طالبان و مخالفان؛ صلح یا سلاح؟

در شرایطی که طالبان کاملاً مسلح و مسلط بر معادلات میدانی و مناسبات سیاسی افغانستان هستند آیا دستیابی به صلحی عادلانه، واقعی و پایدار میان آنان و مخالفان‌شان امکان‌پذیر است؟

جعفر مهدوی؛ نماینده پارلمان پیشین می‌گوید مذاكره ميان طالبان و مخالفان سیاسی این گروه «وارد مراحل اميدواركننده» شده است. آقای مهدوی که روابط نزدیکی با طالبان دارد، گفت که در «آينده نه چندان دور شاهد نتايج خوشايند و عملی اين گفتگوها باشيم.»

پیشتر، الماس زاهد؛ عضو شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان، گفت این شورا پس از نشست‌های متعدد با طالبان به صلح در افغانستان امیدوار شده است.

او گفته که جامعه جهانی و ایالات متحده از گفتگوهای این شورا با طالبان آگاهی دارند.

جعفر مهدوی هم گفت که مردم افغانستان از تداوم جنگ و خشونت حمايت نمی‌کنند و انتظار دارند همه طرف‌ها «از ظرفيت‌ها و مكانيزم‌های نرم و خشونت‌پرهيز همچون گفتگوهای مستقيم حمايت می‌كنند.»

در این شکی نیست که مردم افغانستان خواستار صلح پایدار و یک راه حل سیاسی برای آینده خود هستند. شاید به همین دلیل است که تلاش‌های پراکنده شماری از گروه‌های ضد طالبان در سه سال گذشته برای راه‌اندازی یک جنگ گسترده علیه این گروه به نتیجه نرسیده و تمام کارزارهای نظامی علیه طالبان در این مدت به حملات چریکی و جنگ پارتیزانی میان دوطرف خلاصه شده است.

نزدیک به ۵ دهه درگیری‌های خونین و مرگبار میان جنبش‌ها و جبهات متخاصم در داخل افغانستان، قربانی‌های بزرگی را بر مردم تحمیل کرده و استمرار این وضعیت به نفع هیچکس نیست.

از جانب دیگر سه سال پس از بازگشت دوباره طالبان به قدرت نیز ثابت کرد که یک قوم یا گروه خاص نمی‌تواند به تنهایی بر سرنوشت تمام مردم افغانستان حکومت کند.

به بیان دقیق‌تر، یک حکومت فاقد مشروعیت ملی حتی اگر از حمایت پیدا و پنهان قدرت‌های بزرگ خارجی برخوردار باشد و زد و بندهای سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی خود را با کشورهای همسایه و منطقه توسعه دهد نمی‌تواند نسبت به بقای خود مطمئن باشد؛ زیرا نارضایتی عمومی، بی‌عدالتی قومی، یکجانبه‌گرایی و تلاش مذبوحانه برای حذف هدفمند سایر بازیگران سیاسی، قومی و مذهبی کشور از ساختار قدرت در نهایت به بروز درگیری‌های داخلی و اقدامات سخت‌افزاری علیه رژیم حاکم منجر می‌شود.

مساله دیگر هم این است که طالبان علیرغم سه سال حاکمیت همه جانبه بر سراسر افغانستان نتوانستند مشروعیت خارجی کسب کنند و به عنوان نماینده واقعی مردم افغانستان در جامعه بین‌المللی مورد شناسایی رسمی قرار بگیرند.

در این میان، اگرچه جریان‌های سیاسی و نظامی ضد طالبان نیز به طور هدفمند، آگاهانه و عامدانه از جانب بازیگران بین‌المللی سازمان‌های جهانی و قدرت‌های بزرگ نادیده گرفته شده‌اند؛ اما این امر منجر به مشروعیت بخشیدن به طالبان نشده و این گروه به جز برقراری روابط غیر رسمی و تعاملات محدود در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی با چند کشور همسایه و منطقه قادر به توسعه نفوذ و روابط خود با جامعه جهانی نشده است.

از سوی دیگر البته باید اذعان کرد که مخالفان طالبان نیز شرایطی تحقیرآمیز دارند آن‌ها از زمان بازگشت طالبان قدرت از کشور گریخته و در کشورهای دیگر در تبعید زندگی می‌کنند. تلاش‌های شماری از رهبران نامدار ضد طالبان برای راه‌اندازی تشکل‌های سیاسی و حتی نظامی یا شکست خورده و یا در حد برگزاری جلسات آنلاین و اعلامیه‌های فیسبوکی باقی مانده است.

گفته می‌شود که عدم حمایت خارجی از جبهات ضد طالبان از عوامل اصلی ناکامی این جریان‌ها بوده است؛ اما این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که مخالفان طالبان از انسجام لازم برخوردار نیستند، سایه تنش‌های سیاسی، قومی و حتی مذهبی پیشین، گرایش به این یا آن کشور خارجی، تضاد شدید منافع، جنگ قدرت و جاه طلبی‌های شخصی از عمده‌ترین چالش‌های فراروی تشکیل یک چتر بزرگ از مخالفان طالبان بوده است.

بنابراین با وجود پایان درگیری‌های مسلحانه و تسلط تام طالبان بر سراسر افغانستان، این امر هرگز منجر به گشایش سیاسی در کشور، پذیرش رسمی و مشروعیت واقعی رژیم حاکم از جانب مردم افغانستان و بازیگران جهان نشده است.

در چنین شرایطی راه اندازی گفتگوهای مستقیم صلح میان طالبان و مخالفان آن‌ها شاید معقول‌ترین انتخاب برای دوطرف محسوب شود.

آگاهان اما می‌گویند که این گزینه نیز بی‌چالش نیست؛ زیرا طالبان در شرایط کنونی در موضع قدرت قرار دارند، به تسلیحات پیشرفته بازمانده از ارتش پیشین و نیروهای خارجی دسترسی یافته‌اند، قدرت نظامی خود را مستحکم کرده، سلطه خود را بر سراسر افغانستان تسری بخشیده و مهم‌تر از همه این‌که از حمایت پیدا و پنهان بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی برخوردار هستند؛ چیزی که مخالفان آن‌ها از آن بی‌بهره‌اند و همین امر، موجب ایجاد شرایط رقت‌بار و تحقیرآمیز برای آنان در تبعید شده است.

به این ترتیب، در شرایطی که طالبان کاملاً مسلح و مسلط بر معادلات میدانی و مناسبات سیاسی افغانستان هستند آیا دستیابی به صلحی عادلانه، واقعی و پایدار میان آنان و مخالفان‌شان امکان‌پذیر است؟

برای پاسخ به پرسش همچنان باید منتظر نتایج گفتگوهای جاری میان طالبان و شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان بمانیم؛ گفتگوهایی که مشخص نیست در چه سطحی در حال انجام است، از حمایت و مشارکت کدام طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار می‌باشد و مهم‌تر از همه اینکه دوطرف تا چه اندازه مصمم به دستیابی به نتایج ملموس و عملی برای توافق صلح و ایجاد یک دولت فراگیر ملی هستند.

مطالب مرتبط