پیششرط طالبان: رفتن غنی یا تشکیل حکومت طالبانی؟
بدیهی است که به هر اندازه که جنگ گسترش پیدا کند صلح تضعیف میشود، این همان وضعیتی است که اکنون در افغانستان به وجود آمدهاست. در این میان، اشرفغنی و گروه طالبان همدیگر را مانع صلح میدانند. آقای غنی، طالبان به عدم اراده برای دستیابی به توافق سیاسی متهم میکنند و طالبان نیز متقابلا او را مانعی در مسیر صلح میدانند و اعلام میکنند که تا زمانی که او در قدرت حضور داشتهباشد صلح برقرار نخواهد شد.در همین راستا، سهیل شاهین؛ عضو هیات مذاکرهکننده طالبان به تازگی گفتهاست تا زمانی که اشرفغنی از قدرت کنار نرود و دولت جدید تشکیل نشود، صلح در افغانستان برقرار نخواهد شد.
شاهین گفتهاست که طالبان به دنبال انحصار قدرت نیستند و سلاحهای خود را زمانی به زمین خواهند گذاشت که یک دولت جدید قابل قبول برای همه از راه مذاکره به میان آید.
او گفتهاست: «من میخواهم روشن کنم که ما به انحصار قدرت باور نداریم؛ زیرا هر دولتی که در گذشته در صدد انحصار قدرت در افغانستان بوده، دولتی موفق نبوده است.»
شاهین افزودهاست که حکومت اشرفغنی سازش نمیخواهد؛ بلکه خواستار تسلیمی طالبان است.
وحید عمر؛ مشاور ارشد ریاست جمهوری اما در واکنش به اظهارات شاهین گفتهاست که «تاکید ما به قطع کشتار افغانها پیش از هر نوع بحث جدی است».
عمر خطاب به طالبان گفتهاست که «شما جنگ را قطع کنید، به میز مذاکره برگردید تا تمام موارد را بحث کنیم».
او با تاکید بر موضع گذشته حکومت گفتهاست که تغییر حکومت آسانترین بخش کار است، مردم در یک روز رای میدهند و حکومت نو را تعیین میکنند.
در این میان اما پرسش این است که آیا اشرفغنی مانعی در مسیر صلح است یا طالبان به بهانه اشرفغنی در صدد برافراشتن حکومت طالبانی هستند؟
این پرسش مهم است و پاسخ به آن به احتمال قوی دورنمای مبهم سیاسی افغانستان را تا حدودی مشخص خواهد کرد.
طالبان ادعا میکنند که در صدد انحصار قدرت نیستند و تاکید دارند که در گذشته هر حکومتی که برای انحصار قدرت تلاش کرده، شکست خوردهاست. در این زمینه حق با آنهاست؛ زیرا آخرین نمونه از این حکومتها رژیم امارت طالبان بود که هم به لحاظ قومی و هم از نظر ایدئولوژیک، کاملاً انحصارگرا و توتالیتر عمل میکرد؛ اما در نهایت به دلیل فقدان حمایت ملی فروپاشید نه لزوماً حملات سرکوبگرانه خارجی؛ زیرا پیش از آنکه خارجیها وارد افغانستان شوند، بساط رژیم امارت طالبان برچیده شدهبود.
نگرانی دیگر این است که کنارهگیری اشرفغنی از قدرت صرفاً بهانهای از سوی طالبان باشد و آنان در پوشش این بهانه برای برچیدن حکومت موجود و منقضیکردن نظام مستقر و پس از آن، برکشیدن نظام مورد نظر خود اقدام کنند.
آقای غنی بر انتخابات تاکید میکند و میگوید که انتخابات یکی از بزرگترین دستاوردهای نظام کنونی است و غیرقابل قابل معامله خواهد بود. او همچنین معتقد است که تعیین سرنوشت سیاسی، حق مسلم مردم افغانستان است و آنها باید رهبر آیندهشان را انتخاب کنند.
آقای غنی حتی برای برگزاری انتخابات زودهنگام هم اعلام آمادگی کردهاست؛ یعنی پیش از آنکه دوره ریاست جمهوری قانونی او به سر برسد، انتخابات برگزار شود و در آن، نماینده طالبان نیز به عنوان یکی از نامزدها شرکت کند.
او در عین حال تاکید کردهاست که در روند انتخاباتی مورد نظر، خود او شرکت نخواهد کرد و به این ترتیب خواسته طالبان مبنی بر کنارهگیری آقای غنی و تشکیل حکومت جدید عملاً تحقق پیدا میکند.
با این حساب هیچ مانع دیگری نباید در مسیر صلح وجود داشتهباشد.
نکته قابل تامل اما این است که طالبان میگویند تا زمانی که آقای غنی رسماً کنارهگیری نکرده آنها تن به آتشبس نخواهند داد.
این به معنای آن است که آن گروه تلاش میکند قدرت را از راه زور بهدست آورد و به روندهای دموکراتیک و اراده آزاد مردم افغانستان معتقد نیست.
در صورتی که این برداشت درست باشد مانع اصلی برقراری صلح، اشرفغنی نیست؛ بلکه اراده طالبان برای استقرار رژیم طالبانی است. آنها میگویند انحصارگرا نیستند؛ اما در عین حال تاکید میکنند که تا زمان استقرار دولت مور نظر خود، از خشونت و جنگ دست برنخواهند داشت.
پس مشخص است که آنها برای چه میجنگند. اگر هدف آنها انحصار قدرت یا استقرار رژیم طالبانی نیست و معتقد اند که دولت آینده افغانستان باید بر اساس خواسته مشترک مورد توافق همه افغانها تشکیل شود، پس چرا در این زمینه با همه نمایندگان جریانهای سیاسی و قومی و مذهبی، وارد مذاکرات جدی و سازنده صلح نمیشوند؟
البته باید تاکید کرد که هدف از این انتقاد، تطهیر یا توجیه عملکردهای بحثبرانگیز و رویکردهای دیکتاتورمآبانه دولت آقای غنی نیست. مردم افغانستان شاهد اند که در دوران حاکمیت دوگانه غنی- عبدالله، دموکراسی به میزان قابل ملاحظهای تضعیف شد، بسیاری از مفاد قانون اساسی عملاً از موضوعیت خارج شد و به آنها عمل نگردید و انتخابات به پوششی نمادین برای توجیه و مشروعیتبخشیدن به قدرتی به کار گرفته شد که لزوماً از اراده مردم در صندوقهای رای ناشی نمیشد.
با اینهمه، هیچکس نمیتواند انکار کند که انتخابات همچنان مناسبترین مسیر برای تبلور اراده و تجلی انتخاب مردم افغانستان برای تعیین زعیم و رهبر سیاسیشان خواهد بود و طالبان آلترناتیوی برای آن ندارند.