زندگی پولیس‌های زن چگونه می‌گذرد؟

پولیس‌ها و قاضی‌های زن دو گروهی‌اند که پیش از همه در معرض خطر از سوی طالبان قرار دارند. پیش از به قدرت‌رسیدن طالبان نیز این دو گروه در فهرست قتل‌های هدفمند قرار داشتند و پیوسته ترور می‌شدند. با وجود تهدید‌های جدی که متوجه این دو گروه بوده، این افراد شامل عملیات تخلیه افغان‌های در معرض خطر به رهبری امریکا نشده و به حال خود رها شده‌اند.در این میان، پولیس‌های زن، بیش‌تر در معرض آسیب قرار دارند؛ زیرا این افراد هنگام شامل‌شدن در صفوف نیروهای امنیتی بیومتریک شده‌اند و تمام مشخصات آن‌ها در دیتابیس یا بانک اطلاعات نیروهای پولیس ثبت است؛ دیتابیسی که اکنون در دسترس طالبان قرار گرفته‌است.

این گروه پس از تسلط طالبان، روزهای دشواری را سپری می‌کنند. ترس از شناخته‌شدن و گزارش مردم به طالبان، فرار و اختفا. سمیرا (مستعار) می‌گوید که این وضعیت باعث شده تا آن‌ها مدام جابه‌جا شوند و آدرس خود را به هیچ‌کس حتی نزدیکان‌شان ندهند.

شماری از ناظران می‌گویند که رابطه و نگاه طالبان نسبت به زنان از گذشته تاکنون خوب نبوده‌است و طالبان پس از رسیدن به قدرت، وزارت امور زنان را حذف کردند، برای تحصیل و آموزش دختران نیز محدودیت‌هایی را به وجود آوردند و پیش‌بینی می‌شود که در آینده، قیودات سخت‌‌گیرانه‌تری نیز اعمال شود؛ اقداماتی که با اعتراضات گسترده نیز همراه شده‌است.

افزون بر این، طالبان پس از رسیدن به قدرت و اعلام عفو کارمندان دولت پیشین، در ۱۳ سنبله یک پولیس زن به نام «نگار» را در شهر فیروزکوه؛ مرکز ولایت غور تیرباران کردند. به گفته منابع محلی در غور، این عضو پیشین پولیس پیش از سقوط این ولایت به دست طالبان در زندان مرکزی این ولایت کار می‌کرد.

آوارگی
سمیرا که اکنون در کابل به سر می‌برد، در گفتگو با خبرگزاری افق می‌گوید که پس از تسلط طالبان بر کابل و ولایات، او تلاش کرد که از کشور خارج شود؛ اما نتوانست. او می‌گوید که اکنون ترس از گرفتاری به دست طالبان و ترس‌هایی که از اعمال گذشته طالبان در ذهن‌اش می‌گذرد، باعث شده تا او همواره محل زندگی‌اش را تغییر دهد تا طالبان نتوانند او را بیابند.گذراندن تمام وقت در کنج خانه و دست‌کشیدن از نزدیکان برای این‌که آدرس‌ محل زندگی خود را ناشناخته نگه‌دارند، در کنار اضطراب و نگرانی‌ همیشگی از وضعیت موجود، تجربه‌های روزانه سمیرا را تشکیل می‌دهد.

او می‌گوید که بیش‌تر همکارانش خانه‌نشین شده و هیچ‌کسی هم به آن‌ها کمک نمی‌کند. آن‌ها حتی از ارتباط با نزدیکان خود نیز به خاطر این‌که برخی‌ها مبادا محل زندگی‌ آن‌ها را به طالبان گزارش دهند، دست کشیده‌اند.

به گفته سمیرا اکثر پولیس‌های زن به شمول خودش به دلیل این‌که دیتابیس و سیستم معلومات پولیس به دست طالبان افتاده، جرات نمی‌توانند حتی با تغییر ظاهر به شهر بروند؛ چون به گفته او، پولیس‌ها ترس این را دارند که طالبان آن‌ها را شناسایی نکنند.

بی‌کاری و خانه‌نشینی
فریبا؛ دیگر افسر پیشین پولیس است. او می‌گوید که او تا ۱۵ آگست به عنوان یک افسر به کارش ادامه می‌داد؛ اما اکنون خانه‌نشین و بیکار شده‌است.

فریبا که نان‌آور خانه‌اش بود، اکنون از مشکلات مالی و تداوم این وضعیت و مبهم‌بودن آینده‌اش در کشوری ابراز نگرانی می‌کند که یک‌شبه همه‌چیزش تغییر کرد.

او می‌گوید که ادامه بی‌کاری ستون تاب و توان او را می‌لرزاند و نمی‌داند در چنین شرایطی چگونه خانواده‌اش را از لحاظ مالی تامین کند.

فریبا بیش‌تر نگران ادامه وضعیت جاری در کشور است و می‌گوید، در شرایطی که اکثر مردم به خصوص کارمندان دولتی بی‌کار شده‌اند، کی مسئولیت تامین خانواده‌ آن‌ها را به عهده می‌گیرد؟ این افسر پیشین پولیس می‌گوید اگر وضعیت جاری ادامه یابد و افرادی که نان‌آور خانواده‌شان بودند، نتوانند صاحب کار شوند، بحران عظیم انسانی در کشور به وجود خواهد آمد.

سمیرا نیز وضعیت مشابهی دارد. او نیز مسئول تامین مالی خانواده‌اش است و می‌گوید که ترس از گرفتار شدن توسط طالبان از یک‌سو، محدودیت زنان با آمدن طالبان از سوی دیگر، امکان کار کردن در بیرون را از او گرفته‌است. او می‌گوید که برخی از همکارانش در شرایط دشواری به سر می‌برند و توان تامین غذا برای خانواده‌‌های‌شان را ندارند.

ترس و تهدید
فریبا می‌گوید که در کنار خانه‌نشینی، او و همکارانش در ترس و نگرانی به سر می‌برند و نمی‌توانند حتی به بیرون بروند: «در ترس هستیم که چه وقت طالبان ما را خواهد گرفت و چه وقت پشت دروازه ما خواهد آمد. هر قدمی که برمی‌داریم ترس این را داریم که طالبان ما را بگیرد.»او می‌گوید که در کنار بی‌کاری و مشکلات جدی مالی، ترس گرفتار شدن خودش و اعضای خانواده‌اش توسط طالبان او را در وضعیت دشواری قرار داده‌است. به گفته او، هر ثانیه زندگی با ترس و وحشت مشقت همراه است.

سمیرا؛ دیگر افسر پیشین پولیس هم می‌گوید که او و چند تن از همکارانش چند بار با تماس تلفونی تهدید شده‌اند. به گفته او، از شماره‌های مختلف برای آن‌ها زنگ آمده و گفته شده‌است که اجازه بیرون‌رفتن از خانه را ندارند. به گفته او به همین دلیل اکثر همکاران او سکوت اختیار کرده و آدرس خود را با کسی در میان نمی‌گذارند تا به دست طالبان نیافتد.

به کدامین گناه؟
فریبا بیش‌تر نگران آینده خود و همکارانش است. او می‌گوید که با آمدن طالبان تمام زحمات ۲۰ ساله هر فرد این کشور نابود شد؛ اما اگر وضعیت جاری و محدودیت زنان ادامه پیدا کند، بحران عظیمی در کشور شکل خواهد گرفت.

او می‌گوید که نمی‌داند به کدامین گناه او و زنان و دختران دیگر حق تحصیل و کار را ندارند. به گفته او، اگر طالبان از کار زنان در بیرون از خانه ممانعت می‌کنند، آیا در بدل آن، خانواده آن‌ها را تامین می‌کنند؟ «وقتی خانواده مردم و زحمات برباد رفته مردم را تامین و جبران نمی‌توانند، بهتر است محدودیت بر زنان را کمتر کنند و بگذارند که مردم از طریق کار به چرخه زندگی ادامه دهند.»

سمیرا هم با ابراز نگرانی از آینده خود و هم‌قطارانش می‌گوید، اگر اوضاع این‌گونه ادامه یابد و نگذارند خانم‌ها کار کنند فاجعه انسانی در کشور رخ خواهد داد؛ زیرا اکثر خانم‌هایی که در صفوف نیروهای امنیتی فعالیت می‌کردند، نان‌آور خانواده‌های‌شان نیز بودند.

آن‌ها می‌گویند که اگر وضعیت این‌گونه ادامه پیدا کند، زنان در افغانستان روزهای دشوارتری را تجربه خواهند کرد و دستاوردهای دو دهه در قسمت حقوق زنان نیز به تاریخ می‌پیوندد.

مطالب مرتبط