مرگ ملا منان؛ به زیان دولت، به سود طالبان
ملا عبدالمنان نیازی؛ معاون شاخه انشعابی طالبان به رهبری ملا رسول بر اثر زخمهایی که در یک درگیری میانگروهی برداشت، کشته شد. او چندی پیش در درگیری با دیگر جنگجویان طالبان در مرز ولسوالیهای گذره و ادرسکن هرات از ناحیه سر زخمی و به کابل منتقل شد. منابع در آن زمان گفتند که سه تن از افراد عبدالمنان نیازی در آن رویداد کشته شده و سه تن دیگر هم زخم برداشتهاند. یک عضو خانواده ملا نیازی هم به رسانهها گفتهبود که او بامداد روز شنبه پیش از آنکه برای درمان به خارج از کشور منتقل شود، در شفاخانهای در کابل جان باختهاست. ملا منان کی بود؟
ملا منان نیازی پیش از پیروزی طالبان در ماه میزان ۱۳۷۵ سخنگوی آن گروه بود؛ اما بعد از ورود طالبان به کابل، چهره سیاسی به خود گرفت و به کانون رهبری این گروه پیوست و به عنوان والی هرات و بلخ فعالیت کرد. او پس از مرگ ملا اختر منصور؛ رهبر پیشین طالبان به عنوان معاون شاخه انشعابی طالبان به رهبری ملا رسول انتخاب شد.
پس از تایید مرگ ملا عمر؛ رهبر طالبان از سوی دولت افغانستان در سال ۱۳۹۲ و انتخاب ملا اختر منصور به عنوان جانشین ملا عمر، تنشها میان اعضای این گروه بیشتر شد تا اینکه دو سال بعد از آن شاخه انشعابی طالبان شکل گرفت؛ شاخهای که ملا رسول رهبر آن و ملا عبدالمنان نیازی معاون آن بود.
او از فرماندهان مشهور شاخه انشعابی طالبان در هرات بود که دیدگاههای تندی نسبت به سیاست کشورهای ایران، پاکستان و گروه اصلی طالبان در افغانستان داشت. آگاهان نظامی معتقد اند که این شخص، هویت هراتی داشت و اصطلاحا به زبان محلی هرات صحبت میکرد.
آرام در گفتار، خشن در رفتار
رحمتالله بیژنپور؛ آگاه سیاسی میگوید که عبدالمنان نیازی بیشتر در صحبت آرام بود؛ اما واکنش آن بسیار تند بود. به گفته او، این عضو طالبان، محرک خشونتها بود و در مزار شریف خشونتهای زیادی را خلق کرد و در برابر مردم به خصوص اهل تشیع بیاندازه خشن بود.
این آگاه سیاسی میافزاید که در آن زمان یک هیات رهبری طالبان در مزار شریف حضور داشت که ملا برادر و نیازی و چند تن دیگر از اعضای برجسته این هیات بودند. این هیات تلاش کرد که مردم شیعه را زیر فشار قرار دهد تا ترک مذهب کنند. به گفته او، تنها کسی که در آن زمان رفتار و گفتار ایدئولوژیک داشته، همین نیازی بود.
رد پای نیازی در قتل عام مزار شریف
نیروهای طالبان برای بار دوم در ۱۷ اسد ۱۳۷۷ شهر مزار شریف را تصرف کردند. طالبان پیش از حمله به شهر مزار شریف با تصرف شهرهای مهمی مثل کابل، هرات و جلالآباد کنترل بیشتر نقاط کشور را در دست گرفتهبودند و بر اساس گزارشها در آن زمان طالبان با تصرف شهر مزار شریف حدود ۹۰ درصد از خاک افغانستان را زیر کنترل خود درآوردند.
عبدالمنان نیازی در دوره طالبان برای مدتی والی بلخ بود. او در مدت حکومتاش بر مزار شریف متهم به کشتار مردم هزاره و شیعه در این ولایت است. محمدکریم خلیلی؛ رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان در آن زمان مدعی شد که ۱۰ هزار نفر در شهر مزار شریف از سوی طالبان تیرباران شدهاند.
دیدهبان حقوق بشر نیز در آن زمان در گزارشی گفتهبود که این سازمان دریافتهاست که طالبان بعد از تصرف مزار شریف در ۱۷ اسد ۱۳۷۷ بیش از دو هزار غیر نظامی را کشتهاند.
آگاهان سیاسی میگویند که ملا عبدالمنان نیازی برجستهترین نقش را در فاجعه مزار شریف و دیگر ولایات داشتهاست. رحمتالله بیژنپور؛ آگاه سیاسی معتقد است که این عضو طالبان در زمان سلطه آن رژیم در مزار شریف محرک خشونتهای فجیع بوده و در برابر مردم مزار به خصوص اهل تشیع رویکرد خشونتآمیز داشتهاست.
این آگاه سیاسی میافزاید که ملا نیازی تنها کسی بود که با هیجانات و فتواها در برابر مردم به خصوص در برابر جامعه اهل تشیع در مزار صحبت کرده و گرایش بسیار تند و سازشناپذیری در برابر شیعیان داشتهاست. به گفته بیژنپور، ملا عبدالمنان نیازی حتی اذان مردم شیعه در مزار را ممنوع کرده و تشتتی را اعلام کردهبود که براساس آن میخواست مردم شیعه را به سکوت وادار کند.
«سه ترکه» فرمان نیازی علیه شیعیان
«سه ترکه» یعنی ترک مذهب، ترک دیار یا ترک حیات، راههایی بود که ملا عبدالمنان نیازی به عنوان فرمانده طالبان در مزار شریف برای مردم اهل تشیع مطرح کردهبود.
بیژنپور معتقد است که عبدالمنان نیازی با تاکید بر این سه راه، مردم شیعه را در مزار شریف زیر فشار قرار دادهبود.
در گزارش دیدهبان حقوق بشر نیز که در۱۰ نوامبر ۱۹۹۸ منتشر شده، آمدهاست که پس از تصرف مزار شریف، ملا عبدالمنان نیازی؛ والی بلخ «به مردم هزاره که شیعهمذهب بودند، دستور دادهبود که سنی شوند یا افغانستان را ترک کنند یا کشته خواهند شد.»
ارتباط با دولت
براساس گزارشها، عبدالمنان نیازی طی سالهای اخیر برای نبرد با طالبان، از سوی حکومت افغانستان تجهیز و تمویل میشد. چنانکه پس از زخمیشدن این عضو طالبان در هرات هم دولت برای درمان او به طور ویژه رسیدگی کرد و تلاش داشت او را برای درمان به ترکیه بفرستد.
در تنها واکنش یک مقام دولتی، جاوید فیصل؛ مشاور شورای امنیت ملی در توییترش، برای ملا نیازی طلب «آمرزش» کرد.
رحمتالله بیژنپور میگوید که یک رابطه پنهانی بین دولت و هردو شاخه طالبان وجود داشتهاست و حکومت مهمانخانههایی را در اختیار اعضای طالبان قرار دادهاست. از دید او، حکومت بیشتر تلاش داشت تا با جناح افراطی و معتدلتر طالبان ارتباط داشتهباشد تا بتواند تعامل مبارزه با این گروه را برایش آسان سازد.
به گفته او، شاخه انشعابی طالبان به رهبری ملا رسول نیز در پی آن بود که یک جریان مشروع از درون تحریک طالبان بسازد تا بتواند به عنوان یک طیف کلان خودش را به دولت نزدیک کند.عتیقالله امرخیل؛ آگاه نظامی هم میگوید که شاخه انشعابی طالبان به رهبری ملا رسول که نیازی معاون آن بود، همواره خودش را افغان مستقل قلمداد میکرد و بر نیروهای امنیتی و دفاعی کشور حمله نکرده و آنها را حافظ استقلال میدانست.
به گفته این آگاه نظامی، دولت نیز برای این شخص احترام قایل بوده و با زخمیشدن او تلاش کرد به وی رسیدگی جدی کند. امرخیل میگوید که دولت و این بخش از طالبان روابط جدی داشتند و این بخش از طالبان را برای مبارزه با شاخه دیگر این گروه تمویل و تجهیز میکرد.پیامدهای مرگ ملا نیازی
عتیقالله امرخیل میگوید که مرگ ملا عبدالمنان نیازی باعث تنش جدی میان طالبان خواهد شد. به گفته او، هواداران نیازی بدون شک به دنبال انتقام خواهند بود که در این حالت، میان دوطرف جنگ شدیدی درخواهد گرفت.
او میافزاید که کشتن این شخص یک نفاق برجسته را به وجود خواهد آورد.
تغییر موازنه قدرت به نفع شاخه ملا هبتالله
احمد شاهین؛ آگاه سیاسی هم میگوید که مرگ این شخص روی بسیج نیرو برای درگیری با شاخه دیگر و اهدافی که دنبال میکند، تاثیرگزار میباشد. به گفته این آگاه سیاسی، کشتهشدن ملا نیازی، موازنه کنونی را به نفع گروه ملا هبتالله آخندزاده تغییر میدهد.
آقای شاهین همچنین میگوید که در شرایطی که جامعه جهانی به دنبال حل قضایای افغانستان از راه سیاسی است، این شاخه از طالبان دیگر امکان و فرصت این را نخواهد یافت که فرد دیگری را به جای ملا نیازی انتخاب کند؛ زیرا از دید او در شرایط کنونی راه حل نظامی در افغانستان به حاشیه رانده میشود و این شاخه دیگر فرصت تبدیلشدن به یک شاخه تاثیرگذار را از دست دادهاست.
این آگاه سیاسی همجنین میگوید که کشتهشدن نیازی روی وضعیت امنیتی کشور نیز تاثیر خواهد گذاشت. به گفته او این تاثیر بستگی به حمایت هستههای حامی طالبان از این گروه دارد. او میگوید که اگر رویکرد نظامی طالبان مورد توجه باشد هستههای آنها را حمایت میکند؛ اما مهم این است که اراده جامعه جهانی بر این است که رویکردهای نظامی را بر رویکردهای سیاسی تبدیل کند که اینگونه رویکرد نظامی رنگ باخته و روند سیاسی و گفتگو فعال میشود که در این صورت راهی برای رویکرد نظامی باقی نمیماند.
با این حال به نظر میرسد که طالبان بیش از این امکان ادامه رویکرد نظامی در افغانستان را ندارند، چون امریکا آنطور که در گذشته به این گروه توجه داشت، دیگر ندارد و این گروه فرصت جریانسازی و تقویت شاخههای خود را از دست داده و تنها راهی که در پیش دارد، شرکت در مذاکره و رسیدن به توافق صلح در افعانستان است.