ارتباط ایران و طالبان؛ از ادعا تا واقعیت
تایمز در گزارشی از قول منابع آگاه در افغانستان و پاکستان نوشت صدها پیکارجوی طالبان آموزشهای پیشرفتهای از سوی نیروهای ویژه مراکز آکادمیک نظامی ایران دریافت کردهاند که نشان دهنده تشدید حمایت تهران از این گروه افراطی است.
آنتونی لوید؛ نویسنده این گزارش به نقل از مقامهای افغانستان و طالبان میگوید که گستره، کیفیت و دوره این آموزشها «بیسابقه» است و نه تنها از تغییر در جنگ نیابتی امریکا و ایران در افغانستان حکایت دارد؛ بلکه نشانه تغییر بالقوه در تواناییها و اهداف ایران برای تاثیرگذاری بر جنگ افغانستان است.
وی از قول یکی از مشاوران سیاسی طالبان در شورای کویته نوشت: «ارائه آموزش توسط ایرانیها با دو درخواست همراه بوده است: اینکه ما باید بر انجام حملات علیه منافع ایالات متحده و ناتو در افغانستان تمرکز کنیم و همچنین نیروی بیشتری را برای حمله علیه داعش به کار بگیریم.»
این نخستین بار نیست که تهران متهم به حمایت مستقیم از طالبان و ارائه خدمات اطلاعاتی، آموزشی و حتی تسلیحاتی به این گروه میشود.
مانند این مورد، ایرانیها همواره این اتهامها را رد کرده و بر «تعهد» خود به حمایت از دولت افغانستان و اینکه امنیت افغانستان، امنیت ایران است، تأکید کرده اند.
در این میان، به نظر میرسد مصالح مهمی نیز وجود دارد که اجازه نمیدهد دولت افغانستان و حتی نیروهای خارجی مستقر در این کشور، فراتر از ادعاهای مطرحشده، کاری برای توقف حمایت تهران از طالبان، صورت دهند.
با این حال، پرسش این است که واقعیت ماجرا چیست؟ آیا اساسا توجیه یا منفعت بزرگتری وجود دارد که حمایت گسترده ایران از طالبان را ضروری و پذیرفتنی سازد؟
در این خصوص، به چند نشانه یا عامل اشاره میکنیم:
۱. ایران و امریکا: ایرانیها همواره به حضور نظامی امریکا و همپیمانانش در افغانستان به مثابه یک تهدید جدی و مستقیم برای امنیت ملی خود نگاه کرده اند. امضای پیمانهای راهبردی و امنیتی میان افغانستان و امریکا، واکنش شدید ایران در ابعاد سیاسی و تبلیغاتی را در پی داشت. با این وجود، تهران همواره تلاش کرده است صدق و تعهد خود نسبت به روابط حسنه با دولت مورد حمایت امریکا در کابل را در ظاهر امر، نشان دهد.
با اینحال، ناظران میگویند که ارتباط با طالبان برای ضربهزدن به منافع امریکا در افغانستان و نگاه به این گروه به مثابه یک نیروی نیابتی بازدارنده در برابر حضور حساسیتبرانگیز غرب در مرزهای شرقی ایران، میتواند به عنوان یک اولویت استراتژیک از سوی سیاستگذاران امنیتی تهران مورد توجه باشد.
۲. جنگ آب: موضوع مهم دیگر، تنشهای دیرپایی است که ایران با دولت افغانستان بر سر سهم آن کشور از آبهای سرزمینی افغانستان دارد. ایران طی سالهای اخیر با خشکسالیهای بیسابقه و طولانی، دست و پنجه نرم میکند. این امر، سبب بروز آشوبها و اعتراضهای کمنظیر اجتماعی در برخی مناطق ایران بر علیه دولت جمهوری اسلامی شده است.
مقامهای ارشد ایرانی، از جمله رییس جمهوری و وزیر امور خارجه آن کشور، بارها به تصریح بر حق خود برای بهرهوری از آبهای افغانستان تأکید کرده و سیاست سدسازی دولت کابل را برای تأمین آب ایران، یک خطر ارزیابی نموده اند.
شماری از منابع میگویند که جنگهای خونین اخیر در فراه و سقوط چندساعته مرکز آن ولایت به دست طالبان، بخشی از نخستین اقدامات ایران برای جنگ آب و اعمال فشار بر دولت مرکزی افغانستان بود.
آنها در این زمینه به قرینههای دیگری مانند ناامنی در اطراف بند سلما در هرات و سایر بندهای آب در دیگر ولایتهای غربی کشور نیز اشاره میکنند و میگویند که ایران به طالبان به عنوان اهرمی برای پیشبرد اهداف خود در جنگ آب با دولت افغانستان نگاه میکند.
۳. ایران، عربستان و داعش: حضور داعش در افغانستان که ایران آن را یک پروژه سازمانیافته از سوی قدرتهایی مانند امریکا به کمک عربستان سعودی و سایر رژیمهای متخاصم با جمهوری اسلامی و بر علیه امنیت ملی خود توصیف میکند، برای تهران، از حساسیت بالایی برخوردار است.
ایرانیها از همان ابتدا نسبت به این رویداد ابراز نگرانی کرده و به دنبال حملات بیسابقه داعش در تهران، بر ابعاد این حساسیت و نگرانی افزوده شد.
کشتار هدفمند شیعیان بهویژه مراکز فرهنگی و مذهبی همسو با جمهوری اسلامی در افغانستان نیز عملا ایران و نیروهای نیابتی آن را به عنوان یکطرف جنگ مذهبی داعش در افغانستان مطرح کرد.
ضمن آنکه با توجه به ضرباتی که داعش از ایران و متحدانش در عراق و سوریه متحمل شد، امکان یک انتقامجویی پرهزینه و مرگبار در زمین افغانستان از سوی آن گروه و حامیانش را بیش از پیش، تقویت میکند.
ایران به داعش به عنوان نیروی نیابتی عربستان سعودی در جنگ قدرت دو ایدئولوژی متخاصم توسعهطلبی شیعی و هژمونی سنی نگاه میکند.
بنابراین، اختلافهای جاری میان داعش و طالبان، تمایل ایران به استفاده از طالبان بر علیه داعش در افغانستان را توجیهپذیر میسازد.
۴. ایران، روسیه و طالبان: به دنبال شراکت استراتژیک کمسابقه ایران و روسیه در عراق و سوریه و سایر زمینهها، اکنون بسیاری از صاحبنظران، این دو کشور را ذیل یک بلوک قدرت، تعریف میکنند که البته اعضا و اضلاع دیگری هم دارد.
روسیه پیش از این، اذعان کرده است که با طالبان تماس و ارتباط دارد؛ هرچند تأکید کرده که این ارتباط به معنای حمایت نظامی و مالی مسکو از آن گروه نیست.
با این حال، همسویی ایران به عنوان متحد روسیه در حمایت از طالبان نمیتواند عجیب به نظر برسد. این بخشی از ابزارهایی است که ایران برای تحمیل حضور و قدرت خود در معادلات افغانستان، بازیهای منطقهای و عرصه بینالمللی به آن نیاز دارد.