بازار گرم ائتلاف‌سازی در تابستان سیاست افغانستان

ائتلاف ملی بزرگ افغانستان امروز پنجشنبه (۴ اسد) در کابل اعلام وجود کرد. این ائتلاف که متشکل از احزابی مثل جمعیت اسلامی، جنبش ملی ـ اسلامی، وحدت اسلامی مردم و دیگر جریان‌ها و چهره‌های سرشناس سیاسی است، ماه‌ها قبل و در زمان تبعید جنرال دوستم، در ترکیه با عنوان «ائتلاف برای نجات افغانستان» توسط عبدالرشید دوستم، عطامحمد نور و محمد محقق تشکیل شده بود.blank

در همان موقع، قرار بود «ائتلاف برای نجات افغانستان» پس از بازگشت دوستم از ترکیه، اعلام موجودیت کند، اما بازگرداندن هواپیمای حامل آقای دوستم از فضای بلخ و طولانی شدن مدت تبعید غیر رسمی او به ترکیه، اعلام وجود این ائتلاف را نیز به تعویق انداخت.

اکنون اما این ائتلاف، که به دنبال اتفاقات سه هفته گذشته و فراهم شدن زمینه بازگشت جنرال دوستم، و دقیقا پنج روز پس از ورود او به کابل اعلام موجودیت می‌کند، هم شاخ و برگ بیشتری به خود گرفته، و هم  از «ائتلاف برای نجات افغانستان» به «ائتلاف ملی بزرگ افغانستان» تغییر نام داده است.

این ائتلاف، به لحاظ ترکیب سیاسی ـ قومی، متنوع و ناهمگون است، اما ناهمگونی و تکثر یا حتا جامعیت ترکیب سیاسی و قومی این ائتلاف، نمی‌تواند دال بر وحدت نظر نهایی و هدف واحد ملی آن باشد؛ زیرا تجربه نشان داده است که ائتلاف‌های سیاسی در افغانستان، ناشی از کنش‌گری سیاست‌ورزان نیست تا در چارچوب پی‌گیری اهدافی آرمانی و ملی تعریف و تبیین شود، بلکه این ائتلاف‌ها نتیجه واکنش سیاست‌گران پوپولیست و منفعت‌طلب این سرزمین به مخاطراتی است که منافع و موجودیت سیاسی تشکیل‌دهندگان این ائتلاف‌ها را تهدید می‌کند. به همین دلیل هم هست که نه تا کنون هیچ ائتلاف سیاسی شکل‌گرفته با همه کر و فر فریبنده خود عمر حتا یک ساله و اثرگذار بر شرایط سیاسی کشور داشته، و نه این ائتلاف تازه‌تشکیل با همه عرض و طول و هیاهو و هیمنه رسانه‌ای خود خواهد داشت. 

حقیقت این است که شرط اصلی پیروزی، یا دست‌کم اثرگذاری یک تشکل بزرگ سیاسی متشکل از چندین جریان و جهت سیاسی، رسیدن به نقاط یا نقطه مشترکی است که وجه و وزن ملی داشته باشد. در فقدان وجه مشترک ملی، طبیعی است که همه‌چیز رنگ و رویکرد شخصی و حزبی دارد و حتا از انگیزش‌های قومی، که درجه‌ای بالاتر از امر شخصی است، نشانه‌ای به دید نمی‌آید. بنابراین گوناگونی و فراوانی و تکثر تیپ‌ها و طیف‌های سیاسی گردآینده در این‌گونه ائتلاف‌ها، اگرچه فی نفسه ارزشمند است، اما چیزی نیست که بازتابنده وحدت هدف یا نشان‌دهنده رسیدن اعضا و اضلاع این مجموعه به یک وجه مشترک ملی باشد، بلکه شاخصه اصلی شاکله بنیادین ائتلاف‌هایی از این دست، پراکندگی اهداف آن به تناسب پراکندگی اعضای آن است. 

یکی از اهداف اساسی تشکیل ائتلاف ملی بزرگ افغانستان، مبارزه با «انحصارگرایی» و ایجاد حکومت‌داری پاسخگو خوانده شده است، اتفاقا همین هدف، که به نسبت، مهم‌ترین هدف این ائتلاف اعلان شده، با توجه به پیشینه سیاسی و وضعیت کنونی تشکیل‌دهندگان آن به راحتی و روشنی نشان می‌دهد که آنان در پی چه چیزی هستند.

تردیدی نیست که دفاع از کارنامه حکومت اشرف غنی، به ویژه در عرصه تمایل افراطی او به انحصار قدرت، بلاهت محض است، اما پاسخ این پرسش که مبارزه تشکیل‌دهندگان ائتلاف ملی بزرگ افغانستان با «انحصارگرایی» معطوف به چه چیزی است، نیز روشن است. از نظر کسانی که ائتلاف ملی بزرگ افغانستان را شکل داده اند، انحصارگرایی، معنا و معادلی جز طرد و تبعید خود آنان از جزیره‌های قدرت ندارد. علتش این است که جریان‌ها و چهره‌های به وجودآورنده این ائتلاف، تا زمانی که خود از بارگاه قرب اشرف غنی رانده نشدند، نه انحصارگرایی اشرف غنی را می‌دیدند، و نه طرحی برای مبارزه با آن در سر داشتند. آنان زمانی اقدام به تشکیل ائتلاف کردند که دوستم تبعید شد، عطامحمد نور از ولایت بلخ خلع ید گردید و محقق در ضمن و ذیل عبدالله سپیدارنشین، نفی بلد قدرت و صلاحیت اجرایی شد. سایر چهره‌ها و مهره‌های فرا آمده در کنار این مثلث نیز کسانی هستند که نه دروازه ارگ به روی شان باز است، و نه به تنهایی می‌توانند به مرجعی برای کنش‌گری سیاسی تبدیل شوند. بنابراین تمام این مجموعه از صدر تا ذیل، اعضای مافیای قدرت و ثروتی هستند که در مسیر نقشه‌های حذف‌گرایانه اشرف غنی قرار گرفته و به لحاظ سیاسی، خود را در معرض نابودی می‌بینند.

به همین دلیل است که عمر این ائتلاف نیز، همانند ائتلاف‌های پیشین، که دست بر قضا همین عناصر، محورهای اصلی آن‌ها را تشکیل می‌دادند، کم و کوتاه خواهد بود؛ زیرا آنچه آنان را در کنار یکدیگر قرار داده است، نه امور و اهداف ملی، اغراض و امراض کاملا شخصی است که نسخه‌های درمان گوناگون دارد و داکتر نسخه‌نویس و درمان‌گر آن نیز در نهایت باز هم داکتر اشرف غنی خواهد بود، و اینان تا زمانی در کنار یکدیگر خواهند ماند که طمع شان با طعمه‌ای از سوی ارگ برآورده شود. پس از آن نه ائتلافی خواهد بود، نه مبارزه‌ای با انحصارگرایی و نه این‌همه آب در هاون کوبیدن رسانه‌ای.

پرواضح است که انتخابات سال آینده ریاست‌جمهوری نیز از محورهای مهمی است که آنان را برای بازنماندن از قافله قدرت سیاسی و اقتصادی، زیر سقف ائتلاف ملی بزرگ افغانستان گرد آورده است، اما وزن و وجهه سیاسی شکل‌دهندگان این ائتلاف در حدی نیست که بتوانند نامزدی مستقل و مورد توافق همه اعضا و اضلاع معرفی کنند. از این نیز آنان در نهایت ناگزیرند یا زیر ردای اشرف غنی در آیند، یا زیر چپن کرزی!

مطالب مرتبط