پاکستان از کدام صلح حمایت میکند؟
شاهمحمود قریشی؛ وزیر خارجه پاکستان در سخنانی در انستیتیوت مطالعات استراتژیک اسلامآباد پیش از صحبتهای آقای عبدالله خطاب به او گفت: «اگر بتوانم از عنوان کتاب ایوب خان؛ رییس جمهوری سابق (پاکستان) استفاده کنم، جناب داکتر عبدالله، ما میخواهیم با افغانستان دوست باشیم، نه ارباب. این تغییر اساسی است، این تشخیص و شناخت جدیدی است، اگر بخواهیم زندگی و آینده مشترک و صلحآمیز داشتهباشیم.»آقای قریشی در عین حال هشدار داد که «همیشه اخلالگران وجود داشته و خواهند داشت.. ما باید مراقب آنها باشیم.»
عبدالله نیز گفت که افغانستان چشم به راه گامهای عملی مشترک با پاکستان در راستای صلح است.
او گفت این دو کشور با تهدیدهای مشترک از جمله «افراطگرایی، تروریزم و هراسافگنی» رو به رو هستند.
رئیس شورای عالی مصالحه گفت: حالا زمان آن رسیده که از شعارها و بیانیههای کهنه و تکراری و تئوریهای توطیهای که ما را عقب نگه داشتهاند عبور کرده و فصل تازهای را رقم بزنیم.
ادبیات رسمی دولتمردان اسلامآباد در دیدار با آقای عبدالله، آشکارا مثبت، صلحآمیز و امیدبخش است. آنها رسما اعلام میکنند که میخواهند دوست باشند، نه ارباب؛ موضعی که حتی از دید رییس دستگاه دیپلماسی پاکستان هم جدید محسوب میشود و میتواند مبنای زندگی و آینده مشترک و صلحآمیز برای دو کشور قرار بگیرد.
با این حال، همانگونه که عبدالله هم گفتهاست، زمان شعارها، بیانیههای کهنه و تکراری و تئوریهای توطئه گذشته و دوطرف باید خود را آماده یک تعامل عملی جدید بر بنیاد درک درست از واقعیتهای جاری، تجربه زیسته، منافع و تهدیدهای مشترک کنند.
در دیدارهای دوجانبه، نشستهای مشترک، سخنرانیهای رسمی و مصاحبههای رسانهای، کمتر اثری از خصومت است. بنابراین، نفس ابراز این مواضع، مشکلی را حل نمیکند، آنچه متضمن تغییر واقعی و صادقانه نگاه و رفتار پاکستان در قبال افغانستان خواهد بود، رفتار عملی و سیاست کاربردی اسلامآباد است. مهمتر از آن اینکه آنچه چنین تغییری را به صورت پایدار، تضمین خواهد کرد، همراهی و همکاری سازنده ارتش و سازمان جاسوسی آیاسآی میباشد. در پاکستان، حکومتهای غیر نظامی، قدرت و مشروعیت خود را از میزان رضایت فرماندهان ارتش و نوع رابطهای که با آیاسآی برقرار میکنند میگیرند، نه از آرای مردم و نهادهای دموکراتیک دیگر.
بر این اساس، افغانستان تنها زمانی میتواند به ابراز مواضع تازه سران اسلامآباد، خوشبین باشد که این مواضع عملا از سوی «فوج» و آیاسآی هم حمایت و پشتیبانی شود.
همین اکنون سراسر افغانستان، میدان جنگ نیروهای نیابتی پاکستان است و همهروزه مردم و نیروهای نظامی کشور در این جنگ خونین و طولانی، قربانی میدهند. پاکستان میتواند گامهای عملی برای استقرار آتشبس در افغانستان را بردارد و طالبان را وادار سازد که در یک فرایند ملی ملکیسازی، تعهد و وفاداری واقعی خود به صلح و لوازم آن از جمله ثبات و آتشبس را نشان دهند.
با این حساب، شاید این تغییر موضع سیاسی اسلامآباد، ریشه در تحولات بسیار مثبت و امیدبخشی داشتهباشد که پیرامون به قدرت رسیدن پیادهنظام آن کشور در افغانستان به وجود آمدهاست. اگر این برداشت درست باشد، نه تنها پاکستان، تغییر نکرده؛ بلکه عزم سران اسلامآباد برای تحمیل هژمونی خود بر افغانستان، جزمتر هم شدهاست.
نکته دیگر این است که پاکستان تنها بازیگر عرصه جنگ و صلح افغانستان نیست. نیروها و قدرتهای منطقهای و بینالمللی دیگری هم هستند که منافع و اهداف مشروع و غیر مشروع فراوانی در افغانستان دارند. برخی از آنها منافع خود را در ادامه جنگ و بیثباتی میبینند و شماری دیگر نیز صلح و استقرار یک دولت مرکزی مقتدر و مشروع را ترجیح میدهند و از روندهای دموکراتیک و قانونی که از سوی مردم افغانستان، بدون مداخله خارجی فراهم شدهباشد، پشتیبانی میکنند.
شماری از این مواضع، در تعارض با خواستههای بنیادین اسلامآباد در افغانستان قرار میگیرد و سران آن کشور را به مداخله و حمایت از گروههای نیابتی مانند طالبان، ترغیب میکند. هشدار وزیر امور خارجه پاکستان در این باره مبنی بر اینکه «همیشه اخلالگران وجود داشته و خواهند داشت.. ما باید مراقب آنها باشیم» هم حاوی این پیام روشن است که اسلامآباد کشورهایی را که اهداف و منافع پاکستان در افغانستان را تهدید کنند، زیر نظر دارد و آماده مواجهه با آنها خواهد بود.
با توجه به این مسایل، پاکستان تا زمانی از تحولات صلحآمیز در افغانستان، حمایت خواهد کرد که همراستا با سیاستهای کلی و اصولی آن کشور و در مسیر سلطه و هژمونیاش بر افغانستان باشد و همزمان، مانع از نفوذ و قدرتگیری مخالفان منطقهای پاکستان از جمله هند و ایران شود. در حال حاضر، این زمینه در سایه صلح با طالبان، فراهم شدهاست؛ صلحی که مبنای آن را منافع کوتاهمدت ترامپ در انتخابات ایالات متحده تشکیل میدهد، و پس از انتخابات امریکا، روشن نیست چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد.