مناسبات پیچیده کابل – پکن؛ طالبان چه میخواهند، چین به دنبال چیست؟
اخیرا روزنامه انگلیسی دیلی میل در گزارشی ادعا کرده که نیروهای نظامی چین وارد پایگاه هوایی بگرام؛ مهمترین پایگاه پیشین امریکا در افغانستان شدهاند. با وجود اینکه طالبان این ادعا را رد کردهاند؛ اما این روزنامه نوشتهاست که در شبکههای اجتماعی تصاویری منتشر شده که نشان میدهد نورافکنهای بگرام روشن است و گزارش شده که چندین هواپیمای نظامی فرود آمدهاند.دیلی میل به نقل از منابعی نوشته که این هواپیماها چینی است؛ زیرا تصور نمیشود که طالبان دارای تخصص لازم برای تأمین نیروگاه یا نگهداری و پرواز چندین هواپیمای نظامی باشند.
شماری از شهروندان کابل که در همسایگی این پایگاه نظامی زندگی دارند نیز روشن شدن نورافگنهای پایگاه بگرام را تایید کرده و گفته است که هواپیمای خارجی را هنگام فرود به این پایگاه شاهد بودهاند.
این اتفاق پس از آن رخ میدهد که پیش از این، یون سان؛ مدیر برنامه چین در اندیشکده مرکز استیمسون گفته بود که چین به احتمال زیاد به دنبال پایان اشغال پایگاه بگرام از سوی امریکا علاقه زیادی به اشغال این پایگاه هوایی دارد.
با این حال، ناظران امکان حضور نظامی چین در این پایگاه که در ماه جولای از سوی امریکا تخلیه شد را امکانپذیر نمیدانند؛ اما میگویند که ممکن است شماری از افراد متخصص چینی برای فعالسازی و احیای دوباره این پایگاه به آنجا آمده باشند.
روابط چین و طالبان
روابط چین با طالبان به دهه ۹۰ میلادی بازمیگردد؛ زمانی که چین برای نخستینبار برای حفظ منافعاش در افغانستان با طالبان ارتباط برقرار کرد. با وجود تفاوتهای میان چین به عنوان یک دولت کمونیست با رویکرد ضد مسلمانان و نگران تهدیدهای ناشی از «افراطگرایی اسلامی» و طالبان به عنوان یک گروه جهادی که به القاعده و جداییطلبان اویغور موسوم به جنبش ترکستان شرقی (اسلامی) پناه دادهبود، در طی چند دهه اخیر روابط خوبی میان دوطرف وجود داشته و به باور آگاهان، با توجه به تحولات اخیر این روابط در حال مستکمترشدن است.
هادی قریشی؛ آگاه نظامی معتقد است از اینکه رهبران «امارت اسلامی» بیشتر در پاکستان بوده و ضمن روابط نزدیک همواره از حمایت پاکستان نیز برخوردار بودهاند، روابط چین و پاکستان بر روابط چین و طالبان نیز تاثیر گذاشتهاست.
قریشی میافزاید که با وجود روابط چین و طالبان، امکان حضور نظامی گسترده چین در افغانستان وجود ندارد. به گفته او، امکان دارد شماری از انجینران و افراد متخصص چین برای احیای دوباره پایگاه بگرام آمدهباشند؛ اما چیزی که واضح است، چین بسیار آرام حرکت میکند و تجربه شوروی سابق و امریکا در افغانستان را به کار نخواهد گرفت.
برنده بیهزینه جنگ افغانستان
آگاهان میگویند با توجه به خروج نیروهای خارجی و روی کارآمدن طالبان در افغانستان، مرحله تازه روابط چین و طالبان در افغانستان شکل گرفتهاست. مرتضی شفاهی؛ آگاه سیاسی و استاد دانشگاه میگوید که چین با توجه به تحولات اخیر بدون هزینه، برنده جنگ افغانستان است.
او میافزاید که چین همواره در سالهای اخیر تاکید داشته که افغانها باید در افغانستان بدون دخالت خارجیها حکومت کنند که اکنون زمینه برای ایجاد چنین حکومتی در افغانستان که مورد توجه چین باشد، به وجود آمدهاست.
آقای شفاهی معتقد است که با توجه به تحولات اخیر، شکست هند در افغانستان و دیگر کشورهای متحد با امریکا به نفع چین تمام شده که اینگونه با توجه به خروج عجولانه امریکا از افغانستان و تنها گذاشتن متحد استراتژیک به حال خود باعث شد وجهه امریکا در منطقه تضعیف شود که این نیز منافع چین را تامین کرد.
او می افزاید که خروج امریکا از افغانستان این باور را در میان کشورهای متحد دیگر امریکا در منطقه به وجود آوردهاست که امریکا در شرایط دشوار کنار آنها نخواهد بود. به باور او، در ماهها و سالهای آینده امکان پیوستن این کشورها به چین و روسیه وجود دارد.
در این میان، آگاهان بر این باور اند که چین با توجه به سوابق و ارتباطاتاش در کشورهای جهان به خصوص کشورهای افریقایی نشان داده که از یک دولت متمرکز و قدرتمند حمایت میکند.
آقای شفاهی میگوید، چین برخلاف کشورهای غربی بر مسایلی مثل نوعیت حکومت و مسایل حقوق بشری در افغانستان توجه ندارد؛ بلکه بیشتر به دنبال این است که از یک حکومت متمرکز و قدرتمند در افغانستان حمایت کند.
او هدف دیگر چین از ارتباط با طالبان و حمایت از «امارت اسلامی» را جلوگیری از افزایش افراطیگری در مرزهای شرقی و مساله سین کیانگ چین و ارتباط اویغورها یا جنبش ترکستان شرقی با بنیادگرایان منطقه میداند.
طالبان چه میخواهند؟
طالبان که از یکطرف از مسلمانان در کشمیر هند حمایت کرده و از طرف دیگر، مشکل مسلمانان سین کیانگ را یک «مشکل داخلی» چین خواندهاند با توجه به رویکرد خشونتآمیز چین در برابر اویغورها و مسلمانان سینکیانگ و سرکوب مسلمانان در میانمار روابط خوبی را با این کشور به وجود آوردهاند.
آگاهان میگویند که طالبان به خاطر منافع خود از حمایت مسلمانان سین کیانگ خودداری میکنند.
مرتضی شفاهی معتقد است که اگر طالبان منافعشان از طریق چین تامین شود، سکوت در مورد مشکلات مسلمانهای آنجا یک چیز عادی است. به گفته او، طالبان ایدئولوژی خود را بر اساس منافع در نظر میگیرند.
او میافزاید که طالبان با توجه به خواستههای کشورهای غربی که بیشتر بر رعایت مسایل حقوق بشری در افغانستان تاکید دارند، هنوز سعی دارند از این مسایل دوری کرده و ایدئولوژی و رفتارهای گذشته خود را دنبال کنند که اینگونه حکومت افغانستان به یک حکومت دلخواه و مورد حمایت غربیها قرار نمیگیرد. از دید او، با توجه برآوردهنشدن خواستههای غرب از سوی طالبان، امکان به رسمیتشناختن و حمایت حکومت طالبان از سوی این کشورها کمتر است، از اینرو، تنها راه چاره طالبان ارتباطگرفتن با کشورهایی است که در روابط اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک به این ارزشهای دیپلماتیک توجهی ندارد که یکی از این کشورها چین است که بدون توجه به نوع حکومت و منازعات داخلی و رعایت حقوق بشر و دیگر ارزشها میخواهند به یک دولت متمرکز کمک کنند.
با این حال، آگاهان باور دارند که با توجه به تحولات اخیر چینیها بدون خونریزی توانستند در جنگ افغانستان پیروز شود و از طرف دیگر، محور منازعه سنتی که تا حدی بر افغانستان گذاشته شدهبود، در حالت فعلی تغییر کرده و به مرزهای جنوبی انتقال پیدا کردهاست و به این ترتیبط، به نظر میرسد حضور چین در افغانستان مثل شوروی سابق و امریکا نخواهد بود؛ بلکه یک حرکت آرام خواهد داشت.