هزاره‌هراسی حکومت و پیامدهای ضد امنیتی آن

فرمانده علیپور مشهور به «قوماندان شمشیر» روز یکشنبه (۴ عقرب) از سوی نیروهای امنیت ملی در غرب کابل، بازداشت شد. 

علیپور، یک فرمانده نظامی مردمی است که بیشتر در مناطق مرکزی مقابل گروه‌های مخالف دولت جنگیده و در حمله طالبان بر ولسوالی مالستان و جاغوری در برابر طالبان جنگید و در کنار نیروهای دولتی این ولسوالی ها را از تسلط گروه طالبان خارج کرد.

او از حدود سه سال پیش و در پی کشته شدن شماری از غیرنظامیان شیعه توسط تروریست های ضد دولتی در میدان‌وردک، گروه ‘مقاومت مردمی’ را تشکیل داد.

مقام‌های دولتی این فرمانده را به دو مورد ‘گروگانگیری و آزار و اذیت مسافران’ در سال جاری متهم کرده‌اند و حدود ۴۵ روز قبل در ولایت غور اقدام به بازداشت اش کردند؛ ولی موفق به دستگیری او نشدند. در عملیات ناکام دستگیری این فرمانده محلی ۷ غیرنظامی و ۴ پولیس کشته شدند.

بازداشت آقای علیپور موجی از واکنش‌های سیاسی و اجتماعی اعتراضی را بر ضد دولت برانگیخته است. معترضان در کابل، هرات، بامیان، بغلان، بلخ و برخی دیگر از شهرها، خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط او شده اند.

این اقدام در زمان حساسی صورت می‌گیرد. بسیاری از منتقدان می‌گویند که بازداشت او و دیگر فرماندهان محلی ضد طالبان، بخشی از پروژه صلح حکومت با گروه های مسلح ضد دولتی است؛ این در حالی است که ظهور امثال علیپور برای دفاع از مردم خود در برابر حملات مرگبار، گروگانگیری های خونین و کشتارهای فجیع تروریست‌ها درست در شرایطی صورت می گیرد که دولت و دستگاه های امنیتی، عملا مناطق مرکزی را «علاقه غیر» تعریف کرده و بی هیچ تمهید بازدارنده امنیتی، آن را به حال خود واگذاشته اند.

علیپور اکنون به یک فرشته نجات و کاریزمای بزرگ و قابل احترام برای میلیون ها نفر تبدیل شده است و این ناشی از سیاست هزاره‌هراسانه دولتی است که صلح‌جوترین و دلسوزترین مردمان حامی نظام سیاسی و دولت مستقر افغانستان را به مثابه یک تهدید بالقوه نگاه می‌کند و مدام آن‌ها را در خفقان و اختناق و تنگناهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی قرار می‌دهد.

دولت می‌گوید علیپور در دو مورد گروگانگیری و آزار مسافران، دست داشته است. این در حالی است که در ۱۷ سال گذشته، هزاره‌های افغانستان، ده‌ها بار مورد گروگانگیری، آزار و کشتار هدفمند تروریست‌های مسلح قرار گرفته‌اند و در هیچیک از این موارد، حتی یک نفر نیز از سوی دولت، بازداشت و محاکمه نشده است.

طالبان مسلح و سایر جریان‌های تروریستی، آشکارا اقدام به قتل عام‌های فجیع هزاره‌ها و شیعیان کرده اند و همه‌روزه مشغول جنایت و کشتار و خونریزی در سراسر افغانستان هستند؛ اما دولت، نه‌تنها حاضر نیست آنها را به مثابه تهدیدهای آنی و بالفعل و مستقیم علیه امنیت ملی کشور، سرکوب کند؛ بلکه از مسیرهای مختلف، در پی برقراری «صلح» با آن‌هاست.

این در حالی است که امثال فرمانده علیپور، حتی اگر تهدیدی علیه امنیت کشور هم باشند، تهدیدی بالقوه هستند؛ تهدیدی که هنوز واقع نشده و ممکن است هرگز رخ ندهد و محاسبات استراتژیست‌های امنیتی دولت و خارجی‌ها درباره او و دیگر همسنگرانش، کاملا غلط ثابت شود.

علیپور به دفاع از مردمی برخاسته است که دولت از آن‌ها حمایت نظامی و امنیتی نمی‌کند. بنابراین، او را شرایط امنیتی مناطق مرکزی، مجبور کرده است در غیاب دولت، دست به سلاح ببرد و علیه دشمنان مردم و دولت بجنگد. چرا به او به مثابه یک خطر ضد امنیتی، نگاه می‌شود؟ آیا این به معنای آن است که دولت، از تروریزم حمایت می‌کند و طرفدار ناامن‌شدن مناطق مرکزی است؟! آیا دایره تعریف امنیت ملی از نظر دولت، مشمول امنیت و مصونیت تروریست‌ها هم می‌شود؟!

آیا بازداشت علیپور هم بخشی از امتیازهایی است که دولت باید در قبال صلح با تروریست‌ها پرداخت کند؟

آیا این عادلانه است که مردمی که در ۱۷ سال گذشته صادقانه و سخاوتمندانه همه چیز شان را دادند تا نظام مستقر شود و دولت قدرت بگیرد، اینگونه در جشن «صلح» دولت و تروریست‌ها، مظلومانه قربانی شده و نادیده گرفته شوند؟

دولت اگر نگران تهدید ظهور فرماندهانی مانند علیپور برای امنیت ملی است، بهتر است، مشکل را از ریشه حل کند و آن، استقرار پایگاه‌های دایمی ارتش و پولیس در مناطق مرکزی است؛ تا نه تروریست‌ها قدرت اخلال در امنیت این مناطق را داشته باشند و نه فرماندهان محلی، سر برآورند.

علیپور، تهدیدی علیه امنیت ملی نبود؛ اما هزاره‌هراسی آگاهانه دولت و بازداشت این فرمانده محبوب و مردمی، می‌تواند به تقابل بی‌سابقه مردم و دولت، منتهی شده و امنیت ملی را مورد تهدید قرار دهد؛ چیزی که مستقیما ناشی از اشتباه استراتژیک دولت در تقابل با فرماندهان مردمی ضد طالبان خواهد بود.

مطالب مرتبط