تعطیلی کافههای زنان با بازگشت طالبان؛ «همهچیز را از دست دادیم»
کافه و فرهنگ کافهنشینی در افغانستان هرچند تازه؛ ولی در حال جانگرفتن بود که با آمدن طالبان تا حدود زیادی از میان رفت. این کافهها که از آغاز اولین نوع آن در افغانستان بیش از ۶ سال نمیگذرد، در این اواخر به مکانهایی برای تجمع فرهنگیان و برگزاری برنامههای فرهنگی- هنری و کانون گرم گفتگوهای دوستانه تبدیل شدهبودند؛ اما پس از آمدن طالبان شماری از این کافهها تعطیل شده و تعدادی هم که هنوز فعالاند مشتری چندانی ندارند.در این میان، کافههایی که در سالهای اخیر توسط زنان ایجاد شده و اداره میشد، همزمان با ورود طالبان به کابل تعطیل شده و هنوز در حالت بیسرنوشتی به سر میبرند. ترس و وحشت از طالبان و نگاه طالبان به فعالیت زنان باعث شده تا این کافهها نتوانند به فعالیتشان ادامه دهند.
با توجه به ادعای اولیه طالبان مبنی بر تضمین حق کار زنان، این گروه پس از چند هفته از استقرار در کابل، محدودیتهای تازهای را در زمینههای مختلف از جمله کار و آموزش و تحصیل زنان وضع کرد که این وضعیت تاثیر عمیقی بر کار کافههای زنان گذاشتهاست.
زیان اقتصادی و خانهنشینی
از میان کافههای کابل، تمام کافههایی که توسط زنان مدیریت میشدند، در ۲۶ اسد همزمان با تسلط طالبان بر کابل ناچار به تعطیلی شدند. گردانندگان این کافه میگویند، اگرچه از سوی طالبان به گونه مستقیم تهدید نشدهاند؛ اما ترس و وحشتی که طالبان با توجه به یک دوره کوتاه حکومت این گروه در گذشته و نگاه محدودکننده آنها نسبت به زنان دارند، آنها کافههایشان را بستهاند که با توقف کار این کافهها درآمد خانوادگی آنها نیز متوقف شدهاست.
نیکی تبسم؛ مالک کافه «تبسم» از کافههای مشهور کابل که بیشتر محل تجمع دختران دانشجو بود، به افق میگوید پس از آمدن طالبان، او و همکارانش شغلشان را از دست دادهاند. به گفته او پیش از آن ۸ کارمند زن در کافه تبسم کار میکردند و بیشتر آنها هم نانآور خانهشان بودند که اکنون با خانهنشینی آنها خانوادههایشان در شرایط دشواری قرار گرفتهاند.
او بیشتر نگران ادامه این وضعیت است و میگوید اگر اجازه باز کردن کافهاش را نیابد، نمیتواند مخارج خانوادهاش را تامین کند.
او از طالبان و جامعه جهانی میخواهد که به خواستههای زنان رسیدگی کنند و به زنانی که قصد کار دارند یا شغلشان را از دست دادهاند، اجازه دهند تا به کارشان ادامه دهند و بتوانند مخارج خانوادههایشان را تامین کنند.
از سوی دیگر، گردانندگان برخی از کافهها که هنوز فعالاند نیز میگویند که تغییر نظام و تسلط طالبان تاثیر منفی عمیقی بر کار و فعالیت آنها گذاشتهاست؛ طوری که مشتریان آنها ۸۰ درصد کم شدهاست.
مالک کافه و رستورانت مادر، راز و لیون میگویند که به دلیل مشکلات اقتصادی توان دادن ادامه فعالیت را ندارند و تصمیم دارند این کافهها را بفروشند.
«همهچیز نابود شدهاست»
کافه راز، فستفود زر و مرکز فرهنگی پل سرخ که توسط جمعی از فرهنگیان، شاعران زن و مرد پیش برده میشدند، پس از توقف چندروزه از زمان ورود طالبان به کابل دوباره فعال شدهاند؛ اما دیگر نشانی از آن شلوغی گذشته نیست و حضور زنان هم کمرنگ است.شاهد فرهوش؛ مالک کافه راز و مرکز فرهنگی پل سرخ میگوید که او و همکارانش در جهت تقویت فرهنگ با اراده جدی کار میکردند و با برگزاری بیش از ۲۰۰ نمایشگاه کتاب و کنسرتهای خیابانی و تئاتر و برنامههای نقد و رونمایی کتاب و… در جهت تقویت فرهنگ تلاش میکردند؛ اما پس از آمدن طالبان به این نتیجه رسیده که «همهچیز نابود شدهاست» و آنها هم در این شرایط قادر به ادامه فعالیت نمیباشند.
این مکان چند سال پیش با مدیریت فرد دیگری به نام مرکز فرهنگی «شهر کتاب» راهاندازی شدهبود؛ اما پس از مدتی شاهد فرهوش و همسرش زرغونه حیدری این مرکز را گرفتند و نام آن را به مرکز فرهنگی «پل سرخ» تغییر دادند که علاوه بر فروش کتاب و اجرای برنامههای فرهنگی، کافه راز و فستفود زر را در خود جای دادهاست.
فرهوش میگوید: «ما در این مرکز برنامهها را قسمی قرار دادهبودیم که یک بخش را خواهرم و یک بخش را همسرم پیش میبردند؛ اما امروز من به تنهایی نمیتوانم. خواهر و همسرم نمیتوانند از خانه بیایند و مثل گذشته کار کنند و یک بخش از سنگینی این مسئولیت را از شانههایم بردارند.»
به گفته او ۵۰ درصد و بخش کلیدی کارهای مرکز پل سرخ و کافه راز و فستفود زر مربوط به خانمها میشد؛ خانمهایی که با آمدن طالبان از کار در این محیط فرهنگی محروم و خانهنشین شدهاند.
به گفته او، در این مرکز علاوه بر برنامههای مختلف فرهنگی و نمایشگاه کتاب، خانمهایی بودند که مسئولیت بخش آموزش موسیقی، نقاشی و نمایشگاههای محصولات زنان از جمله صنایع دستی زنان را پیش میبردند.
فرهوش از فعالیتهایی مثل آموزش موسیقی، کنسرت خیابانی، نمایشگاههای خیابانی، و اجرای نمایشنامه، تئاتر، یادبود از شخصیتهای فرهنگی و ادبیات نام میبرد که به گفته او این برنامهها، بیشتر توسط خانمها در این مرکز طرحریزی و پیش برده میشد که اکنون وجود ندارد.
مشکلات اقتصادی و فروش کافهها
نیکی تبسم از مشکلات جدی مالی پس از آمدن طالبان ابراز نگرانی میکند و میگوید که او کافهاش را با قرضگرفتن از دوستان و نزدیکانش راهاندازی کردهبود و در این اواخر درآمد خوبی از این کافه داشت؛ اما اکنون دو ماه است که کرایه این کافه بدون فعالیت پرداخت میشود که ادامه این وضعیت و بیکاری او وخانوادهاش را در شرایط دشوار اقتصادی قرار دادهاست.
روز فراموش ناشدنی
تبسم از ۲۶ اسد؛ روز ورود طالبان و پایان فعالیت کافهاش، به عنوان یک روز وحشتناک و یک صحنه دردآور یاد میکند و میگوید، زمانی را که او و همکارانش مجبور شدند عکسها و تابلوهای زنان که در کافه جا داده شدهبود را پاره کنند و با حالت وحشتزده کافه را ترک کنند هرگز از یاد نخواهد برد: «هیچوقت آن روز یادم نمیرود و همیشه آن روز ما را زجر میدهد که چقدر وحشتزده شدهبودیم و چه زمان سختی را سپری کردیم و همهچی را جای خود گذاشته و به خانه رفتیم. اکنون دو ماه است که ما در زندان خانگی به سر میبریم.»
شاهد فرهوش نیز بخشی دیگر از مشکلات مرکز فرهنگی پل سرخ و کافه راز را مشکل اقتصادی میداند و میگوید که پس از تغییر نظام، آنها با مشکل جدی مالی روبهرو شده و حتی توان پرداخت کرایه و پول برق و آب آن را هم ندارند. او میافزاید که در این روزها او و برخی از همکاران و دوستانش در خارج و داخل تلاش دارند تا راهی برای ادامه فعالیت این مرکز پیدا کنند.
مالک کافه- رستورانت مادر نیز میگوید که به دلیل مشکلات مالی این کافه را به فروش گذاشتهاست. علاوه بر این، برخی از کافهها از جمله کافه سمپل که توسط یک زن مدیریت میشد همزمان با ورود طالبان تعطیل شده و اکنون به جای آن فروشگاه لباس فعالیت میکند.
با این حال، کافهداران میگویند که با توجه به وضعیت حاضر بر یک چهارراهی قرار گرفتهاند و نمیتوانند تصمیم درستی در مورد ادامه کار یا توقف آن بگیرند.