قوماندانی که نخواست قهرمان باشد

طاهر زهیر اگرچه پس از سقوط نظام جمهوری، تلاش کرد قوماندان باشد و با طالبان مبارزه مسلحانه کند و برای این هدف حتی به کوه‌های بلخاب رفت و با تنها فرمانده هزاره‌تبار طالبان عکس گرفت؛ اما در نهایت با تسلیم‌ شدن یا پیوستن‌اش به طالبان نشان داد که نخواست «قهرمان»‌ باشد؛ زیرا یک قهرمان نه تسلیم می‌شود و نه به دشمن‌اش می‌پیوندد.

طالبان روز یک‌شنبه، ۲۴ ثور، یک کنفرانس مطبوعاتی را به خاطر «پیوستن» طاهر زهیر؛ وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ به این گروه برگزار کردند که در آن والی طالبان در سمنگان و شماری از مقام‌های محلی و جمعی از متنفذین محلی به همراه طاهر زهیر حضور داشتند.

اخیرا نحوه پیوستن طاهر زهیر؛ وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ دولت اشرف‌غنی، پس از حدود ۲۰ ماه که او در داخل کشور به سر برده بود، خبرساز شد.

محمد هاشم شفیق؛ رییس استخبارات طالبان در سمنگان، درباره نحوه «پیوستن» این مقام پیشین گفته: «با میانجی‌گری هیات صلح مردمی دره صوف بالا، فرصت پیوستن محمد طاهر زهیر به امارت اسلامی افغانستان زمینه‌سازی» شده است.

عبدالاحد حاجی فضلی؛ والی طالبان در سمنگان نیز گفته: «آمدن محمد طاهر زهیر (را) به آغوش امارت خوش آمدید می‌گویم». او از «مخالفان داخلی و خارج از کشور» خواست که «دست از جنگ بردارند».

در این کنفرانس مطبوعاتی، خود طاهر زهیر نیز صحبت کرده گفت: «جنگ راه حل نیست. من از طریق کوشش مقام ولایت و میانجی‌گری هیات صلح مردمی به ا.ا.ا پیوستم.»

این در حالی است که سه‌شنبه هفته گذشته منابع طالبان عکسی از طاهر زهیر را منتشر کردند که او را در میان نیروهای طالبان نشان می‌داد.

طاهر زهیر پس از سقوط نظام جمهوری در کنار مولوی مهدی؛ فرمانده هزاره‌تبار طالبان قرار گرفت و در پایان جنگ خونین بلخاب به نفع طالبان، عکسی از او و مولوی مهدی در یک کوه منتشر شد؛ اما هیچ گزارشی درباره جنگ مسلحانه او با طالبان وجود ندارد.

او پس از ماه‌ها زندگی پنهانی، چند روز پیش به طالبان تسلیم شد. مولوی مهدی اما سال گذشته در مسیر فرار به ایران به دست طالبان «کشته شد».

تسلیم شدن آقای زهیر، موجی از واکنش‌های مثبت و منفی را در شبکه‌های اجتماعی افغان‌ها برانگیخت.

صرف نظر از همه واکنش‌هایی که نشان داده ‌شد، به نظر می‌رسد که یک موضوع کم‌تر مورد توجه قرار گرفت و آن این‌که زهیر پس از سقوط نظام جمهوری، مسیری اشتباه را انتخاب کرد و به عنوان یک آدم فرهنگی، کسوت قوماندانی اختیار کرد تا شاید برای قوم‌ و مرد‌م‌اش قهرمان باشد.

به بیان دیگر، او هر دلیلی که داشته، روی اسپ بازنده شرط بست و در حالی که کاملا قابل پیش‌بینی بود که نبرد مستقیم مولوی مهدی؛ تنها فرمانده هزاره‌تبار طالبان با همسنگران سابق‌‌اش محکوم به شکست است و ممکن است هزینه‌های سنگین و سرنوشت غم‌انگیزی داشته باشد، طاهر زهیر در کنار او قرار گرفت.

با این حال، کل کارنامه جنگی زهیر پس از سقوط نظام جمهوری یک عکس با مولوی مهدی در کوه‌ بود که حتی در همان عکس هم مشخص نیست که او مسلح باشد؛ بنابراین، چیزی که نشان دهد او واقعا با طالبان جنگیده و در قامت یک قوماندان، کاری در مسیری که در پیش گرفته، انجام داده باشد، وجود ندارد.

به این ترتیب، «تسلیم شدن» یا «پیوستن» زهیر به طالبان به ویژه پس از آن‌که جنگ بلخاب به فجیع‌ترین شکل ممکن به شکست مولوی مهدی و پیروزی طالبان انجامید و چندی بعد هم مولوی مهدی سرنوشت مرگباری را تجربه کرد و برای همیشه حذف شد، تصمیمی خردمندانه و عاری از احساس و تعصب بوده‌است.

به بیان دیگر، طاهر زهیر اگرچه پس از سقوط نظام جمهوری، تلاش کرد قوماندان باشد و با طالبان مبارزه مسلحانه کند و برای این هدف حتی به کوه‌های بلخاب رفت و با تنها فرمانده هزاره‌تبار طالبان عکس گرفت؛ اما در نهایت با تسلیم‌ شدن یا پیوستن‌اش به طالبان نشان داد که نخواست «قهرمان»‌ باشد؛ زیرا یک قهرمان نه تسلیم می‌شود و نه به دشمن‌اش می‌پیوندد.

با این‌همه، بار دیگر باید تصریح کرد که او تصمیم عاقلانه‌ای گرفت؛ زیرا با این تصمیم هم تلاش کرد جان خودش را نجات دهد و هم از تحمیل هزینه‌های بیش‌تر بر مردم‌اش جلوگیری کند.

از این‌جا به بعد به طالبان بستگی دارد که تا چه اندازه به تعهداتی که به او داده‌اند، عمل می‌کنند یا نمی‌کنند. آن‌ها سابقه عهدشکنی در برابر دشمنان خود را دارند که برای هزاره‌‌ها تلخ‌ترین آن، مرگ فجیع عبدالعلی مزاری و یاران او در چهارآسیاب کابل است؛ اما امروزه شرایط متفاوت است و انتظار می‌رود که آ‌‌ن‌ها دست‌کم به منظور ترغیب دیگر دشمنان و معارضان‌شان به صلح و دست‌کشیدن از جنگ هم که شده، با طاهر زهیر، رفتار خوب داشته باشند و به عهدی که با او بسته‌اند وفادار بمانند.

نکته آخر این‌که نشست خبری مورد اشاره تقریبا تمام تردیدها درباره طاهر زهیر و چگونگی «پیوستن» یا «تسلیم شدن» او به طالبان را از میان برداشت؛ زیرا ثابت کرد که اینک او انتخاب کرده‌ که اگرچه باری می‌خواست قوماندان باشد؛ اما اکنون نمی‌خواهد «قهرمان»‌ باشد. او هم یکی از رهبران جامعه هزاره‌ است که با حساب و کتاب عقلی و منطقی به این نتیجه رسیده که بهتر است به طالبان بپیوندند. این تصمیم هر نفع و امتیاز دیگری اگر داشته باشد، شأن و منزلت قهرمانی به ارمغان نمی‌آورد.

مطالب مرتبط