صالح: غربیها نمیخواهند طالبان را به رسمیت بشناسند
امرالله صالح؛ معاون اول اشرف غنی اعلام کرده که یکی از دلایل ناکامی نشست سوم دوحه عدم صداقت اشتراککنندهها بوده است. او تاکید کرده که غربیها نمیخواهند طالبان را به رسمیت بشناسند.
امرالله صالح؛ معاون اول اشرف غنی اعلام کرده که هیچیک از اشتراک کنندههای کنفرانس سوم دوحه با صداقت و تمایل واقعی برای رسیدن به نقطعه عطف در کشور قطر جمع نشده بودند.
او همچنین گفته: «طراحان استخباراتی در دولتهای غرب گروه طالب را سرطان ضد منطقه تلقی مینمایند. انتقاد ابریشمین غرب از طالب به خاطر فریب اذهان است؛ وگرنه موثرترین روش برای اصلاح طالب فشار همهجانبه و قطع ارسال نقدینههاست که از آن طفره میروند.»
او افزوده: «مجموعه غرب هیچ نوع منافع در شناسایی رسمی طالب ندارد؛ زیرا به رسمیت شناسی حق غرب برای ضربه نظامی در حالات اضطراری و غیرمترقبه را دچار معضله حقوقی میسازد. بمباران یک گروه آسانتر از بمباران یک دولت است. تعامل غرب هرقدر که گسترش یابد منجر به رسمیت شناسی طالب در شکل و فورم کنونی آن نخواهد شد.»
آقای صالح همچنین گفته: «دولتهای منطقه تلاش مینمایند که طالب را از مهره بازی غرب در میدان ژئوپلیتیک منطقه بیرون سازند. تلاش در این مسیر تا امروز موثریت و دستاورد نداشته است. طالبان برگشت خویش به قدرت را مدیون لطف ایالات متحده امریکا میدانند و همچون مارگزیده از ریسمان دراز میترسند. مایوسیت و خشم زیر تبسم در ابراز نظرهای نمایندههای دولتهای منطقه پس از پایان کنفرانس هویدا و واضح بود که به ماهیت طالب پی برده اند.»
صالح در بخشی دیگر از پیام خود گفته: «برای گروه طالبان اشتراک در کنفرانس دوحه شباهت به عبور کردن از پل تک ریسمانی بود که با کوچکترین لغزش ممکن بود به زیر افتند و این افت میتوانست تعبیر مختلف و متنوع گردد. طالبان به اشتراک کنندهها فیلم نشان دادند و بعد مانند دایرکتر فیلم در ارتباط به سوژه آن صحبت کردند. خموشی طالب ناشی از ناتوانی مطلق و وابستگی زیرپردهای آنها به پولهای استخبارات است.»
معاون اشرف غنی گفته: «از نظر استراتژیک و کلان اختلاف میان قندهار و کابل برای بازیگران غربی و کشورهای مهم منطقه هیچ معنا ندارد. واقعیت امر این است که اندیشه سلفیت (وهابی) برش و موثریت خود را در تقویت افراطیت مسلح و نرمافزار انگیزهساز برای تروریزم از دست داده است. این تحول عمدتا مدیون اندیشه و سیاست محمد بن سلمان است؛ اما استفاده از اسلام سیاسی در کشمکشهای جهانی به عنوان یک ابزار همچنان پابرجاست. رخ پنهان مسأله این است در نتیجه توافقنامه دوحه برای مذهب حنفی چیزی شبیه واتیکان حنفیت اعمار کرده و آن را در قندهار مستقر ساخته اند. در راس آن نیز آدم مشکوک الهویه را زیر عنوان امیرالمومین گذاشتهاند. ربط حوادث تروریستی اخیر عمدتا توسط پیروان مذهب حنفی به این واقعیت تقلبی و مصنوعی برمیگردد.»
او گفته سوال کلان که ابدا به شکل واضح مطرح نخواهد شد این است که تشکیلات شبه واتیکان که به مذهب حنفی ساختهاند در محور منافع کدام بلاک و حوزه امنیتی (جهانی یا منطقهای) قرار خواهد گرفت؛ زیرا این هرم با امکانات خودی و بومی توان استقرار و تداوم را ندارد. تا این لحظه این هرم در محور منافع امریکا قرار دارد.
صالح تاکید کرده که در کنفرانس سوم دوحه توافق غیررسمی و غیر اعلام شده بر این شد که برای یک مدت دیگر دیپلماسی فریب و دروغ ادامه یابد؛ اما اشتراککنندهها نتوانستند بر نوع ابراز نظر و چارجوب ارائه دروغ پس از کنفرانس به توافق برسند. دلیل تناقض در روایتها از همینجا منشا میگیرد.
به باور صالح، طالبان فرصت استثنایی برای عملکرد استثنایی را در سال اول برگشت خویش از دست دادند و آنها با توسل به روش خشن انحصار و ستم زخمهای عمیق و تازه بر پیکر افغانستان وارد ساختند.
صالح میگوید: «گروه طالبان اکنون هیچ نوع جایگاه اخلاقی و مشروع برای مرهم گذاری بر این زخم ها را ندارد. در بعد منطقه و جهان نیز چهره آنها افشا شده است. پس تقابل ایدهها چه در داخل افغانستان و چه در بیرون از افغانستان فرصتهای خوب برای تحرک و پویایی مبارزات آزادیخواهی ایجاد کرده است.»
او ناکامی دوحه را امری مبارک برای تقویت «مبارزه و مقاومت برای آزادی» دانسته است.