حمایت پنهان طالبان از جنایات کوچیها در مناطق مرکزی
طالبان بهطور پیدا و پنهان از کوچیهای مهاجم و مسلح حمایت میکنند و به آنان در ارتکاب شنیعترین جنایات و شرمآورترین اقدامات علیه ساکنان بومی مناطق مرکزی، مصونیت کامل قضایی و قانونی اعطا کرده و کوچیهای جنایتکار را از هرگونه پیگرد عادلانه—حتی بر اساس اصولی که طالبان خود به آن باور دارند—برحذر میدارند.
کوچیهای مسلح تحت حمایت مستقیم حکومت قومی طالبان، موجی از خشونت، قتل، غارت و تهدید هدفمند علیه مردم مناطق مرکزی افغانستان به راه انداختهاند.
طی روزهای اخیر، گزارشهای نگرانکنندهای از حملات سیستماتیک کوچیها بر اموال، زمینها و جان باشندگان ولسوالیهای ناهور، بهسود، دایمیرداد و بخشهایی از ولایت بامیان منتشر شده است.
در تازهترین مورد، یک باشنده محلی در ولسوالی ناهور ولایت غزنی بهدست کوچیها کشته شده است.
ساکنان بومی بارها به طالبان مراجعه کردهاند تا عاملان خشونتها تحت پیگرد قرار گیرند، اما طالبان نهتنها از تحقیق و پیگیری خودداری کردهاند، بلکه به کوچیها مصونیت و آزادی عمل دادهاند.
جولان جنایتکارانه کوچیها در مناطق مرکزی افغانستان در حالی جریان دارد که رسانههای جمعی و افکار عمومی تحت تأثیر بمباران اطلاعاتی ناشی از بحرانهای بزرگ منطقهای و جهانی، کمترین توجهی به مصائب مردم مناطق مرکزی ندارند.
بهعبارت دیگر، ماشین سرکوب طالبان و حمایت پنهان آن از جنایات کوچیها در مناطق مرکزی و غصب و غارت داراییها، املاک و اموال ساکنان بومی این مناطق، در سایه بحرانهای بزرگ جهانی همچنان به پیش میرود، بدون آنکه این جنایات و اعمال تبهکارانه و غاصبانه از سوی گروههای ناظر حقوق بشری مورد توجه قرار گیرد و صدای دادخواهی ساکنان مظلوم این مناطق به گوش جهانیان برسد.
این در حالی است که کوچیگری همواره یک معضل اجتماعی و امنیتی نهتنها برای مردم مناطق مرکزی بلکه برای کل افغانستان بوده است. دولتهای گوناگون حاکم بر کابل همواره با پیامدهای ملموس این بحران روبهرو شده اند؛ اما به دلیل فقدان عزم و اراده و غلبه گرایشهای قومی و قبیلهای تاکنون نتوانستهاند برای این بحران دیرپای تاریخی، اجتماعی و امنیتی راهحلی بنیادین، پایدار و همیشگی پیدا کنند.
از این منظر، آنچه اکنون در مناطق مرکزی جریان دارد، یک میراث اجتماعی و امنیتی تاریخی است که طالبان آن را به ارث بردهاند؛ اما اشتباه بزرگ حاکمان کنونی افغانستان این است که رویکرد دولتهای پیشین را تکرار میکنند و از هرگونه تلاش و اقدام برای حل دائمی این بحران خودداری میورزند.
اما این تنها اشتباه طالبان در مواجهه با بحران کوچیگری نیست. اشتباه بزرگتر آنان این است که بهطور پیدا و پنهان از کوچیهای مهاجم و مسلح حمایت میکنند و به آنان در ارتکاب شنیعترین جنایات و شرمآورترین اقدامات علیه ساکنان بومی مناطق مرکزی، مصونیت کامل قضایی و قانونی اعطا کرده و کوچیهای جنایتکار را از هرگونه پیگرد عادلانه—حتی بر اساس اصولی که طالبان خود به آن باور دارند—برحذر میدارند.
این رویکرد نهتنها قربانیان مظلوم جنایات کوچیها در مناطق مرکزی را در معرض ظلم و ستم فزاینده مهاجمان بیگانه قرار میدهد و مجوز لازم برای غصب و غارت بیپروای اموال و املاک آنان توسط این مهاجمان را فراهم میسازد، بلکه بدتر از آن، طالبان را نیز بهعنوان شریک جرم کوچیهای مهاجم و جنایتکار معرفی میکند و این تصور را بهطور فزاینده در افکار عمومی مردم افغانستان تقویت میسازد که هیچ تفاوت معناداری میان کوچیهای مهاجم و طالبان حاکم وجود ندارد.
با توجه به این واقعیت و با در نظر داشتن اقدامات غاصبانه و غارتگرانه کوچیها در مناطق مرکزی، دور از انتظار نیست که این معضل بزرگ ملی، پیامدهای بازگشتناپذیری را برای حاکمان کنونی افغانستان ایجاد کند و با دامن زدن به فاصله فزاینده میان طالبان و مردم افغانستان، مسئله فقدان مشروعیت ملی رژیم حاکم را پیچیدهتر سازد.
این در حالی است که دستکم بخشی از بدنه حکومت طالبان تلاش میکند تا فاصله میان مردم و حکومت را کاهش دهد و با راهاندازی رایزنیهای هرچند مقطعی و موقت با شماری از طیفهای جامعه افغانستان، برای تقویت بنیانهای حاکمیت و تحقق مشروعیت داخلی آن گام بردارد.
تحلیلگران مسائل اجتماعی اما میگویند: تا زمانی که طالبان در مسائل مهم ملی، از جمله معضل کوچیگری، همچنان سیاستهای تنگاندیشانه قومی و قبیلهای خود را اعمال کنند، و بهجای آنکه بهعنوان یک دولت مسئول در قبال عموم مردم افغانستان مسئولانه عمل نمایند، همچنان در جهت منافع و مطالبات نامشروع قبایل وفادار به خود قدم بردارند، نهتنها مشروعیت داخلی آنها محقق نخواهد شد؛ بلکه فاصله میان ملت و حاکمیت افزایش یافته و این امر در نهایت طالبان را نیز همانند سایر رژیمهای خودکامه پیشین در مسیر سقوط و فروپاشی قرار خواهد داد.
بنابراین، انتظار میرود که دادخواهی مردم مظلوم مناطق مرکزی از سوی سران و رهبران طالبان مورد توجه قرار گیرد و مظالم و جنایات کوچیهای مهاجم و مسلح—که از حمایت پیدا و پنهان طالبان برخوردار هستند—یکبار برای همیشه متوقف شود تا فاصله میان مردم و حاکمیت کاهش یابد و گامهای ابتدایی برای ایجاد یک دولت ملی مسئول و مبتنی بر مشروعیت داخلی برداشته شود.