تعامل منطقهای در بستر تروریزم
کشورها در حال حاضر، به تعامل موقتی و کژدار و مریز خود با طالبان ادامه میدهند تا منافع کوتاهمدتشان را تامین کنند؛ اما در عین حال، با نگرانی نسبت به رشد تروریزم و افراطگرایی و صدور اندیشهها و ایدئولوژیهای افراطگرایانه از افغانستان به منطقه، نگاه میکنند.
روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبیون گزارش داده که نمایندگان این کشور، ایران، چین و روسیه، در جریان نشست ابتکار منطقهای افغانستان، اعتراض مشترکی را درباره فعالیت گروههای تروریستی مختلف در افغانستان به طالبان سپردهاند.
این چهار کشور در اعتراض خود گفتهاند که فعالیتهای گروههای مختلف تروریستی در افغانستان به اندازهی کافی کنترل نشده است.
در این گزارش آمده که آنان قبلاً توافق کرده بودند که بهطور جمعی نگرانی خود را درباره فعالیتهای تروریستی در افغانستان با طالبان در میان بگذارند.
این رسانه افزوده که این اعتراض به ابتکار پاکستان صورت گرفته و این کشور معتقد است که «یک جبهه متحد توسط همسایگان کلیدی میتواند بر طالبان افغانستان برای رسیدگی به این موضوع تأثیر بگذارد.»
منبعی که با اکسپرس تریبون صحبت کرده اما گفته که طالبان «هوشمندانه» یک کنفرانس منطقهای ترتیب دادند و از دیگران برای مقابله با این موضوع دعوت کردند.
همانگونه که در گزارش روزنامه پاکستانی نیز مورد اشاره قرار گرفته، طالبان به درخواست چهار کشور یادشده، پاسخ اطمینانبخش نداده و با تردستی، از آنها خواستهاند که در این زمینه به آنان کمک کنند، و از این طریق، بار مسئولیت را از دوش خود برداشته و مقابله با تروریزم را یک مسئولیت منطقهای تعریف کردهاند.
با این وصف، این گزارش یکبار دیگر تایید میکند که حتی کشورهایی که با طالبان، نزدیکترین تعامل را نیز دارند، نگران رشد تروریزم و شیوع آن از افغانستان به کشورهای همسایه و منطقه هستند.
به بیان صریحتر، همانگونه که در گزارش اخیر گروه بینالمللی بحران درباره افغانستان نیز آمده بود، نگاه اغلب کشورهایی که با طالبان، تعامل دارند، به این تعامل، موقتی است و هدف آنها کنترل و نظارت بر عملکرد طالبان، تلاش برای انتقال مستقیم نگرانیهای خود به آنان و تامین منافع کوتاهمدت خود با حفظ نگرانیهای عمیق و ریشهایشان درباره رشد تروریزم در افغانستان و تاثیر آن بر امنیت ملی این کشورهاست.
شاید بهترین نمونه در این زمینه، چین باشد؛ کشوری که به شدت از فعالیتهای ناامنکننده «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» نگران است و میداند که این جنبش روابط نزدیک و پیچیدهای با طالبان دارد و در سالهای گذشته، در بخشهای شمال شرقی افغانستان به شدت فعال بوده است.
چینیها در عین حال، نزدیکترین روابط را با طالبان برقرار کردهاند و چین نخستین کشوری بود که سفیر رسمی طالبان را پذیرفت و سفارت افغانستان در پکن را به طور کامل در اختیار طالبان گذاشت.
مراودات، تعاملات و زد و بندهای چین با طالبان، روز به روز گسترش مییابد و شرکتهای چینی به طور مستمر با مقامهای طالبان دیدار میکنند و با استقبال از پیشنهادهای وسوسهانگیز و سخاوتمندانه طالبان در زمینه سرمایهگذاری بر استخراج معادن و پروژههای پرسود و پولساز دیگر، اشتیاق خود برای بلعیدن و به تاراج بردن ثروت طبیعی افغانستان را نشان میدهند.
این رویکرد درباره سایر بازیگران منطقهای هم با شدت کمتری وجود دارد و این نشان میدهد که این کشورها در حال حاضر، به تعامل موقتی و کژدار و مریز خود با طالبان ادامه میدهند تا منافع کوتاهمدتشان را تامین کنند؛ اما در عین حال، با نگرانی نسبت به رشد تروریزم و افراطگرایی و صدور اندیشهها و ایدئولوژیهای افراطگرایانه از افغانستان به منطقه، نگاه میکنند.
نشست اخیر کابل اما یکبار دیگر این واقعیت را مورد تاکید قرار داد که طالبان به طرز فرصتطلبانهای به این نشستها نگاه میکنند و هدف آنها کسب اعتبار و مشروعیت است نه پایهریزی یک رابطه مستحکم، پایدار و مبتنی بر تعهدات خدشهناپذیر در حوزههای گوناگون به ویژه امنیت و ثبات در افغانستان و منطقه.
بنابراین، چهار کشور یادشده یعنی روسیه، چین، ایران و پاکستان در نشست منطقهای اخیر کابل، باید به این نتیجه رسیده باشند که طالبان مایل به درک نگرانیهای آنان درباره امنیت و ثبات نیستند و رشد تروریزم را تهدیدی برای امنیت ملی کشورهای همسایه و منطقه نمیدانند.
این رویکرد میتواند بر دامنه و عمق نگرانی کشورهای یادشده بیافزاید؛ اگرچه انتظار نمیرود که در کوتاه مدت، تاثیری ملموس بر رویکرد تعاملی و سازشکارانه آنها با دولت طالبان بگذارد.