کشتار بغلان؛ طالبان متهم اند
طالبان به طور مستقل، مسئولیت بسیاری از حملات فرقهگرایانه بر شیعیان، اهل تصوف، سنیهای معتدل و اهل هنود را به عهده نگرفتهاند؛ اما در گذشته همواره انگشت اتهام به سوی این گروه و گروههای متحد آن نشانه رفته است؛ چیزی که در پی حمله مرگبار اخیر بر حلقه ذکر صوفیان در ولسوالی نهرین ولایت بغلان نیز مطرح میشود.
دفتر هیات معاونت سازمان ملل در افغانستان (یوناما)، حمله مسلحانه به زیارتگاه صوفیان در ولایت بغلان را محکوم کرده و از طالبان خواست که این حمله را به صورت کامل بررسی و از تکرار چنین حملاتی در آینده جلوگیری کند.
افراد مسلح ناشناس پنجشنبهشب، به زیارت «سیدپادشاه آقا» در ولسوالی نهرین ولایت بغلان حمله کردند و صوفیان مشغول نیایش را به رگبار بستند که به گفته طالبان دستکم ۱۰ نفر کشته شدند.
منابع میگویند که طالبان پیشتر به متولیان این زیارتگاه هشدار داده بودند که از برگزاری حلقات ذکر خودداری کنند.
از زمان به قدرت رسیدن طالبان، زیارتگاهها و خانقاههای اهل تصوف دستکم پنجبار هدف حمله قرار گرفته که حداقل ۱۱۳ نفر جان باخته و ۲۲۸ نفر دیگر زخمی شدهاند.
اگرچه طالبان هرگز مسئولیت این رویدادها را به عهده نمیگیرند؛ اما به جز طالبان، هیچ گروه مسلح دیگری نیز حاضر نیست که با به عهده گرفتن این کشتارها از طالبان رفع مسئولیت کنند و به اتهامات مطرح علیه این گروه پایان دهند.
کارشناسان میگویند که حمله بر اقلیتهای قومی و مذهبی کاملاً با دیدگاههای تکفیری طالبان علیه این اقلیتها و باورهای مذهبی آنان همخوانی دارد.
به باور آنان، طالبان در گذشته نیز بر زیارتگاهها، مساجد، تکایا، مراسم مذهبی، همایشهای آیینی و مراجع و علمای دینی اقلیتها در افغانستان، حملات مرگبار و خونینی را راهاندازی کرده و جان صدها نفر را گرفتهاند.
علاوه بر این از نظر ایدئولوگهای طالبان، بسیاری از باورهایی که با اصول ایدئولوژیک این گروه همخوانی نداشته باشد، کفرآمیز و شرکآلود است و مقابله مسلحانه با آن کاملاً موجه میباشد. به باور آنها شیعیان، اهل تصوف و حتی گروهی از اهل سنت میانهرو که با دیدگاههای تندروانه و تکفیری طالبان موافق نیستند نیز به سادگی مستوجب برخورد مسلحانه، شناخته میشوند و ریختن خونشان مباح است.
اگرچه همانگونه که در بالا نیز اشاره شد طالبان به طور مستقل، مسئولیت بسیاری از حملات فرقهگرایانه بر شیعیان، اهل تصوف، سنیهای معتدل و اهل هنود را به عهده نگرفتهاند؛ اما در گذشته همواره انگشت اتهام به سوی این گروه و گروههای متحد آن نشانه رفته است؛ چیزی که در پی حمله مرگبار اخیر بر حلقه ذکر صوفیان در ولسوالی نهرین ولایت بغلان نیز مطرح میشود و بسیاری از مردم افغانستان در کنار گروههای مسلح ضد طالبانی، عوامل طالبان را متهم به دست داشتن در این کشتار فاجعهبار میکنند.
نکته قابل تامل این است که اقلیتهای قومی و مذهبی که در گذشته یا امروز، هدف حملات تروریستهای تکفیری متحد طالبان یا نیروهای وابسته به این گروه قرار میگیرند عمدتاً دیدگاههای خشونتپرهیزانه و نگاهی متمدنانه به مبارزات سیاسی و اجتماعی دارند و هیچ خطری علیه هیچ طرفی به ویژه دولتهای حاکم محسوب نمیشوند. این قاعده علاوه بر شیعیان و سایر گروههای قومی و مذهبی که هدف حملات تروریستی قرار میگیرند بر اهل تصوف افغانستان نیز صادق است.
صوفیان در طول تاریخ اسلام با وجود هجمههای سنگینی که از جانب گروههای مختلف فرقهای بر آنان جریان داشته همواره رویکردی صلحجویانه نسبت به مسائل فرقهای و مذهبی داشته و یکی از جاذبههای تصوف برای سایر اقشار، پرهیز آگاهانه آنان از خشونت و تقابلهای فیزیکی به ویژه در مباحث فرقهای، مذهبی و ایدئولوژیک بوده است.
از نظر شماری از کارشناسان فرهنگی در برخی از کشورهای مسلمان که اهل تصوف از آزادیهایی بیشتری برخوردار بوده و فرقههای گوناگون صوفیه، با استفاده از این آزادیها مراسم آیینی و مذهبی خود را در کمال امنیت و مصونیت برگزار کردهاند، رشد و ریشه دواندن باورهای تندروانه و اعتقادات تکفیری و گرایشهای تروریستی در میان مسلمانان بسیار کند و کم رمق بوده و دولتها و ملتها به خوانشهای خشک و خشن از منابع دینی، اقبال چندانی نشان ندادهاند. شاید به همین دلیل بوده که در گذشته تاریخی افغانستان به جهت حضور پرقدرت فرقههای گوناگون اعتدالی به ویژه شیعیان، اهل تصوف و سایر فرق و مذاهب میانهرو اسلامی، تنشهای مذهبی بسیار کمتر بوده و سابقه بروز جنگهای فرقهای در تاریخ سیاسی کشور کمرنگ مینماید.
با این وجود با بروز جنگهای چند ده ساله و قدرت گرفتن گروههای جهادی تندرو و افراطگرا که در نهایت به ظهور گروههایی مانند طالبان و متحدان منطقهای آنها انجامیده، گرایشهای اعتدالی در میان فرق و مذاهب اسلامی تضعیف شده و اکنون که طالبان بر افغانستان مسلط هستند حتی حلقه ذکر صوفیان در یک زیارتگاه دورافتاده در ولسوالی نهرین ولایت بغلان نیز تحمل نمیشود و مورد حمله مرگبار تروریستی قرار میگیرد.
اگرچه انتظار نمیرود که طالبان، عوامل این کشتار را دستگیر کرده و به پنجه عدالت بسپارند؛ اما همانگونه که در واکنش نمایندگی سازمان ملل در افغانستان نیز بازتاب یافته، جامعه جهانی باید طالبان را به عنوان حاکمان واقعی افغانستان پاسخگو قرار دهد و با اعمال فشارهای معنیدار، این گروه را از تجویز و تحریک حملات هدفمند تروریستی با رویکرد تکفیری در گروههای قومی و مذهبی بازدارد. در غیر آن صورت، افغانستان به سرعت از گذشته تاریخی خود به عنوان سرزمین پذیرای پلورالیزم فرهنگی و مذهبی فاصله میگیرد و به کانون رشد و توسعه و تقویت تروریزم تکفیری و سرایت آن به کشورهای پیرامون تبدیل خواهد شد.