طالبان و داعش؛ چشمانداز یک جنگ رو به گسترش
صرف نظر از اینکه طالبان و تروریزم، دوست اند یا دشمن، کشته شدن فرد شماره دوم داعش در شکردره کابل، یکبار دیگر این پرسش آشنا را مطرح میکند که جنگ رو به گسترش طالبان و داعش به کدام سو میشود و چه آیندهای در انتظار آن است.
رسانه پاکستانی اکسپرس تریبون، دوشنبهشب، ۱۸ ثور، گزارش داد که فرد شماره دوم شاخه خراسان داعش در پی درگیری با طالبان در ولسوالی شکردره ولایت کابل کشته شده است.
او انجنیر عمر نام داشته است.
گفته میشود که این فرد نخست به عنوان رهبر بخش مرکزی داعش کار میکرد و سپس به حیث معاون ثناءالله غفاری که رهبر شاخه داعش خراسان است، گماشته شد.
این در حالی است که امیرخان متقی؛ وزیر خارجه طالبان در جریان سفر به پاکستان گفت در افغانستان «حتی یک گروه تروریستی» وجود ندارد.
او گفت: «اینکه میگویند در افغانستان چندین گروه تروریستی وجود دارد تبلیغاتی است که خلاف ما در ۲۰ سال گذشته انجام میشود. چند گروه تروریستی نه، یک گروه تروریستی را پیدا کنند که نیست. یک مدرک هم ندارند. اینهمه تلاش برای بدنامی ماست.»
آقای متقی با اشاره به طالبان پاکستانی گفت به آنها اجازه فعالیت از افغانستان علیه پاکستان داده نمیشود؛ چون «این به نفع ما و به نفع پاکستان نیست».
البته تصور میشود که از نظر رهبران طالبان، تعریف «تروریزم» با آنچه جامعه جهانی و کشورهای همسایه و منطقه، اراده میکنند، متفاوت است. طالبان حتی داعش را نیز یک گروه تروریستی نمیدانند و درباره آن از تعبیر تاریخی «خوارج» استفاده میکنند.
با این حال، صرف نظر از اختلاف دیدگاه درباره تعاریف و واژگان، داعش هر چیزی که نامیده شود، گروهی است که هم از دید طالبان و هم به باور جامعه جهانی، یک تهدید مستقیم برای صلح و امنیت افغانستان و جهان است که پس از شکست در سوریه و عراق در افغانستان قویا فعال شدهاست.
این یک ادعا نیست؛ بلکه واقعیتی است که حتی خود طالبان هم آن را تایید میکنند و خبرهایی که هر روز درباره عملیات نیروهای امنیتی طالبان علیه هستههای تروریستی داعش در نقاط گوناگون کشور منتشر میشود، گواه این برداشت است و آن را تایید میکند.
درباره تیتیپی یا طالبان پاکستانی نیز اگرچه طالبان نه آن گروه را «تروریستی» میدانند و نه علیه آن میجنگند؛ اما گزارشهای استخباراتی فراوانی وجود دارد که نشان میدهد این گروه با داعش و بخشهایی از طالبان، ارتباطات تنگاتنگی دارد و عملیات و پروژههای تروریستی آن با گروههای یادشده، همپوشانی و همافزایی دارد.
بنابراین، همه اینها مصداق فعالیت گروههای تروریستی در کشور است؛ چیزی که ظاهرا طالبان آن را تبلیغات مخالفان برای بدنامی خودشان میدانند و نمیپذیرند.
در این میان، صرف نظر از اینکه طالبان و تروریزم، دوست اند یا دشمن، کشته شدن فرد شماره دوم داعش در شکردره کابل، یکبار دیگر این پرسش آشنا را مطرح میکند که جنگ رو به گسترش طالبان و داعش به کدام سو میشود و چه آیندهای در انتظار آن است.
طالبان ظاهرا در هفتههای اخیر، موفقیتهای چشمگیری در شناسایی و انهدام هستههای پنهان داعش در افغانستان به دست آوردهاند. بخشی از این موفقیتها به احتمال قوی، ناشی از همکاری استخباراتی طالبان با کشورهای همسایه برای مقابله با داعش بودهاست.
با این حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که پیروزی نهایی طالبان بر داعش نیز قابل دستیابی باشد؛ زیرا داعش هم ریشههای نیرومندی در میان سازمانهای استخباراتی خارجی دارد، ثروت هنگفت و منابع مالی قوی به دست آورده و از پشتوانه اطلاعاتی، امنیتی، مالی و ایدئولوژيک بسیار قدرتمندی برخوردار است.
افزون بر این، داعش به خوبی میداند که چگونه از بسترهایی که طالبان برای توسعه ایدئولوژی افراط میگسترند، به نفع خود استفاده کنند. آنها طالبان را «مرتد» مینامند و با استفاده از پاشنه آشیل دولتداری مفتضح و اقتصاد بحرانزده طالبان، تلاش میکنند عناصر تندرو، جهادیهای جنگطلب، افراطگرایان آماده انتحار و «شهادت» و همچنین نظامیان پیشین را که به شدت در معرض تنگنای اقتصادی و تهدیدهای امنیتی قرار دارند جذب کنند و از آن نیرویی علیه طالبان حاکم بسازند.
سیاستهای ملیگرایانه و منفعتاندیشانه طالبان که با اصول «جهاد» منافات دارد و به آنها امکان میدهد که با کشورهایی که پیش از این با تروریزم جنگیدهاند نیز روابط دوستانه برقرار کنند، از دیگر عواملی است که به داعش برای گسترش ایدئولوژی خود کمک میکند و بازوی تبلیغاتی آن را فربه میسازد.
با این حساب، علیرغم ضربات سختی که طالبان در هفتههای اخیر بر داعش وارد کردهاند، این نیرو به کمک سازمانهای استخباراتی، منابع مالی، مراجع ایدئولوژيک و پشتوانههای سیاسی ریشهدار و نیرومند خود امکان توافق با محیط را پیدا میکند و قدرت خود را برای به چالش کشیدن طالبان بازمییابد. حتی همین مبارزه مرگبار طالبان با داعش و کشتن بیپروای جنگجویان و رهبران آنان نیز میتواند یک زمینه تبلیغاتی مناسب برای احراز «ارتداد» طالبان و برانگیختن خشم و نفرت و حس انتقام جهادگران دیگر علیه آنان از سوی داعش باشد و به آن برای جذب نیروهای جهادی تازه در برابر طالبان کمک کند.
پس این جنگ، تازه آغاز شده و به زودی پایان نخواهد یافت.