استر دوفلو: آیا این زن می‌تواند دنیا را تغییر دهد؟

ملاقات با استردوفلو پروفوسور صخره‌نوردی که تفکر ریشه‌ای او در زمینه فقر جهانی، صدای اور را به گوش سیاستمداران و بشردوستان در سراسر جهان رسانده است. بسیاری او را کاندیدای اصلی دریافت جایزه نوبل بعدی اقتصاد می‌دانند. فردی که تمرکز او روی مسائل و جدیتش به‌حدی است که کمتر کسی می‌تواند از او درخواست کند راجب مسئله‌ای جوک یا طنزی بگوید.

شاید انتصاب لقب «فرانسوی سرد» برای دوفلو پر بیراه نباشد. مطمعنا کسی نمی‌تواند بگوید دوفلور برخی اوقات جوک می‌گوید، شاید صمیم‌ترین لحظه‌ای که او در میان مردم بوده، بازگردد به سخنرانی او در سال گذشته در کالیفرنیا ” من فرانسوی کوتاه قامت هستم و لهجه غلیظ فرانسوی دارم” . در حقیقت او ریزاندام است و لهجه غلیظ فرانسوی دارد، در حالی که ۱۵ سال از بهترین بخش زندگی خود را در آمریکا گذرانده است (اشاره به تفکر رادیکالی او دارد).

اما چرا سرد مزاج؟ تصور می‌کنم این نوعی متفاوت از رفتار است که بواسطه اشتقیاق او برای انجام اموری که روی آن متمرکز است از دوفلر دیده می‌شود.

اما دوفلو را نه به‌خاطر نحوه برخود، نوع لباس پوشیدن و مدل مو او (که بسیار ساده است)، بلکه بواسطه تخصص و شیوه منحصربه‌فرد او در زمینه کالبدشکافی فقر جهانی می‌شناسند. او دائما بررسی می‌کند چرا برنامه‌های توسعه در کشورهای فقیر شکست می‌خورند یا دلیل اصلی موفقیت آن‌ها چیست؟

در سن ۳۸ سالگی دوفلو استاد اقتصاد توسعه، در دانشگاه MIT بود. در سن ۲۹ سالگی در حالی که او حق انتخاب دانشگاه از لیگ Lvy (مجموعه‌ای از دانشگاه‌های ایالات‌متحده که موقعیت علمی و اجتماعی سطح بالایی دارند، شامل هاروارد، یِل، پرینستون، کلمبیا، دورثموث، پنسیلوالیا) را داشت، او دانشگاه MIT را برگزید، زیرا به او پیشنهاد دادند که می‌تواند آزمایشگاه تحقیقاتی خود را با تامین مالی ۳۰۰٫۰۰۰ دلار راه‌اندازی کند. آزمایشگاهی که اساسا در هند پایه‌گذاری شده بود. این رویه تحصیل با رویکرد حادثه‌محور و آزمایشی او در مسئله فقر بسیار سازگار بود.

اگر به این موضوع فکر می‌کنید که دلیل این همه تقاضا از دانشگاه‌های معتبر با تامین مالی مناسب برای دوفلو چیست؟ در پاسخ باید اشاره کرد که بسیاری از کارشناسان او را نوبلیست آینده می‌دانند. او تاکنون “مدال جان بیتس کلارک” را برده است؛ که از آن به‌عنوان جایزه کسانی که در انتظار نوبل هستند یاد می‌شود. او همچنین “جایزه مک‌آرتور” یا جایزه نوابغ را که همه ساله از بین ۲۰ تا ۳۰ نامزد نهایی، و از میان کسانی که توانسته‌اند در زمینه‌ای خاص، با استعداد، نبوغ و توانایی خود مسائل را به سمتی هدفمند هدایت کنند، نیز از آن خود کرد. آخرین اثر او “اقتصاد فقیر” است که با همکاری آبهیجیت بنرجی از دیگر استادان MIT، به‌نوعی نحوه پرداخت علم اقتصاد به مسئله فقر را دست‌خوش تغییر کرده است. به‌تعبیری عملکرد آن‌ها در نوع نگرش به مسئله فقر موجی جدید در زمینه توسعه اقتصادی ایجاد کرده است. آن‌ها بررسی می‌کنند که استفاده از رویه‌های ناکارآمد در مسئله فقر، موجب شده خود علم اقتصاد نیز در این زمینه فقیر باشد. به عقیده او، توسعه جوامع فقیر و از بین بردن فقر، در گرو تغییر نوع نگرش در نظریه‌های فعلی اقتصاد است.

دوفلو را تحت عنوان “رندمیست” یا تصادفی‌کار می‌شناسند. رویکرد ریشه‌ای او در شناسایی مسایل فقر، از کانال آزمایشات تصادفی کنترل شده، (رویه‌ای که در تست داروهای پزشکی جدید استفاده می‌شود) می‌گذرد. تحقیقات او مربوط به روستاهای فقیرنشین هند، غنا و کنیا است. او بر این باور است که فقر را باید درک کرد تا بتوان آن را حل کرد.

برای مثال، یکی از عوامل فقر در کشورهای در حال توسعه کمبود آموزش مناسب است. به‌نظر شما در کشورهای فقیر، آموزش می‌تواند فرزندان را در مقابل ابتلا به بیماری‌های خطرناک (منتقل شده از حشرات محافظت کند)، یا قرص ضد حشره؟

دوفلو کسی است که استاد به چالش کشیدن فرضیه‌هاست. او تنها بر پایه منطق و استدلالی درست که مبتنی بر عمل است، مهر صحت بر یک فرضیه می‌گذارد. از نظر او تئوری‌های فقر اگر در عمل اثری نداشته باشند باید رد شوند. اما بازگردیم به مصونیت فرزندان در مقابل بیماری‌های خطرناک که ناقل آن‌ها حشرات هستند. دوفلو بررسی کرد این عدم آموزش نیست که مانع استفاده والدین از قرص‌های ضد‌حشره برای محافظت از فرزندانشان می‌شود، بلکه نحوه ارزش‌گذاری این به اصطلاح دارو در ذهن آن‌ها است. اهدا مجانی قرص‌های ضدحشره آن را به دارویی بی‌ارزش در سبد مصرفی فقرا تبدیل کرده بود. دوفلو با یک ارزش‌گذاری قیمتی ساده، توجه فقرا به استفاده از آن را معطوف کرد و نتایج آزمایشات او قابل‌ملاحظه بود. شاید در ابتدا تصور می‌کردید باید دارویی به این مهمی را به‌صورت رایگان بین فقرا توزیع کرد اما دوفلو در حال شخم زدن تئوری‌های به‌ظاهر کارا است که در عمل دارای ایرادات ساختاری، ناشی از عدم‌درک درست فقرا است.

اگر به این موضوع فکر می‌کنید که دلیل این همه تقاضا از دانشگاه‌های معتبر با تامین مالی مناسب برای دوفلو چیست؟ در پاسخ باید اشاره کرد که بسیاری از کارشناسان او را نوبلیست آینده می‌دانند. او تاکنون “مدال جان بیتس کلارک” را برده است؛ که از آن به‌عنوان جایزه کسانی که در انتظار نوبل هستند یاد می‌شود. او همچنین “جایزه مک‌آرتور” یا جایزه نوابغ را که همه ساله از بین ۲۰ تا ۳۰ نامزد نهایی، و از میان کسانی که توانسته‌اند در زمینه‌ای خاص، با استعداد، نبوغ و توانایی خود مسائل را به سمتی هدفمند هدایت کنند، نیز از آن خود کرد. آخرین اثر او “اقتصاد فقیر” است که با همکاری آبهیجیت بنرجی از دیگر استادان MIT، به‌نوعی نحوه پرداخت علم اقتصاد به مسئله فقر را دست‌خوش تغییر کرده است. به‌تعبیری عملکرد آن‌ها در نوع نگرش به مسئله فقر موجی جدید در زمینه توسعه اقتصادی ایجاد کرده است. آن‌ها بررسی می‌کنند که استفاده از رویه‌های ناکارآمد در مسئله فقر، موجب شده خود علم اقتصاد نیز در این زمینه فقیر باشد. به عقیده او، توسعه جوامع فقیر و از بین بردن فقر، در گرو تغییر نوع نگرش در نظریه‌های فعلی اقتصاد است.

دوفلو را تحت عنوان “رندمیست” یا تصادفی‌کار می‌شناسند. رویکرد ریشه‌ای او در شناسایی مسایل فقر، از کانال آزمایشات تصادفی کنترل شده، (رویه‌ای که در تست داروهای پزشکی جدید استفاده می‌شود) می‌گذرد. تحقیقات او مربوط به روستاهای فقیرنشین هند، غنا و کنیا است. او بر این باور است که فقر را باید درک کرد تا بتوان آن را حل کرد.

برای مثال، یکی از عوامل فقر در کشورهای در حال توسعه کمبود آموزش مناسب است. به‌نظر شما در کشورهای فقیر، آموزش می‌تواند فرزندان را در مقابل ابتلا به بیماری‌های خطرناک (منتقل شده از حشرات محافظت کند)، یا قرص ضد حشره؟

دوفلو کسی است که استاد به چالش کشیدن فرضیه‌هاست. او تنها بر پایه منطق و استدلالی درست که مبتنی بر عمل است، مهر صحت بر یک فرضیه می‌گذارد. از نظر او تئوری‌های فقر اگر در عمل اثری نداشته باشند باید رد شوند. اما بازگردیم به مصونیت فرزندان در مقابل بیماری‌های خطرناک که ناقل آن‌ها حشرات هستند. دوفلو بررسی کرد این عدم آموزش نیست که مانع استفاده والدین از قرص‌های ضد‌حشره برای محافظت از فرزندانشان می‌شود، بلکه نحوه ارزش‌گذاری این به اصطلاح دارو در ذهن آن‌ها است. اهدا مجانی قرص‌های ضدحشره آن را به دارویی بی‌ارزش در سبد مصرفی فقرا تبدیل کرده بود. دوفلو با یک ارزش‌گذاری قیمتی ساده، توجه فقرا به استفاده از آن را معطوف کرد و نتایج آزمایشات او قابل‌ملاحظه بود. شاید در ابتدا تصور می‌کردید باید دارویی به این مهمی را به‌صورت رایگان بین فقرا توزیع کرد اما دوفلو در حال شخم زدن تئوری‌های به‌ظاهر کارا است که در عمل دارای ایرادات ساختاری، ناشی از عدم‌درک درست فقرا است.

“آن‌چه در شیوه ما قدری جدید به‌نظر می‌رسید این موضوع بود که ما مقدار زیادی اطلاعات جمع‌آوری کردیم. ما این‌گونه فکر کردیم که که نمی‌توانیم صبر کنیم تا داده‌های جدید به ما برسد، یا دائما در مورد موارد فرضی صحبت کنیم، شما باید آزمایشات خود را هدایت کنید” (اشاره به رویکرد رادیکالی او در واکاوی مسائل فقر دارد او نمی‌خواهد داده‌های جدید که دربردارنده رنج و درد مردم است به او برسد تا تازه به بررسی آن‌ها بپردازد. بلکه او تمام وقت و هزینه خود را در کالبدشکافی فقر از نزدیک صرف می‌کند)

-اگر به مقیاس مشکل فقر نگاه کنید تقریبا یک میلیارد نفر در جهان روزانه با ۵۰ پنی روزگار خود را سپری می‌کنند آیا این مسئله و ابعاد بزرگ موضوع، دوفلو را ناامید نمی‌کند؟

“نه شما باید در این مورد خوش‌بین باشید که یک ذره بهتر، بهتر از هیچی است. علاوه بر این اگر آزمایشی جوابگو نبود، نتایج آن برای شما مفید خواهد بود، زیرا دیگر شما متحمل این اشتباه نمی‌شوید که آن را در مقیاس جهانی بکار گیرید و شکست بخورید”

مردم فقیر می‌توانند در مورد نحوه خرج کردن مقدار پول اندکی که دارند باهوش عمل کنند. دوفلو می‌افزاید زیرا در این مورد، مسئله آن‌ها تخصیص منابع برای مرگ و زندگی است. ما آن‌ها را تشویق به استفاده از برخی تجهیزات می‌کنیم، اگر چه آن‌ها اغلب همان‌گونه فکر می‌کنند که مردم در کشورهای ثروتمند فکر می‌کنند.

” مورد واکسن MMR در بریتانیا در نظر بگیرید. والدین در بریتانیا بر این باور بودند که این واکسن ممکن است با ابتلا به اوتیسم در ارتباط باشد و استفاده از آن برای مصونیت کودکانشان را رد کردند. آن‌ها تصور می‌کردند که بهترین را برای کودکانشان انجام می‌دهند، اما در واقع آن‌ها بدون هیچ‌گونه توانایی علمی در حال زیر سوال بردن مسئولان مربوطه بودند (اعتراض مردم در این مورد اشتباه بود)

اگرچه این یک رفتار غیرمعمول بود، زیرا در غرب این امور بر پایه اعتماد بنا نهاده شده (رویه‌های انتصاب افراد بسیار دقیق و موشکافانه است) شما به دکتر خود اعتماد دارید. اما در کشورهای در حال توسعه این قضیه متفاوت است به دلایل کاملا قوی.”بسیاری از کسانی که آن‌ها را دکتر خطاب می‌کنند در حقیقت شارلاتان هستند و بسیاری از داروها تقلبی بوده و تنها ارزش تجاری دارند. دولت‌ها نیز اکثرا به مردم دروغ گفته و مدعی هستند بهترین را برای آن‌ها انجام می‌دهند. در کشور ما نیز ما کمک‌های زیادی دریافت می‌کنیم. در هند عکس این موضوع اتفاق می‌افتد.

اما راه‌کار استاندارد در این زمینه مصونیت افراد در مقابل بیماری، بمباران اطلاعات موضوعات مطروحه است. شاید در کشوری فقیر، تنها راه تحریک مردم برای استفاده از داروهای پیشگیرانه اهداء مقدار کمی آذوقه نظیر یک کیلو عدس باشد. وقتی من این رویه را انتخاب کردم تاثیر قابل‌ملاحظه‌ای داشت.

به مورد عجیب دیگری در مراکش اشاره می‌کنم تا ابعاد پنهان فقر آشکار شود. مرد فقیری در یکی از روستاهای مراکش که نمی‌توانست غذای مورد نیاز خانواده خود را تامین کند، ذخیره مالی چند ماه خود را صرف خرید یک تلویزیون کرده بود. مسئله ساده است، همان‌طور که ما نیاز به استراحت و تفریح داریم، تلویزیون نیز وسیله‌ای برای از بین بردن لحظات کسالت‌آور او بود. من این‌گونه تصور می‌کنم که شادی برای آن‌ها به اندازه سلامتی مهم است.”

باید به‌صورت دقیق به مسائل نگاه کنیم و بپرسیم چرا؟ برای دوفلو گوش دادن به دیدگاه‌های غیرکارشناسی و غیر تخصصی به امری آزاردهدنده تبدیل شده است. همه در مورد فقر جهانی نظر می‌دهند و بهترین راه‌کار آن‌ها کمک مالی است، که در حقیقت اتلاف وقت و منابع است مگر این‌که بتوانید فساد را در دولت‌های روی کار از بین ببرید. بسیاری از این کمک‌ها روانه جیب‌های صاحب‌منصبان فاسد می‌شود. دوفلو بیان می‌کند استدلال اتلاف زمان دیدگاهی استاندارد که شما هم از افراد متخصص و هم غیر متخصص می‌شنوید.

-اما تمام سیاست‌های شکست خورده ریشه در فساد دولت‌ها ندارند، بلکه دلیل آن را باید در عدم تمرکز و موشکافی دقیق مسائل جست‌و‌جو کرد. شما نگرش در مورد سیاست‌ها را می‌توانید با تمرکز بر هر دو مقوله آموزش و مصونیت جلو ببرید.

آیا ما می‌توانیم این مقوله را اصلاح کنید؟

یکی از مهم‌ترین مشکلات مربوط به فقر جهانی رشد جمعیت است. آیا راه‌حلی برای آموزش زنان در کنترل باروری وجود دارد؟

” مطابق با پیش‌بینی‌های اخیر سازمان ملل جمعیت جهان ۱۰ میلیارد نفر است. واقعیت امر این است که ما ایده‌ای نداریم و این حقیقتا ترسناک است” . جمعیت هند و آفریقا به‌سرعت در حال افزایش است اما سوال این است که چرا مردمی که فقیر هستند، فرزند بیشتری دارند؟ آیا آن‌ها تمایل دارند فرزند کمتری داشته باشند اما قادر به کنترل آن نیستند؟

دوفلو: نه همیشه، زیرا ما بررسی کردیم در اکثر مواقع توزیع وسایل پیشگیرانه تاثیر عمیقی بر کنترل رشد جمعیت نمی‌گذارد؛ بنابراین باید مجددا در این مورد فکر کنیم. ما فردی را در اندونزی دیدیم که” نُه” کودک داشت و دائم شکایت می‌کرد که داشتن این تعداد فرزند مرا به فقیرترین فرد محله تبدیل کرده است. از او پرسیدم پس چرا تو این همه فرزند داری؟ او پاسخ داد حداقل در دوران پیری برخی از آنان در کنار من خواهند بود و از من مواظبت می‌کنند. طی این مصاحبه همسر او ساکت بود. باید اضافه کنم این موضوع انتخاب مرد بود، نه انتخاب همسر او. انتخاب او تحت‌اشعاع اطلاعات او در مورد زمان پیری بوده است. در حالی‌که در غرب ما چنین دغدغه‌ای نداریم، و دلیل آن در عملکرد سیستم رفاهی است. (اگر سالمندان از تامین رفاه خود در دوران پیری اطمینان داشته باشند ابزاری مهم در کنترل رفتار زادوولد آن‌ها خواهد بود)

زن ریزاندام، مصمم، پرانگیزه که سرگرمی او ورزش طاقت‌فرسای صخره‌نوردی است، از جمله کسانی است که بیل‌گِیتس او را یکی از نوابغی می‌داند که باید روی او سرمایه‌گذاری وسیع کرد. دولفو حین ملاقات با گِیتس ضمن بیان این موضوع که گِیتس از جمله کسانی است که برنامه‌های مثبت زیادی برای انجام دادن دارد اظهار می‌کند” پیام من و گیتس این است که مسئله اصلی این نیست که چه میزانی شما خرج می‌کنید؟ بلکه موضوع مهم این است که چگونه خرج می‌کنید. اگر شما پول خرج می‌کنید باید عمر آن طولانی‌مدت باشد شما باید بدانید و درک کنید که پول باید در اموری خرج شود که روزی کاری انجام دهد”

«شما باید کنجکاو و صبور باشید، و به این درجه از اعتماد به نفس برسید که می‌توانید چیزی را درست کنید. در غیر این‌صورت شما یک پیشگوی خود محور هستید. اگر تصور می‌کنید که بالا رفتن از کوه سخت است بنابراین خیلی سخت خواهد بود.»

مترجم: مرتضی زارع

مطالب مرتبط