خروج در اوج بحران؛ حتی امریکایی‌ها هم نگران اند

خروج آغاز شده؛ در حالی که نگرانی‌ها هم وجود دارد  و روز به روز بیش‌تر می‌شود. نه فقط افغان‌ها؛ بلکه حتی امریکایی‌ها هم نگران اند؛ نگران فروپاشی دولت مرکزی و نیروهای مسلح ملی افغانستان و استیلای دوباره طالبان. نگران احیای القاعده و پیامدهای خطرناک آن برای صلح و امنیت بین‌المللی و نگران آغاز دوباره فرار دسته‌جمعی افغان‌ها به دلیل وقوع یک جنگ داخلی دیگر. تازه‌ترین چهره‌هایی که به طیف منتقدان تصمیم بحث‌برانگیز بایدن درباره خروج نظامیان امریکایی از افغانستان پیوسته‌اند هیلاری کلینتون و کاندولیزا رایس؛ وزرای امور خارجه پیشین امریکا هستند.هیلاری کلینتون می‌گوید برنامه جو بایدن برای خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان می‌تواند پیامدهای جدی داشته‌باشد و اوضاع را به سمتی که طالبان از آن نفع ببرند سوق دهد.

خانم کلینتون گفته خروج کامل سربازان امریکایی از افغانستان می‌تواند به طالبان که پس از حمله سال ۲۰۰۱ امریکا از قدرت خلع شدند فرصت دهد که دوباره برای حاکم‌شدن بر این کشور تلاش کنند.

او از موضوع خروج یا ادامه حضور نیروهای امریکایی در افغانستان تحت عنوان «مشکل نفرین‌شده» نام برده و گفته‌است: «ماندن یا خروج، هر دو هم پیامدهای قابل پیش‌بینی و هم عواقب پیش‌بینی‌نشده دارد.»

کلینتون گفت: «دولت ما باید روی دو پیامد جدی تمرکز کند: یکی از سرگیری فعالیت گروه‌های جهادی و متعاقب آن، پیامد دوم، راه افتادن سیل جدیدی از مهاجران افغان.»

او از احتمال فروپاشی دولت و قدرت‌گرفتن دوباره طالبان سخن گفته و آن را مقدمه‌ای برای آغاز یک جنگ داخلی دیگر خوانده‌است.

آنچه از سوی خانم کلینتون مطرح شده، تقریبا نگرانی‌های مشترک همه کسانی است که درباره پیامدهای تصمیم بایدن مبنی بر خروج کامل نظامیان امریکایی از افغانستان، تردید و دلهره دارند و از عواقب وحشتناک ناشی از این اقدام، بیمناک اند.

با این حال، مواضع هیلاری کلینتون و کاندولیزا رایس از این حیث اهمیت دارد که هردو در جریان حضور سنگین نظامیان امریکایی در افغانستان، عهده‌دار هدایت دستگاه دیپلماسی ایالات متحده بوده‌اند. آن‌ها از نزدیک شرایط پس از وقوع حملات مرگبار ۱۱ سپتامبر را درک کرده و در حریان تصمیم دشوار رهبران امریکا برای لزوم دخالت نظامی مستقیم در افغانستان بوده‌اند. آن‌ها می‌دانند که چرا امریکا به افغانستان لشکرکشی کرد و به همین دلیل، کاملا آگاه اند که اهداف این لشکرکشی آیا اکنون تحقق یافته یا نیافته‌است.

ابراز نگرانی و هشدارهای هراسناک این دو چهره کلیدی دولت‌های به رهبری بوش و اوباما نشان می‌دهد که تصمیم بایدن، عاقلانه و مسئولانه نیست و با عواقب بدی همراه خواهد بود.

با این حال، نباید اشتباه کرد. همه پیامدهای این تصمیم بحث‌برانگیز متوجه افغانستان نیست. بخشی از فجایع‌ از ظرف و زمین افغانستان، سرریز خواهد کرد و در آن‌سوی کره زمین، دامن قدرت‌هایی را خواهد گرفت که به عنوان مسئولان امنیت جهانی به تعهدات بنیادین خود در این زمینه، بی‌اعتنایی می‌کنند و منافع محدود ملی خود را بر مصالح بزرگ بین‌المللی ترجیح می‌دهند.

بایدن اخیرا در ۱۰ سالگی مرگ بن‌لادن، درباره شکار رهبر شبکه القاعده و دنبال‌کردن او تا «دروازه جهنم» گفت و مدعی شد که امریکا توانست به او دست پیدا کند و القاعده را در افغانستان «تخریب کند». واقعیت اما این است که مرگ بن لادن اگرچه به پیروزی مجدد باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری، کمک زیادی کرد؛ اما همچنان با ابهام‌های بزرگی روبه‌رو است و به نظر می‌رسد که امریکا در اثبات این ادعا به اندازه‌ کافی صادق نبوده‌است. حتی اگر آن‌گونه که در سناریوی شکار بن‌لادن از سوی کماندوهای ارتش امریکا صحنه‌سازی شد، بن‌ لادن در پاکستان کشته شده‌باشد، شواهد قوی حکایت از آن دارد که القاعده پس از مرگ رهبر و ایدئولوگ اصلی خود، همچنان به حیات‌اش ادامه داده و چه بسا فربه‌تر و قوی‌تر گشته‌است.

از سوی دیگر، قدرت‌گیری دوباره طالبان که از پیامدهای غیرقابل اجتناب خروج غیر مسئولانه و شتا‌بناک امریکا از افغانستان محسوب می‌شود منجر به بازتولید تروریزم و احیای مجدد میراث بن لادن خواهد شد؛ چیزی که در نگرانی‌های پیوسته مقامات ارشد امریکایی هم بازتاب می‌یابد؛ اما ظاهرا رهبران کنونی امریکا اعتنایی به آن ندارند.

با این‌همه و بدون توجه به این‌که بایدن تا چه اندازه از عهده توجیه تصمیم بحث‌برانگیز خود برخواهد آمد، واقعیت این است که خروج امریکا از افغانستان در اوج بحران صورت می‌گیرد و این همان چیزی است که حتی امریکایی‌ها را نیز نگران کرده‌است.

مطالب مرتبط