اتحاد اتمر – محقق؛ سازش دو ناهمساز
محمد محقق؛ معاون دوم رئیس اجرایی، پاییز سال گذشته در همایش «بیداری اسلامی» در تهران؛ پایتخت ایران از شهروندان افغانستان که علیه داعش در عراق و سوریه جنگیدهاند، قدردانی کرده بود.
آقای محقق در بخشی از سخنرانی خود گفته بود: «لازم میدانم از همه رزمندگان که در این نبردها تشریک مساعی کردند، چه از رزمندگان عراق و سوریه، ارتش عراق و سوریه، حشد شعبی عراق و همچنین رزمندگان ایران، افغانستان، پاکستان و جای جای دنیا که در این نبردها شرکت کردهاند و در حقیقت نبردی که اسلام علیه کفر و دسایس استکبار جهانی بود، پیروز شدند، صمیمانه تشکر کنم.»
سخنان آقای محقق در آن زمان، واکنشهای زیادی را از سوی دولت، برخی سیاستمداران افغان و کاربران شبکههای اجتماعی بر انگیخته بود.
این در حالی است که از سوی دیگر، حنیف اتمر؛ مشاور پیشین امنیت ملی اشرف غنی و از نامزدهای مطرح انتخابات آینده ریاست جمهوری، بارها از سوی احزاب و جریانهای شیعه و هزاره و همچنین رهبران حزب جمعیت اسلامی که اکنون در کنار او قرار گرفتهاند، متهم به حمایت از داعش و توسعه تروریزم و دستداشتن در ناامنیهای مرگبار سالهای اخیر شده که با انگیزههای پررنگ قومی و مذهبی صورت گرفته است.
با این حساب، یکی از شگفتیهای انتخابات آینده ریاست جمهوری، قرار گرفتن محمد محقق به عنوان یک رهبر قومی هزاره که از جنگجویان «فاطمیون» در سوریه، ستایش کرده بود، در کنار حنیف اتمر است که متهم به حمایت از داعش میشد.
سخنان جنجالبرانگیز آقای محقق در همایش «بیداری اسلامی» در تهران، فشارهای سنگین و بیسابقهای را بر او تحمیل کرد و او را در داخل افغانستان در تنگنای سختی قرار داد؛ همانگونه که اتهام سنگین حمایت اتمر از داعش، در کنار سوابق فعالیتهای کمونیستیاش، از او در نزد شماری قابل توجه از طیفهای قومی و مذهبی مردم افغانستان، چهرهای منفور و نامحبوب ساخته است.
با همه این احوال اما در انتخابات آینده ریاست جمهوری، محمد محقق به عنوان معاون دوم حنیف اتمر حضور دارد؛ ترکیبی غریب و نامتجانس از افراد و چهرههایی که متهم به حمایت از جریانهای ستیزهجوی متخاصم و غیرقانونی در منطقه و افغانستان هستند.
اگر اتهامهای واردشده بر آقایان اتمر و محقق در حمایت از داعش و فاطمیون را مد نظر قرار دهیم، آیا اتحاد آن دو در کارزارهای انتخاباتی، به معنای ائتلاف داعش و فاطمیون هم هست؟
در مورد رهبران قومی همانند آقای محقق، این تجربه بارها به اثبات رسیده که حمایت و خصومت آنها از این یا آن شخص یا جریان سیاسی و نظامی در مقاطعی، پیش از آنکه انگیزههای عمیق فکری و ایدئولوژٰیک داشته باشد، اهداف منفعتاندیشانه و سیاسی زودگذر و گوتاهمدت داشته است.
از این منظر، حمایت آقای محقق از لشکر «فاطمیون» که از دید دولت افغانستان، غیرقانونی است و باید منحل شود نیز بیشتر تابع رابطه نزدیک آقای محقق با جمهوری اسلامی و منفعتهایی میباشد که از این رابطه، عاید او میشود. بنابراین، اکنون که او با اتمر به عنوان چهرهای متهم به حمایت از داعش – گروهی که مسؤول بخش عظیم نسلکشیهای مرگبار سالهای اخیر در غرب کابل و سایر مناطق کشور علیه شیعیان و هزارهها شناخته میشود- متحد شده، شاید از سیاستهای رسمی و راهبردهای امنیتی ایران در ابعاد منطقهای، فاصله گرفته و به آنچه دیروز «استکبار جهانی» خوانده بود، نزدیک شده باشد.
با اینحال، نباید فراموش کرد که به همان میزان که اظهارات و موضعگیریهای مصلحتاندیشانه و منفعتجویانه سیاستمداران افغان در حمایت از این یا آن فرد، گروه یا قدرت منطقهای و بینالمللی، صادقانه و پایدار نیست، تعهدات، پیمانها، اتحادها، ائتلافها و شعارهای شان نیز نمیتواند از اعتبار لازم برای باورپذیری برخوردار باشد. با توجه به این قاعده، همانگونه که اتحاد اتمر – محقق به عنوان دو چهره مشهور متهم به حمایت از داعش و فاطمیون، نمیتواند واقعی و مبتنی بر آرمانها و تعهدات دیرپای سیاسی باشد، شعارها و برنامههایی که تیم انتخاباتی «صلح و اعتدال» برای ترغیب مردم به رأیدادن و فریفتن افکار عمومی افغانستان، مطرح کرده اند یا خواهند کرد نیز فاقد اعتبار و پایداری قابل اعتنا است و هیچ تضمین و اطمینانی وجود ندارد که پس از پیروزی این تیم در انتخابات آینده ریاست جمهوری، این شعارها، اهداف و برنامهها به خاطر مصالح و منافع بزرگتر، به فراموشی سپرده نشده و جای خود را به بازیهای ریاکارانه تازه ندهند؛ زیرا ائتلاف داعش و فاطمیون، ائتلاف گرگ و میش است که در سیاست منحط و فاسد افغانستان، غریب و غیرقابل باور نیست؛ اما در عمل، هرگز گرگها و گوسفندها دوستان واقعی نخواهند شد؛ همانگونه که داعش، انتقام حضور جنگجویان فاطمیون در سوریه را از شیعیان افغانستان در غرب کابل میگیرد.