«جنبش اصیل منطقه» به متحد خود آب نمی‌دهد

ایرانی‌ها از طالبان به عنوان «جنبش اصیل منطقه» یاد می‌کردند و «پیروزی» آن‌ها بر امریکایی‌ها را مورد ستایش قرار می‌دادند. اکنون اما طالبان، سیاست آبی اشرف‌غنی را ادامه می‌دهند و به یکی از اصلی‌ترین متحدان خود، آب نمی‌دهند.

همزمان با هشدار ریيس جمهور و وزارت خارجه ایران، حسن کاظمی قمی؛ نماینده ویژه تهران در کابل نیز گفته که در مدت «یک‌ماه» باید طالبان حقابه ایران را بدهند.

او افزوده: «این‌که اگر طالبان، آب باشد و ندهند برای دولت جمهوری اسلامی ایران آن‌وقت حجت تمام است که این مساله جزو حقوق اساسی ملت ایران است و چگونه باید عمل شود.»

در همین حال، جلال محمودزاده؛ نماینده مجلس ایران گفته‌است: «جناب رئیسی! زمانی که بنده و جمعی از همکارانم در مجلس پیرامون حقابه کشورمان از ترکیه و افغانستان فریاد می‌زدیم، شما و مسئولین در فکر نجات اردوغان از کودتا و به قدرت رساندن طالبان بودید.»

مجتبی ذوالنوری؛ عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران نیز گفته که اگر طالبان حقابه را ندهند «فقط بازنده ما نیستیم و آن‌ها [طالبان] نیز در مسایل بسیاری متضرر خواهند شد حتی در مسایلی ضرر بیش‌تری خواهند کرد.»

حقابه ایران از دریای هلمند، پیش از هر چیزی یک موضوع حقوقی و در قدم دوم، یک مساله فنی است. به بیان روشن‌تر، دوطرف ابتدا باید مشخص کنند که محتوای حقوقی قرارداد امضاشده در سال ۱۳۵۱ میان دولت به رهبری ظاهرشاه و دولت شاهی ایران چیست، تعهدات مندرج در آن، شامل کدام موارد است، افغانستان چقدر آب و تحت چه شرایطی باید بدهد و ایران در قبال آن، چه تعهداتی دارد، اعتبار و ضمانت اجرای قرارداد به چه صورت است، دوطرف چگونه بعد از نیم‌قرن هنوز باید به آن متعهد باشند و عمل کنند، و این‌که آیا امکان فسخ یکجانبه آن وجود دارد یا خیر.

این‌ها مسایلی است که از نظر حقوقی باید بررسی شود و این بدون شک، کار سید ابراهیم رییسی و امیرعبداللهیان و ملا برادر و ملا منصور نیست. یک تیم از حقوق‌دان‌های دو کشور، زیر نظر یک سازمان معتبر و بی‌طرف بین‌المللی مانند سازمان ملل باید تعیین شود و مبانی، ماهیت و محتوای قرارداد آب را از جنبه‌های یادشده و سایر جوانب، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.

مساله دیگر، جنبه فنی قرارداد مورد اشاره است. در این زمینه باید مشخص شود که افغانستان تحت چه شرایطی می‌تواند «حقابه» ایران را تامین کند. چه میزان آب باید در سدها وجود داشته باشد، نیاز افغانستان به آب چطور تامین می‌شود و «حقابه» ایران در درجه چندم اهمیت قرار می‌گیرد.

این‌که آیا تامین ۸۲۰ میلیون متر مکعب «حقابه» مورد ادعا که گفته می‌شود در قرارداد مورد اشاره، وجود دارد، حتی اگر کل آب ذخیره‌شده در افغانستان، همین مقدار باشد هم باید به ایران به عنوان «حقابه» داده شود یا «حقابه» ایران، پس از تامین نیازهای آبی افغانستان، قرار می‌گیرد…

موضوع فنی دیگر، وجود یا عدم آب در سدهای و آبگیرهای افغانستان است. طالبان می‌گویند آب نیست و ایران می‌گوید که ارزیابی‌های ماهواره‌ای آن کشور نشان می‌دهد که آب هست؛ اما طالبان نمی‌‌دهند.

این مساله، نه سیاسی است و نه نظامی؛ فنی است و کارشناسان آب باید پاسخ دهند که کدام درست می‌گوید. در صورتی که اعتماد و توافق وجود نداشته باشد، یک هیات مشترک، زیر نظر سازمان ملل ایجاد می‌شود تا وضعیت میدانی وجود آب را بررسی کند.

از نظر سیاسی هم هشدارها و تهدیدهای رهبران ایرانی علیه طالبان در حالی بحث‌ها و واکنش‌های گسترده‌ای را در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برانگیخته که پیش از این، ایران از حامیان عمده طالبان محسوب می‌شد و همان‌گونه که نماینده مجلس ایران اذعان کرده، یکی از عوامل به قدرت رسیدن طالبان، همین حمایت‌های ایران و دیگر همسایگان افغانستان بود.

ایرانی‌ها از طالبان به عنوان «جنبش اصیل منطقه» یاد می‌کردند و «پیروزی» آن‌ها بر امریکایی‌ها را مورد ستایش قرار می‌دادند.

به این ترتیب، اکنون که طالبان، سیاست آبی اشرف‌غنی را ادامه می‌دهند و به یکی از اصلی‌ترین متحدان خود، آب نمی‌دهند، پیش از هر چیزی اشتباه محاسباتی ایران را آشکار می‌کند که روی گروهی سرمایه‌گذاری و به قدرت‌گیری آن کمک کرد که دشمنی و خصومت آن با ایران، غیرقابل تردید بود.

افزون بر این، یکی از مشکلات بزرگ طالبان که مانع پذیرش آن‌ها به عنوان یک دولت مشروع در جامعه بین‌المللی شده، عدم تعهدشان به رفتار مسئولانه به عنوان یک دولت مسئول است؛ مشکل بزرگی که ایران و چندین کشور دیگر، چشم خود را عمدا بر آن بستند و با گسترش ارتباطات و مراودات و واگذاری نمایندگی‌های دیپلماتیک به طالبان، بی‌پروا بر قدرت و مشروعیت آنان افزودند. این در حالی است که مردم افغانستان فرارسیدن این روز را پیش‌بینی می‌کردند که «جنبش اصیل منطقه» به متحد مهم خود آب هم نمی‌دهد!

مطالب مرتبط