محمد محقق در گفتگو با افق: حمله کابل، شبیه یک ترور دولتی بود؛ غنی باید کنار برود
محمد محقق؛ از رهبران جهادی، در حال حاضر رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان است. او در دوره حکومت وحدت ملی، معاون دوم ریاست اجرایی بود و در انتخابات ریاست جمهوری ششم میزان نیز ابتدا در ترکیب تیم انتخاباتی حنیف اتمر به عنوان معاون دوم او، معرفی شدهبود و پس از فروپاشی آن تیم، به اردوی عبدالله ملحق شد و در حال حاضر نیز از اعضای ارشد تیم ثبات و همگرایی محسوب میشود.
آقای محقق در میان بازیگران سیاسی افغانستان، به صراحت لهجه و موضعگیری صریح درباره مسایل مهم ملی، شهرت دارد.
تشکیل دو دولت موازی در کابل و بحران سیاسی ناشی از آن، زوایای گوناگون توافق صلح امریکا و طالبان و افقهای فراروی افغانستان، حمله مرگبار بر مراسم بزرگداشت از عبدالعلی مزاری؛ بنیانگذار و رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان و عوامل آن، و چشمانداز پیش روی احزاب شیعی در افغانستان، از مسایلی است که در گفتگوی ویژه خبرگزاری افق با محمد محقق در میان گذاشته شدهاست.
آقای محقق در بخشی از این مصاحبه میگوید که ادامه حکومت اشرفغنی، قابل تحمل نیست و او باید کنار برود. او همچنین حمله مرگبار اخیر در غرب کابل را شبیه یک ترور دولتی به منظور حذف فزیکی رهبران مخالف دولت، ارزیابی میکند.
متن کامل گفتگوی حسین شهاب با محمد محقق را در ادامه بخوانید:
تشکر از اینکه وقتتان در اختیار ما گذاشتید.
علیرغم همه تلاش ها سرانجام دو دولت در کابل تشکیل شد. چشمانداز این وضعیت را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا آقای عبدالله با توجه به عدم حمایت بینالمللی، همچنان مصمم به ادامه این شرایط است؟
دموکراسی در افغانستان هنوزهم یک دموکراسی صوری است. در واقع دموکراسی نیست که رای مردم معیار قرار دادهشود. مردم را به انتخابات میبرند و بعد حساب را به دل خودشان میکنند؛ فلهذا تنها در همین چند انتخاباتی که در ریاستهای جمهوری سپری شد، گفته میتوانیم که تنها انتخابات اول ریاست جمهوری که آقای کرزی در آن برنده شد که در آن خودم نیز یکی از کاندیداها بودم، با آنکه یگان دستکاریها شد؛ ولی در واقع برنده آن آقای کرزی بود. مابقی – چه انتخاباتی که خود آقای کرزی انجام داد و چه انتخاباتی که در دوره آقای غنی شد- به نام بود؛ قسمی که انتخابات صورت گیرد و بعد کسی که مورد نظر دوستان خارجی اند، برنده شود، چنانچه در انتخابات ۲۰۱۴ همینگونه شد. رأیها کلا رأیهای خالی بودند؛ چون تصمیمشان این بود که آقای غنی را بیاورند.
در این انتخابات هم آقای غنی بسیار از رآی مردم محروم بود و بهگونه وحشتناکی مردم از او فاصله گرفتهبودند و گفته میشود حدود ۲۷۰ میلیون دالر خرج کرد و سرانجام رأیی که بهدست آورد -آنهم اگر صحت داشتهباشد- حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار رأی است و الا بیشتر آن هم ساختگی است. بنابراین انتخاباتی که آقای غنی برنده آن باشد، به هیچوجه چنین چیزی نیست و انتخاباتی که بر اساس بیومتریک باشد، برنده آن عبدالله است، اگر هم برنده نباشد انتخابات به دور دوم میرود؛ فلهذا این اقدام داکتر عبدالله احترامگذاشتن به رأی واقعی مردم افغانستان است که حمایت مردم کشور را نیز با خود دارد؛ اما اینکه خارجیها چگونه میخواهند افغانستان را مدیریت کنند مربوط به خودشان است و این مسأله به هیچ جایی نمیرسد. اینکه از شخص غیر برنده حمایت کنند، این کار بحران را بیشتر میکند و فایدهای برای مردم افغانستان در پی ندارد.
با توجه به اینکه عملا در یک پایتخت دو دولت اعلام موجودیت کرده، آقای عبدالله هم موضع اش روشن است و میگوید که به عنوان رییس جمهور کار میکند و آقای غنی هم مراسم تحلیف برگزار کرده و خیلی از سفرای خارجی در آن اشتراک کردند، بااینهمه خروجی این وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
خارجیها هم آنچنان که باید (در مراسم تحلیف اشرفغنی) شرکت نکردند و کسانی که به نفعشان تقلب هم کردند آنها شرم کردند. او (آقای غنی) از رییس جمهورها، وزرای خارجه و سفرا دعوت کردهبود؛ ولی هیچکدام نیامدند. از کابل هم تنها دو سه سفیر دیده میشد، دیگران سکرترهایی بودند که بعضیشان پیش داکتر عبدالله هم نفر روان کردند یا اینکه نه آنجا رفتند و نه اینجا (آمدند). آقای غنی هم آنچنان حمایتی را ندارد.
چند کشور منطقه نظیر روسیه و ایران که بدون شک در معادلات افغانستان دخیل اند و هم در پروسه صلح و هم در جنگ تاثیرگذار هستند، در مراسک تحلیف آقای غنی شرکت نکردند ارزیابی شما از عدم شرکت آنها در تحلیف آقای غنی چیست؟
ما تشکر میکنیم از آنها که در سطح رییس جمهور و وزیر شرکت نکردند و حتی در سطح سفیر هم شرکت نکردند و بعضیهایشان که اگر مامورین خود را همزمان به هر دو تحلیف فرستادند، بدین معنی است که این انتخابات برنده ندارد. ما از آنها ممنونیم. از کسانی که یکجانبه هم رفتند گلایهمند هستیم که چطور یک انتخابات تقلبی را تایید کردند.
آقای خلیلزاد و فرمانده و نمایند ویژه ناتو در مراسم تحلیف اشرفغنی اشتراک کردند که به نحوی میشود گفت که آنها ریاست جمهوری آقای غنی را تایید کردند، از سوی دیگر گفته میشود که آقای عبدالله دیدار با آقای خلیلزاد را رد کردهاست، نقش امریکا در این بحران چیست و چقدر مورد اعتماد شما است؟ اگر گفتگوها صورت بگیرد مسلما میانجیگری امریکا میان آقای غنی و عبدالله هم ادامه داشته باشد، آیا امریکا در مراسم تحلیف، طرف واقع نشد؟
امریکاییها در این مساله، بازی خوبی نکردند. بازیهای دوگانه انجام دادند و در ظاهر یک چیزی میگفتند و در باطن چیز دیگری، و این تا حدی نشان میدهد که آنها راه دموکراسی را طی نمیکنند و میخواهند اراده خود را تحمیل کنند.
اینکه گفته میشود داکتر عبدالله دیدار خلیلزاد را رد کرده، صحت ندارد و قسمی که من در جریان هستم شب گذشته هم خلیلزاد و هم سفیر امریکا داکتر را دیدهاند و آنها هم خواستار یک میانجیگری هستند؛ به گونهای که اوضاع از کنترل خارج نشود؛ چون اگر اوضاع همینگونه پیش برود ممکن است پروسه صلحی که آنها روی دست دارند، مختل شود و بحران افغانستان چندبرابر شود.
هرچند آنها موضع خوبی نگرفتند؛ ولی فکر میکنم طرفدار پاشیدگی افغانستان و متضررشدن پروسه صلح نیستند.
با توجه به اینکه آقای عبدالله روی تشکیل تیماش کار میکند و شما هم در رأس این تیم قرار دارید و آقای غنی هم روی تشکیل کابینهاش کار دارد، این خود بحران نیست؟ به نظر شما چقدر میشود امیدوار بود که امریکاییها می توانند نقش مؤثری بازی کنند؟
البته آنها (امریکاییها) یک لنگر طرف غنی کردند؛ نه اینکه غنی را صد در صد تایید کردهباشند، کفه ترازو به نفع غنی پیششان است؛ اما فکر نمیکنم طرفدار پاشیدگی اوضاع باشند. من شنیدم که هم نماینده امریکا، سفارتشان و هم یاماماتو (نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل) حرفهایی زدند که یک حکومت همهشمول بیاید که نتیجه یک توافق همه سران سیاسی افغانستان باشد.
شما هم در انتخابات ۲۰۱۴ هم از متحدان آقای عبدالله و تاثیرگذار هم بودید – در واقع بانک رأی بودید- و هم در این انتخابات، با توجه به اینکه پنج سال با آقای غنی هم کار کردهاید بازهم اگر حکومت همهشمول شکل بگیرد و آقای عبدالله در حکومت به رهبری غنی سهم بگیرد، آیا با آقای غنی کار خواهید کرد یا خیر؟
باور من این است که آقای غنی باید کنار برود و در نتیجه پروسه صلح هم اگر شده، کنار برود. دیگر تحمل حکومت آقای غنی را کسی ندارد. از ما که بگذر، دیگر مردم افغانستان هم حوصلهاش را ندارد و خارجیها هم ندارند؛ اما برای چندماه شاید دو تیم کنار آمده یکجا شوند و با دیگر تیمهای موجود یک حکومت فراگیر به میان آید، یا اینکه اگر نشود هم، فکر نمیکنم که عمر این حکومت طولانی باشد.
لابد مساله صلح با طالبان هم مطرح است و آنها هم به افغانستان آمدنی هستند، نمیشود که آنها بیایند و حکومت همینگونه دوام داشتهباشد، یک ساختار جدید به میان خواهد آمد.
با توجه به اینکه شما در طول پنج سال اخیر، موضعگیریهای تندی علیه آقای غنی داشتید، اگر بازهم همین حکومت برای ۱۴ ماه، یکسال یا پنج سال دوام کند یا اینکه ادغام شود تیم آقای عبدالله با تیم آقای غنی، چقدر خوشبین هستید که این دو تیم باهم کار کند؟
خوب است که حالا موضعگیری نداشتهباشم. این یکچیز عملی نیست و حکومت آقای غنی یکسال هم دوام نمی آورد. بالفرض اگر یکجا هم شویم باید یک حکومت صلح به میان آید، در افغانستان صلح شود و خونریزی قطع گردد.
شماری از آگاهان درباره قطببندی قومی و حتی احتمال بروز جنگ داخلی و یا فروپاشی یکپارچگی ارضی و تجزیه افغانستان، هشدار می دهند. شما در این باره چه فکر میکنید؟ آیا دو دولت در یک پایتخت، عملا قدم زدن در مسیر جنگ یا تجزیه نیست؟
از روی حکومت آقای غنی اگر بسنجید اکنون هم تقسیم و ترکه شده و همهچیز محتمل است؛ ولی فکر میکنم که حالا مردم افغانستان و سیاسیون کشور طرفدار پاشیدگی مملکت نیستند. ممکن است بالای ساختار اداری کشور بعضیها حرفی داشتهباشند، بعضی «دسنترلایزد/ decentralised / غیر متمرکز» میخواهند؛ اما من کسی را طرفدار تجزیه نمیبینم؛ اما اگر قانون همین قسم تنظیم شود که دسنترلایزد شود، طرفدار زیادی دارد.
اینهمه بحرانهای قومی، سمتی و… را کردار آقای غنی شکل دادهاست.
اعلام دو دولت در یک روز و در یک پایتخت فکر نمیکنید کشور را به سمت بحران و جنگ داخلی سوق میدهد؟
همین حالا هم بحران است، جنگ داخلی است، شدت و ضعف دارد گاهی کم و گاهی زیاد میشود.
گفتگو بین دولتساز و ثبات و همگرایی به کجا رسیدهاست؟
فعلا مذاکرات بین دوطرف نیست. تنها آقای خلیلزاد و یاماماتو گفتهاند که اینها باید بین خود کنار بیایند بیشتر از این کدام توضیحی ندارد.
اشرفغنی فرمان آزادی ۱۵۰۰ زندانی طالبان را صادر کرد، آیا این تصمیم کمکی به تأمین صلح می کند؟ نقش «دولت» به رهبری آقای عبدالله در این زمینه چه بوده و اگر آقای غنی با امریکا برای ادامه ریاست جمهوری و مدیریت روند صلح به توافق دوجانبه رسیده باشد، تدابیر شما در این زمینه چیست؟
آقای غنی فرمان میدهد به این مفهوم که من رییس جمهور هستم؛ در حالی که یک توافق سیاسی شده و این پروسیجرها کارساز نمیباشد. اگر رها میکنند طی یک توافق سیاسی رها میکنند و این اکتهای ریاست جمهوری زیاد جالب نیست.
طالبان هم رد کرده و گفتهاند که اینگونه آزادی را قبول ندارند. آنها بر اساس معیار خودشان میخواهند و این به جای نزدیکسازی دلها، تضادها را بینشان تشدید میکند. طالبان میگویند ما چه زمانی تو را به حیث رییس جمهور قبول داریم که تو فرمان میدهی؟! ما توافق سیاسی کردهایم و طبق این توافق زندانیان ما را رها کن.
این عفوکردن و کارهای دیگر بهخاطر این است که (آقای غنی) نشان دهد من در رأس حکومت هستم که این کارها ریاکاری است و به بهبود اوضاع کمک نمیکند. کاری شود که دلهای مردم باهم نزدیک شوند و دلها عقدهمند نشوند. چنین فرمانهایی عقده را زیاد میکند. زمان ترهکی نیز همینگونه بود؛ فرمان نمبر یک و دو و تا به فرمان نمبر هفت رسید، انقلاب شروع شد.
باید همهچیز بر اساس قانون پیش برود.
«دولت» آقای عبدالله در بحث پروسه صلح و رهایی زندانیان طالبان، چقدر دخیل است؟
بدون شک کار زندانها فعلا به دست آقای غنی است و در مذاکراتی که آقای خلیلزاد سامان میدهد، امریکاییها هستند، طالبان اند و آقای غنی در این رابطه سروکار دارد.
درست است که نظر داکتر عبدالله در این رابطه مساعد است و باید توافقاتی که صورت گرفته، عملی شود؛ در صورتی که زندانیان آنطرف (دولت نزد طالبان) هم رها شوند؛ هرچند حکومت هنوز کدام لیست منظم را ندادهاست. موضع داکتر عبدالله به این شکل است.
توافقنامه صلح امریکا و طالبان، شرایط دستیابی، مفاد توافقنامه، پیامدها و عواقب آن برای آینده سیاسی افغانستان، جمهوریت یا امارت و به ویژه نقش و سهم اقلیت های قومی و مذهبی در آینده را چطور می بینید؟
این توافقنامهها سنجیده نمیشود که چقدر با قانون برابر است و با پیمانهای دو مملکت چقدر توافق دارد. همین توافقنامه با طالبان در مقایسه با بسیاری از مادههای توافق امریکا با افغانستان، سازگاری ندارد؛ فلهذا اگر نفس آن در صلح کمک کند ما با آن موافق هستیم. اینها زیاد جنبه قانونی به افغانستان ندارد و بین امریکا و طالبان است. با قوانین افغانستان هم زیاد ارتباط پیدا نمیکند که پارلمان افغانستان آن را تصویب کند. بیشتر یافتن راهکار برای مذاکرات بینالافغانی و کمشدن هزینه نظامی امریکا در افغانستان که ارتش خود را بیرون کند و یکی هم آقای ترامپ به نحوی کمپاینی کردهباشد برای انتخابات ریاست جمهوری خودش… بیشتر این مسایل مطمح نظر است.
آقای غنی هم در ابتدا مخالف رهایی زندانیان طالبان بود؛ اما در روز تحلیف عملا عقبنشینی کرد. فکر میکنید که یک معامله پشت پرده بین ایالات متحده و آقای غنی صورت گرفته باشد؟
شما شنیدید که اول آقای غنی بسیار تند موضع گرفت که هیچ ربطی به امریکا ندارد، این مساله داخلی و در اختیار ما است و خود ما تصمیم میگیریم. شاید حرفهایی گفته شدهباشد که به گونه نیمبند آنها در تحلیف اشتراک کردند؛ ولی فکر میکنم همه کلوخماندن و از آبگذشتن است. هیچکدام بنیاد محکم ندارد. امریکاییها میخواهند منافعشان را بهدست آورند، ارتششان را بیرون کنند و در انتخابات امریکا به هدف برسند، برای سرنوشت افغانستان زیاد کارساز نیست.
برای سومین سال متوالی مراسم تجلیل از شهید مزاری آماج حمله قرار گرفت. شما در این باره اظهاراتی داشتید. عوامل روی پرده و پشت پرده این رویدادها از نظر شما چه کسانی هستند؟ هدف از این حملات چیست و با توجه به چشم انداز مبهم سیاسی و احتمال بازگشت طالبان، دورنمای امنیت هزاره ها و شیعیان را چطور پیش بینی میکنید؟
بحث سالهای گذشته سپری شد، امسال ما توقع داشتیم که طالب صلح کرد و حکومت هم اعلان کرد که دیگر داعشی در افغانستان وجود ندارد، ما مطمئن بودیم و سالگرد را در مصلی گرفتیم. نیروهای امنیتی افغانستان وظیفه داشتند الی ۱۰ کیلومتر، امنیت را تامین کنند و ساحه مصلی را مشخصا امنیت ملی به عهده داشت.
چند مساله است؛ جایی که از آنجا فیر شد ساحه لژ است و جایگاه بزرگانی که اشتراک کردهبودند از آنجا در تیررس مستقیم قرار داشت. این مکان از یکماه پیشتر به یکی از آدمها کرایه داده شدهبود و در کرایهدادن آن هم قرابتهای فامیلی وجود داشته و روزی هم که آنجا را بهخاطر امنیت تلاشی میکردهاند، اجازه نداده و گفتهاند که اینجا حرفی نیست و تحت کنترل ما است. این مسأله، شکهای زیادی را ایجاد میکند که یکچیز سازمانیافته بهخاطر ترور جمعی رهبرانی که مخالف آقای غنی هستند… البته آقای کرزی به دلیل سرماخوردگی زودتر رفت و دیگر همه به شمول داکتر عبدالله در تیررس قرار داشتند. تقریبا یک ترور جمعی سازمانیافته دولتی معلوم میشد. ترور مخفی نبود یک وحشت بود و مرمی مثل باران میآمد.
ما برای بررسی آن، خواستار تشکیل یک هیأت بینالمللی شدیم که آن را نیز آقای غنی تقلیل داده به یک هیأت شش نفری حکومتی از خودش. این تحقیق میشود؛ ولی هیچکسی مسؤول شناخته نخواهد شد.
بیش از ۱۰۰ نفر کشته و زخمی شدند و این حمله بیشرمانه صورت گرفت که یک کشتار علنی است.
پس از حادثه اخیر همگرایی میان احزاب و جریانهای شیعی و هزاره شکل گرفته که نمونه اش را در برنامه شهید مزاری هم دیدیم، چقدر خوشبین هستید که این همگرایی استمرار پیدا کند و احزاب و جریانهای شیعی، زیر یک چتر متحد شوند؟
البته همگراییها در همین یکسال اخیر خوب است. اینکه در یک صفحه کلان گرد هم بیایند، ممکن است؛ اما بدون شک حلقانی هستند که در این جمع نمیآیند و بیرون از این قضیه خواهند بودند؛ اما این که یک حزب شوند در دموکراسی، زیاد توقع نمیرود که یکی شوند. میشود یک ائتلاف جمعی کلانی را به وجود بیاورند در محور منافع کلی. درست است که حالا طیف عمده جامعه هزاره با داکتر عبدالله هستند؛ اما هستند کسانی که با آقای غنی هم هستند؛ ولی محدود.