طالبان قاره سبز را «فتح» میکنند؟
طالبان امیدوار اند که تصاحب سفارتخانه افغانستان در اسلو راه را برای فتح قاره سبز توسط دیپلماتهای این گروه باز کند و سایر کشورها نیز مسئولیت سفارتخانههای افغانستان در پایتختهای اروپایی را به طالبان واگذار کنند.
یک منبع معتبر از وزارت خارجه طالبان به رسانهها گفته است که سفارت افغانستان در اسلو در ابتدای هفته جاری در پی یک نشست غیرعلنی به این گروه واگذار شده است.
منابع میگویند که یک نشست میان مقامهای طالبان و هیات وزارت خارجه ناروی برگزار شده و سفارت در اسلو رسما به طالبان واگذار شد.
به گفته منابع، وزارت خارجه طالبان «نجیب شاهین» را به حیث سرپرست سفارت افغانستان در ناروی تعیین کرده است.
ادعای مطرح شده از سوی منبع وابسته به وزارت خارجه طالبان توسط هیچ مرجع رسمی از سوی دوطرف تایید نشده است؛ اما کارشناسان میگویند که نشانههای واضحی وجود دارد که دولت ناروی و طالبان گامهای مشخصی را برای توسعه روابط برداشتهاند.
تعطیلی سفارتخانه افغانستان در اسلو نخستین گام در این مسیر بود. این در حالی است که صدها هزار پناهنده و پناهجوی افغانستانی در کشورهای اروپایی از جمله ناروی زندگی میکنند که نیازمند دریافت خدمات کنسولی از نمایندگیهای دیپلماتیک کشور هستند؛ اما دولت ناروی با نادیده گرفتن حقوق مسلم پناهجویان و پناهندگان سفارتخانه افغانستان در اسلو را تعطیل کرد تا مقدمات اولیه برای واگذاری این سفارتخانه به دیپلماتهای طالبان فراهم شود.
در گام دوم، برخی گزارش حاکی است که مسئولیت مراقبت از سفارتخانه تعطیل شده افغانستان در اسلو به یک عنصر مورد اعتماد طالبان در ناروی واگذار شده است.
این در حالی است که دولت ناروی رژیم طالبان را به رسمیت نمیشناسد و بارها اعلام کرده است که به دلیل سیاستهای حقوق بشری، سرکوب اقلیتها و محرومیت زنان و دختران از کار و تحصیل تا زمانی که این شرایط پابرجا باشد هیچ تغییری در سیاست خارجی ناروی در زمینه به رسمیت شناختن حکومت طالبان ایجاد نخواهد شد.
در عمل اما این گونه نیست؛ زیرا بر بنیاد گزارشهای مورد اشاره، نمایندگی دیپلماتیک افغانستان در اسلو یا به طالبان واگذار شده و یا آماده واگذاری به این گروه است.
البته پیش از این نیز ناروی در جریان مذاکرات دوحه میان طالبان و امریکا حضور داشت و بر اساس برخی گزارشها به عنوان میانجی عمل میکرد. این نشان میدهد که امریکا در همان آغاز، نقشی برای ناروی تعیین کرده که در آینده بتواند به عنوان تسهیلکننده فرایند عادیسازی روابط رژیم طالبان با قدرتهای غربی عمل کند.
به این ترتیب، اگر این برداشت درست باشد، تحولاتی که در روزهای اخیر پیرامون سرنوشت سفارتخانه افغانستان در اسلو رخ میدهد سرآغاز سریالی از رخدادهای مشابه در سایر کشورهای اروپایی و به احتمال قوی امریکا خواهد بود.
به بیان روشنتر، طالبان امیدوار اند که تصاحب سفارتخانه افغانستان در اسلو راه را برای فتح قاره سبز توسط دیپلماتهای این گروه باز کند و سایر کشورها نیز مسئولیت سفارتخانههای افغانستان در پایتختهای اروپایی را به طالبان واگذار کنند.
از جانب دیگر، اگر اروپا برای شناسایی رسمی حکومت طالبان یا حتی سرآغاز روابط کنترل شده و محدود در چارچوب تعامل غیر رسمی با این گروه پیشگام شود، این رویداد میتواند مسیر طالبان برای عادیسازی روابط خود با واشنگتن را نیز هموارتر سازد.
از این نظر، اگر ناروی برای طالبان دروازه ورود به اروپا و فتح قاره سبز محسوب میشود تکرار رویداد سفارتخانه افغانستان در اسلو در سایر کشورهای اروپایی به عنوان زمینهای برای اتفاقی مشابه در روابط طالبان و امریکا عمل خواهد کرد.
در این میان پرسش اساسی این است که آیا اروپا آماده به رسمیت شناختن رژیم طالبان میشود؟
در حال حاضر، پاسخ دادن به این پرسش شاید دشوار باشد؛ زیرا اروپاییها همچنان بر تعهدات حقوق بشری خود تاکید میکنند و با انتقاد از عملکرد طالبان در حوزه زنان و حقوق بشر و اقلیتها نشان میدهند که فاصلهای طولانی میان شناسایی رسمی رژیم طالبان از سوی اروپا در پیش است؛ اما در مقابل، نشانههایی نیز وجود دارد که کشورهای اروپایی خود را برای تعاملات گستردهتر با طالبان آماده میکنند.
در این زمینه، وضعیت فاجعهبار انسانی در افغانستان و نیاز میلیونها نفر به کمکهای انساندوستانه، افزون بر سرنوشت رقتانگیز زنان و دختران، بهانه مناسب را در اختیار قدرتهای اروپایی قرار میدهد تا تعامل رو به توسعه خود با رژیم طالبان را توجیه کنند.
این در حالی است که براساس شعارهایی که پیش از این کشورهای اروپایی سر میدادند هرگونه تعامل با رژیم طالبان، نقض اصول و ارزشهای مورد ادعای اروپا در حوزه حقوق بشر، زنان و اقلیتها محسوب میشود و ممکن است از سوی قربانیان سیاستهای طالبان به ویژه زنان و دختران و اقلیتهای قومی و مذهبی، نوعی همدستی با طالبان و نادیده گرفتن عمدی و آگاهانه سیاستهای سرکوبگرانه آنها ارزیابی شود.
با این حال، چیزی که برای قدرتهای اروپایی اهمیت دارد حفاظت از منافع استراتژیک خود در رقابتهای فشرده ژئوپلیتیک در زمین افغانستان است؛ چیزی که ظاهرا امریکا نیز آن را از اروپا انتظار دارد.