امریکا، افغانستان و توهم حمایت پس از خروج

در حالی که امریکا روند تخلیه پایگاه‌های نظامی خود در افغانستان را آغاز کرده و قرار است نیروهای امریکایی تا بیستمین سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر به طور کامل، افغانستان را ترک کنند، کابل همچنان به ادامه حمایت‌های واشنگتن امیدوار است و برای کسب اطمینان از این امر، مذبوحانه تقلا و تلاش می‌کند؛ این ناشی از نبود ظرفیت و ترس از تصور آینده بدون امریکا است.نعمت‌الله اندر؛ سخنگوی شورای امنیت ملی از سفر دین تامپسون؛ دستیار وزیر خارجه امریکا در امور آسیای جنوبی و میانه به کابل خبر داد و گفت که او در این سفر اطمینان داده که حمایت امریکا از افغانستان بعد از خروج نیروهای خارجی ادامه خواهد یافت.

آقای اندر گفت که این مقام امریکایی در دیدار با حمدالله محب، حامل پیام جو بایدن بود که تعهد امریکا به ادامه کمک‌ها به نیروهای امنیتی افغان، ادامه کمک‌های توسعه‌ای به این کشور و حمایت بین‌المللی امریکا از روند صلح افغانستان را شامل می‌شد.

عبدالله عبدالله؛ رئیس شورای عالی مصالحه نیز از دیدارش با آقای تامسپون خبر داده و گفته که امریکا به کمک‌هایش به افغانستان و حمایت از تلاش‌های صلح ادامه خواهد داد.

آقای عبدالله در صفحه فیسبوک خود نوشته که امریکا علاوه بر کمک نظامی و اقتصادی درباره حمایت از دستاوردهای دو دهه اخیر مردم افغانستان اطمینان داده‌است.

این در حالی است که حتی خود امریکایی‌ها معتقد اند که به هر اندازه‌ای که وضعیت وخیم و بحرانی شود، برنامه‌ای برای بازگشت دوباره به افغانستان ندارند. سایر کشورهای متحد امریکا از جمله استرالیا هم اعلام کرده‌‌اند که دیگر به افغانستان بازنمی‌گردند.

فرماندهان نظامی امریکا هم معتقد اند که حمایت مستقیم نظامی و اطلاعاتی از افغانستان بدون حضور نظامی امریکا در افغانستان، عملا غیر ممکن است. به عنوان نمونه، یک هواپیمای بی‌سرنشین برای حمله به یک هدف تروریستی یا کمک به یک جبهه جنگی، نیاز به طی ۴ ساعت مسافت تا رسیدن به افغانستان دارد؛ چیزی که امریکا آن را انجام نمی‌دهد و حتی اگر مایل یا متعهد به انجام آن هم باشد، نمی‌تواند کمک قابل توجهی به مهار تروریزم کند و حمایت‌های فوری، قوی و اثرگذار را برای نیروهای امنیتی افغانستان فراهم کند.

با این حساب، تقلای مذبوحانه کابل برای کسب اطمینان از ادامه کمک‌های امریکا از دولت و نیروهای امنیتی افغانستان، پیش از آن‌که ریشه در واقعیت‌های جاری داشته باشد، توهم‌آمیز، رویاپردازانه و کاملا غیر عملی به نظر می‌رسد.

از سوی دیگر، این تلاش‌ها ضعف شدید سیاست خارجی و فقدان راهبردی آینده‌نگرانه و بلندنظرانه برای مدیریت بحران امنیتی و مقابله با تروریزم را به نمایش می‌گذارد؛ زیرا به معنای آن است که کابل همچنان وابسته به امریکا است و از این‌که به طور مستقل، مدیریت مملکت در همه ابعاد و عرصه‌ها را بر عهده بگیرد، هراس دارد و احساس ناتوانی می‌کند.

این در حالی است که یک دولت‌ مستقل و غیر وابسته در چنین شرایطی به جای تقلا و تلاش برای جلب حمایت کشوری که همه پیمان‌های سیاسی و امنیتی‌اش را به طور یک‌جانبه نقض و فسخ کرده و در حال ترک کامل صحنه است، برای یافتن شرکای جایگزین، متحدان قابل اطمینان و البته تکیه بر منابع و ظرفیت‌های داخلی و بسیج و انسجام و اتحاد نیروهای ملی، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی می‌کند؛ زیرا امریکا نشان داده که اولویت‌های استراتژیک آن کشور در افغانستان به طور کامل تغییر کرده و این تغییر، غیر قابل بازگشت است.

با این حال، کابل همچنان در توهم شراکت استراتژیک به سر می‌برد و به دلیل ناتوانی، فقدان ظرفیت و مهم‌تر از همه نداشتن استقلال و اختیار سیاست‌‌گذاری، تصمیم‌سازی و مدیریت مستقلانه، نمی‌تواند آینده بدون امریکا را تصور کند.

البته در این میان، دولت و نظامیان امریکا و متحدان آن کشور نیز مقصر اند؛ زیرا در طول ۲۰ گذشته، هرگز به افغانستان به عنوان یک کشور مستقل، دارای حاکمیت ملی و دولتی برآمده از انتخاب آزادانه و آگاهانه مردم، نگاه نکرده و با گسترش چتر هژمونی خود بر تمام شؤون و عرصه‌های حیات جمعی افغانستان، یک دولت وابسته و ناتوان از مدیریت مستقل را حمایت کرده‌‌اند؛ رویکردی که نتیجه آن، هراس امروز دولتمردان افغانستان، از آینده‌ای است که در آن امریکا تمامی حمایت‌های خود از کابل را قطع کرده و ارتش بی‌رحم ترور نیز از چهارسو هجوم آورده‌است.

مطالب مرتبط