود.»
اشرفغنی افزود که مهاجرت «حس تعلق به میهن مشترک را تضعیف» کرده و «به نام قوم از آن استفادههای شخصی» میشود.
«در حالی که پیوند مردم کشور با هویت تاریخی و سرزمین واحد افتخار مشترک همه ماست که تنها در افغان بودن تجسم یافته میتواند.»
عامل درجه یک مهاجرتهای سیلآسای مردم افغانستان در سالهای اخیر خود اشرفغنی است. او در طول دوران مسئولیت خود به عنوان رییس جمهور، هیچ کار بنیادی برای پایاندادن به مهاجرت و تبدیل کشور با سرزمین زندگی و وطن ایمن برای شهروندان انجام نداد. مصداق بارز بحران هویت نیز خود او و اطرافیان فاشیستاش هستند؛ همان کسانی که هرگز تابعیت دوم و زنان مسیحی خود را ترک نکردند و با سرقت صدها میلیون دالر از سرمایههای ملت فقیر افغانستان در امارات و انگلیس و امریکا و… کاخ و خانه و هوتل و شرکت خریدند.
او فراموش کردهاست که رییس بانک مرکزی و وزیر معارفاش حتی قادر به صحبت با زبانهای ملی کشور هم نبودند؛ اما علیرغم رد صلاحیت از سوی پارلمان، همچنان در آن سمتها کار میکردند تا به پروژه نهایی او برای سرقت اموال عمومی و تاراج داراییهای ملی، کمک کنند.
آقای غنی در این پیام تاکید کرد که طالبان نماینده پشتونها نیست و هیچ تعهدی به ارزشهای افغانستان ندارد.
این نیز واقعیت مسلمی است که از حنجره یک فاشیست دروغگو ابراز میشود. خود غنی هم نماینده پشتونها نبود. پشتونها نیازمند یک فرگشت تاریخی اند. آنها باید بدانند که چگونه و برای چه کسانی قربانی میدهند در حالی که خود نیز قربانی میشوند.