اخراج مهاجران یا بازتولید خصومت برای پاکستان؟
سیاست سرکوبگرانه پاکستان علیه مهاجرین افغان، کاشتن بذر خصومت و دشمنی از سوی مقامات پاکستانی علیه پاکستان در زمین افغانستان است و بازخوردها و پیامدهای این اقدامات دیر یا زود خود را در آینه امنیت ملی پاکستان نشان خواهد داد.
خواجه آصف؛ وزیر دفاع پاکستان اخیرا با لحنی تند از افرادی که با اخراج اجباری پناهجویان افغان مخالفت میکنند، انتقاد کرد و آنها را دشمنان پاکستان خواند.
او با اشاره به ادعاها مبنی بر حضور مهاجران افغان در تظاهرات ضد دولتی، اظهار داشت کسانی که به پرچم پاکستان بیاحترامی میکنند و برای این سرزمین ارزشی قایل نیستند، باید اخراج شوند.
خواجه آصف ادعا کرد که خویشاوندان این مهاجران، نظامیان پاکستانی را میکشند و خاک افغانستان به پناهگاهی برای شبهنظامیان مخالف پاکستان تبدیل شده است.
اگرچه اظهارات خواجه آصف، مصرف داخلی دارد و هدف او، منتقدان پاکستانی اخراج گسترده مهاجران افغان از این کشور و به طور مشخص، هواداران، اعضا و رهبران تحریک انصاف به رهبری عمران خان است؛ اما ادعاهای و توجیهاتی که او برای اخراج انبوه مهاجران قانونی و غیرقانونی از پاکستان مطرح کرده شان میدهد که این سیاست مبتنی بر خصومت است و مقامات پاکستانی با اخراج گسترده همه مهاجران اعم از دارندگان کارت اقامت و شهروندی و پناهجویانی که از بیم تسلط طالبان طی ۴ سال اخیر به پاکستان گریختهاند به دنبال استفاده از وضعیت رقتانگیز مردم افغانستان به مثابه سلاح در جریان تنشها و تقابلهای سیاسی هستند.
به بیان دقیقتر، مقامات پاکستانی که همچنان درگیر تنشهای سیاسی و امنیتی با طالبان حاکم بر افغانستان هستند و به نظر میرسد که تلاشهای مذبوحانه آنها برای حل این بحران از مسیر صلح و سیاست به بنبست رسیده، با استفاده از اهرم مهاجرت در پی اعمال فشار مضاعف بر طالبان به منظور تمکین آنان در برابر خواستها و شرایط اسلامآباد و راولپندی هستند.
نکته مهمی که برداشت بالا را تایید و تقویت میکند این است که وضعیت مهاجرین در کشورهای همسایه همواره متاثر از سطح روابط سیاسی این کشورها با ژیمهای حاکم بر کابل بوده است.
به عبارت دیگر، کشورهای همسایه میزبان میلیونها پناهجو و مهاجر افغان هرگز به تعهدات خود مبتنی بر کنوانسیونهای بینالمللی در حوزه مهاجرت پایبند نبوده و حقوق بدیهی مهاجران از جمله برخورداری آنان از حق اشتغال، آموزش و اقامت را به رسمیت نشناختهاند؛ بلکه تصمیمات، سیاستها و اقدامات آنها علیه مهاجران عمدتاً برآمده از اراده سیاسی، منافع اقتصادی و ملاحظات امنیتیشان در قبال افغانستان و سطح و سقف روابط آنان با رژیمهای مسلط بر کابل بوده است.
در این میان به طور ویژه، پاکستان بیش از هر کشور دیگری از میزبانی میلیونها پناهجو و مهاجر افغان در طول چند ده سال گذشته به طور بیرحمانهای سوء استفاده کرده است.
پاکستانیها که اکنون ادعا میکنند که حضور انبوه مهاجرین افغان در این کشور یک تهدید امنیتی علیه آن کشور محسوب میشود، در گذشته، همین تهدید را تبدیل به فرصت کرده و با سربازگیری از میان مهاجران به شبکهسازی نظامی، امنیتی و استخباراتی در داخل افغانستان میپرداختند و از طریق تشکیل گروههای تبهکار و تروریستی، باندهای مخوف قاچاق و جرم و جنایت، و در نهایت، ایجاد گروههای غیرقانونی به منظور راهاندازی جنگ، ناامنی، بیثباتی و بحران در داخل افغانستان برای تضعیف حکومت مرکزی و جلوگیری از تشکیل یک دولت مقتدر ملی میپرداختند.
طالبان خود محصول سرمایهگذاری امنیتی و استخباراتی پاکستان بر مهاجرین و استفاده از فرزندان مهاجر در راستای اهداف هژمونیک و استراتژیک خود در افغانستان هستند.
پاکستانیها همواره با سوء استفاده از وضعیت مهاجرین و سربازگیری از میان فرزندان مهاجر و گسیل آنها به مدارس مذهبی و پرورشگاههای استخباراتی خود، اقدام به تولید انبوه تروریزم و ایجاد موج ناامنیهای پایدار در افغانستان کردهاند.
البته پیش از طالبان نیز پاکستان با حمایتهای پیدا و پنهان از گروههای مختلف مجاهدین، به جنگ و ناامنی و بیثباتی داخلی در افغانستان دامن میزد تا از شکلگیری یک دولت مقتدر و فراگیر ملی در کابل جلوگیری کرده و پروژههای هژمونیک و توسعهطلبانه خود را به سادگی عملیاتی سازد.
با این حال، اکنون که نقشههای تاریخی پاکستان برای بیثبات سازی افغانستان با استفاده از بستر مهاجرت، نقش بر آب شده و طالبان برخلاف برنامهریزیهای اولیه مقامات پاکستانی، اکنون به بزرگترین دردسر خارجی اسلام آباد تبدیل شدهاند، مقاماتی مانند خواجه آصف به صراحت از مهاجرین افغان به مثابه تهدید علیه امنیت ملی پاکستان نام میبرند و اخراج انبوه و مصادره اموال آنها را موجه و معقول جلوه میدهند.
در این میان اما هیچ تردیدی وجود ندارد که سیاست سرکوبگرانه پاکستان علیه مهاجرین افغان، کاشتن بذر خصومت و دشمنی از سوی مقامات پاکستانی علیه پاکستان در زمین افغانستان است و بازخوردها و پیامدهای این اقدامات دیر یا زود خود را در آینه امنیت ملی پاکستان نشان خواهد داد و اقدامات و سیاستهایی که اکنون ذیل عنوان امنیت ملی و مقابله با تروریزم در پاکستان توجیه میشود به سرعت تبدیل به بزرگترین اشتباه استراتژیک دولت پاکستان خواهد شد و با ظهور نسلی تازه از دشمنان پاکستان در افغانستان از میان مهاجران اخراجی، بحران ناامنی و بیثباتی در این کشور آشوبزده را چندین برابر تشدید و تقویت خواهد کرد.