خلیلزاد؛ مأمور طالبانیزه کردن افغانستان

زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا، برای صلح افغانستان، پس از مذاکرات شش‌روزه با نمایندگان طالبان، با محمداشرف غنی، رییس جمهور، دیدار کرد.

ارگ ریاست‌جمهوری صبح امروز، دوشنبه هشتم دلو، با نشر اعلامیه‌ای گفته این دیدار شب گذشته صورت گرفته و آقای خلیلزاد جزئیات نشستش را در دوحه، پایتخت قطر، با طالبان، با آقای غنی و شماری دیگر از اعضای حکومت شریک ساخته است.

در اعلامیه ارگ به نقل از آقای خلیلزاد آمده که او در مورد ساختار نظام آینده افغانستان و حکومت موقت با طالبان، هیچ مذاکره و بحثی انجام نداده است.او گفته که تنها با طالبان در مورد مسأله آتش‌بس و خروج نیروهای خارجی از افغانستان بحث شده، اما هیچ توافقی صورت نگرفته است.

طالبان نیز با انتشار خبرنامه‌ای اعلام کرده که در مذاکرات شش‌روزه میان نمایندگان امریکا و طالبان، موضوع مهم «خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و مسایل مهم و مربوط» بوده و پیشرفت صورت گرفته است.

مایک پومپئو، وزیر خارجه امریکا نیز روز گذشته گفت که امریکا در مورد استقرار صلح، جلوگیری از ادامه فعالیت‌های «تروریزم بین‌المللی» در افغانستان و بازگرداندن سربازان امریکایی به خانه، عزمی جدی دارد.

به هر روی، آنچه از کل روند مذاکرات امریکا و طالبان در قطر و واکنش‌ها به آن برمی‌آید این است که با چهارمین دور نشست رودرروی امریکا و طالبان و غیبت نمایندگان حکومت وحدت در همه این گفتگوها، افغانستان وارد مرحله حساسی از سرنوشت و تاریخ سیاسی خود شده است. این حساسیت را به‌ویژه پس از پیام ویدئویی رییس‌جمهور غنی می‌توان دریافت که به نوعی واکنش به مذاکرات انجام‌شده میان امریکا و طالبان در قطر بود.

پیام آقای غنی، حاوی موارد ریزودرشت بسیاری بود: از مخالفت افغان‌ها با حضور دایمی و درازمدت نیروهای خارجی در افغانستان گرفته تا تأمین صلح و جلوگیری از فاجعه فروپاشی و حمایت از ارزش‌هایی غیر قابل بحث وحدت ملی، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، دولت مرکزی قوی و کارآ و حقوق اساسی اتباع کشور که هیچ‌کدام نمی‌تواند قربانی صلح شود.

اما به نظر می‌رسد، مهم‌ترین بخش پیام آقای غنی در این ویدئو، اشاره هشدارآمیز او به انزوای داوودخان از سیاست‌های منطقه‌ای و فریب خوردن داکتر نجیب‌الله از سازمان ملل در مذاکرات صلح ژنو بود. در بخشی از پیام آقای غنی تصریح شده است که: «ما به‌خاطری به [صلحِ با] تدبیر تاکید می‌کنیم که از تجربه زمان داکتر نجیب‌الله آگاهی کامل داریم. ما همه می‌دانیم که به او چگونه فریب داده شد. ملل متحد به وی تضمین‌تامین صلح داده بود، اما متاسفانه به فاجعه انجامید.من به‌حیث یک مسؤول و رهبر منتخب ۳۵ میلیون افغان، از نقش فعلی منطقه و جهان آگاهی دارم و این را نیز می‌دانم که خطرها و تهدیدات احتمالی بعد از موافقه صلح کدام‌ها اند.»

به واقع از فحوای این سخنان رییس‌جمهور برمی‌آید که او از آنچه در مذاکرات امریکا و طالبان در قطر گذشته است، عمیقا نگران و ناخشنود است. به همین جهت اشاره او به سرنوشت داوودخان و داکتر نجیب‌الله و نیز اشاره به خطرات احتمالی مترتب بر مذاکرات صلح کنونی، نشانه اذعان او به این مهم است که امریکا دولت افغانستان را در مذاکرات صلح با طالبان، دور زده است و او نتیجه این مذاکرات به نفع منافع ملی افغانستان نیست. این معنا از این بخش از بیان آقای غنی قابل استنباط است که تصریح کرد: «اساسی‌ترین اصل برای ما، اصل غیر قابل انکار و غیر قابل سازش منافع ملی کشور عزیز ما افغانستان است و روابط ما با تمام شرکای بین‌المللی و منطقوی، استوار بر همین اصل است.»

بنابراین تأکید شدید و اکید آقای رییس‌جمهور بر الزام افغانی بودن صلح که در پیام ویدئویی او بازتاب گسترده داشت، دال بر آن است که صلح امریکایی با طالبان، نه‌تنها هیچ کمکی به بهبود اوضاع و برقراری صلح و امنیت در کشور نمی‌کند، بلکه برای بسیاری از «ارزش‌های غیر قابل بحث افغانستان، خطراتی» نیز در پی دارد.

گمانه دیگری که در مورد واکنش شتابزده رییس‌جمهور غنی به مذاکرات صلح قطر قوت گرفته است، توسع موضوعات مورد بحث میان آقای خلیلزاد و تیم مذاکره‌کننده طالبان است؛ یعنی برخلاف تصریح آقای خلیلزاد مبنی بر این که با طالبان تنها در مورد مسأله آتش‌بس و خروج نیروهای خارجی از افغانستان بحث شده، به نظر می‌رسد دامنه مباحث مطروحه، فراتر از این رفته و یحتمل که شامل تشکیل حکومت موقت و لغو انتخابات ریاست‌جمهوری نیز بوده است.

بنابراین، آنچه در پشت پرده مذاکرات صلح خلیلزاد با طالبان در قطر جریان داشته، تلاش برای طالبانیزه کردن افغانستان از طریق دور زدن حکومت وحدت ملی و خروج نیروهای امریکایی در عرض نهایتا دو سال از کشور است.

کار خلیلزاد در دور زدن حکومت کابل تا آنجا پیش رفت که او با طالبان عملا به عنوان گروه حاکم بر افغانستان وارد مذاکرات صلح شد و کابل را در تاریکی محض و مطلق قرار داد، در حالی که به نظر می‌رسد مأموریت خلیلزاد نه برگرداندن صلح به افغانستان، بلکه جستجوی راهی آبرومندانه برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و سرپوش نهادن بر شکست خود در پوشش توافقات صلح با طالبان است. اما این که طالبان پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان چه می‌خواهند، یا برای نوع ساختار سیاسی و نقش اقوام در ساختار سیاسی کشور، حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی رسانه‌ها و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور، چه دیدگاه‌ها و برنامه‌هایی دارد، نه خلیلزاد چیزی می‌گوید و نه طالبان و همین است که رییس‌جمهور غنی را برآشفته است تا پس از بازگشت خلیلزاد از مذاکرات نفس‌گیر شش‌روزه با طالبان در قطر، با شتابزدگی و سراسیمگی، پیام ویدئویی صادر کند.

مطالب مرتبط