شانگهای و طالبان؛ ترس، منفعت، انفعال

همه کشورهای عضو شانگهای – حتی پاکستان که طالبان را به وجود آورده و با تمام وجود از آن‌ها حمایت کرده- نسبت به عواقب حاکمیت یکجانبه این گروه، نگران اند و آن را خطری برای امنیت ملی خود می‌دانند؛ اما چیزی که بر این ترس غلبه می‌کند، منافع است.

وزیران خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در نشست خود در ایالت ساحلی گوا در هند بار دیگر از طالبان خواستند که حکومتی فراگیر تشکیل دهند و به حقوق زنان احترام بگزارند.

جایشانکار؛ وزیر خارجه هند گفت: «وضعیت جاری در افغانستان همچنان در مرکز توجه ماست. تلاش‌های ما باید در جهت رفاه مردم افغانستان باشد.»

او افزود: «اولویت‌های فوری شامل ارائه کمک‌های بشردوستانه، اطمینان در مورد ایجاد یک دولت واقعاً فراگیر و نماینده، مبارزه با تروریزم و قاچاق مواد مخدر، حفظ حقوق زنان، کودکان و اقلیت‌ها است.»

سرگئی لاوروف؛ وزیر خارجه روسیه نیز گفت که مسکو انتظار دارد رهبری طالبان «به وعده‌های خود برای تشکیل یک دولت فراگیر عمل کند».

لاوروف گفت طالبان «اطمینان‌هایی در مورد حقوق بشر، امنیت در افغانستان و ریشه‌کنی تهدیدات تروریستی، قاچاق مواد مخدر داده، ما این موضوع را زیر نظر داریم.»

بلاول بوتو زرداری؛ وزیر خارجه پاکستان نیز گفت وضعیت افغانستان چالش‌ها و همچنین فرصت‌های جدیدی را به همراه دارد.

این نشست در حالی برگزار شد که رویکرد اغلب کشورهای شرکت‌کننده در آن در قبال طالبان، تعاملی است نه تقابلی. حتی هند که با پاکستان، دشمنی راهبردی دارد و علی‌القاعده باید با طالبان نیز دشمنی داشته باشد، پس از ماه‌ها قطع روابط، سرانجام سفارت خود را در کابل باز کرد و بربنیاد گزارش منابع استخباراتی، طالبان با کسب اجازه از ارتش پاکستان، روابط خود با هند را از سر گرفتند.

با این‌همه، تقریبا تمام کشورهای شرکت‌کننده در نشست وزرای امور خارجه شانگهای در هند، از طالبان می‌ترسند و نسبت به پیامدهای ضد امنیتی حاکمیت آن‌ها نگران اند و به همین دلیل، در موضع‌گیری‌های رسمی، همواره خواستار مبارزه با تروریزم و مواد مخدر، تشکیل دولت واقعا فراگیر، رعایت حقوق زنان، احترام به حقوق بشر و تامین حقوق اقلیت‌ها از سوی طالبان می‌شوند؛ اما مشکلی که وجود دارد این است که این مطالبات و درخواست‌ها صرفا روی کاغذ است و در چارچوب‌ اعلامیه‌های رسمی باقی می‌ماند و هرگز فراتر از آن، بر روابط کشورهای امضاکننده با طالبان، تاثیر نمی‌گذارد.

این بدان معناست که همه کشورهای عضو شانگهای – حتی پاکستان که طالبان را به وجود آورده و با تمام وجود از آن‌ها حمایت کرده- نسبت به عواقب حاکمیت یکجانبه این گروه، نگران اند و آن را خطری برای امنیت ملی خود می‌دانند؛ اما چیزی که بر این ترس غلبه می‌کند، منافع است. کشورهای مورد اشاره، ظاهرا تمایل ندارند که یک سیاست هماهنگ را به منظور فشار بر طالبان برای تاثیرگذاری بر رویکردها و شیوه‌ حکومت‌داری آنان و تعهد مسئولانه آن گروه در قبال امنیت و ثبات و صلح و مردم‌سالاری روی دست بگیرند. مانع بزرگ در این زمینه، منافع مستقل این کشورها و رقابت پنهانی است که تضاد منافع‌شان در افغانستان زیر سلطه طالبان ایجاد می‌کند.

به عنوان نمونه، کشورهایی مانند پاکستان، چین، ایران و ازبکستان، علیرغم این‌که با دیگر اعضای شانگهای درباره لزوم تشکیل دولت فراگیر، رعایت حقوق زنان، احترام به حقوق بشر و مشارکت گروه‌های قومی دیگر در ساختار اداره سیاسی در افغانستان، موضع مشترک اتخاذ می‌کنند؛ اما در عمل، هیچ‌گاه حاضر نیستند که از منافع بزرگ اقتصادی و داد و ستدهای تجاری‌شان با طالبان دست بردارند و یا از این اهرم برای فشار بر آن گروه به هدف پذیرش مطالبات پیش‌گفته، استفاده کنند.

از سوی دیگر، رقابت‌های استراتژيک و دشمنی‌های دیرینه برخی کشورهای عضو شانگهای از جمله هند و پاکستان، هند و چین و… نیز بر عملکرد این سازمان تاثیر منفی می‌گذارد و مانع از نقش تعیین‌کننده آن در مسایل مهم منطقه‌ای مانند بحران افغانستان می‌شود.

نتیجه این‌که نشست‌های شانگهای که در سال‌های اخیر تقریبا به طور کامل بر محور بحران افغانستان برگزار می‌شوند و یا بحران افغانستان همیشه یکی از مسایل کانونی در دستور کار نشست‌های این سازمان بوده، به سمت نوعی انفعال و کنش‌پذیری و بی‌عملی می‌رود و فاقد هرگونه اثرگذاری، بازخورد و نتیجه واقعی است.

بربنیاد همین واقعیت است که دیگر حتی رسانه‌های جریان‌ اصلی هم نشست‌های شانگهای درباره افغانستان را جدی نمی‌گیرند و به نظر نمی‌رسد که طالبان هم اعلامیه‌ها، سخنرانی‌ها‌، قطعنامه‌ها و فراخوان‌های تکراری این سازمان را مورد توجه قرار دهند و به آن‌ها اعتنا کنند.

این در حالی است که انتظارات و چشم‌داشت‌ها از سازمان بزرگی مانند شانگهای بسیار بالا است. این سازمان در قاره کهن به مثابه بدیل منطقه‌ای ناتو عمل می‌کند و باید بیش از این‌ها در معادلات امنیتی و سیاسی منطقه، تاثیرگذار باشد و هیچ قدرتی نتواند این قدرت را به چالش بکشد، تضعیف کند یا نادیده بگیرد.

مطالب مرتبط