نسلکشی ارامنه در امپراتوری عثمانی
بیش از ۱۰۰ سال از نسلکشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی میگذرد؛ اقدامی که به عنوان «بیرحمی بزرگ» در حافظه ارمنیها ثبت شد. اگرچه اصطلاح «نسلکشی» در سال ۱۹۴۴ ظاهر شد؛ اما اکثر محققان موافق هستند که قتل عامهای یک قوم خاص با این تعریف مطابقت دارد.با شروع جنگ جهانی اول، دولت تحت کنترل حزب سیاسی «وحدت و ترقی»، در تلاش برای حفظ امپراتوری عثمانی، سیاست پان ترکیسم را در پیش گرفت: ایجاد توران، دولتی که تا چین امتداد داشت و شامل تمام اقوام ترکزبان قفقاز و آسیای مرکزی میشد یکی از این اقدامات بود. اقوام غیرترک و غیراسلامی ساکن این سرزمین مجبور بودند یا فرهنگ و زبان ترکی را بپذیرند یا ناپدید شوند. بربنیاد همین سیاست، سران دولت عثمانی جمعیت ارمنی را مانع اصلی اجرای این برنامه میدانستند.
در آستانه جنگ، بیش از دو میلیون ارمنی در سرزمینهای مربوط به امپراتوری عثمانی زندگی میکردند. تقریباً یکونیم میلیون نفر در سالهای ۱۹۱۵-۱۹۲۳ کشته شدند. مرحله اول نابودی در بهار ۱۹۱۵ با دستگیری و قتل صدها تن از نمایندگان جریانهای روشنفکر ارمنی در پایتخت امپراتوری عثمانی، شهر قسطنطنیه آغاز شد.
مرحله دوم، اعزام ۶۰ هزار مرد ارمنی به ارتش ترکیه بود که توسط همکاران ترک خود کشته شدند. سومین مورد با قتل عام و تبعید زنان، کودکان و افراد مسن به صحرای سوریه مشخص شد. صدها هزار ارمنی در جریان راهپیماییها جان باختند، بسیاری از گرسنگی و بیماری مردند.
اگرچه شواهد این جنایت هولناک مبتنی بر ژنوساید و تصفیه نژادی، قابل کتمان نیست؛ اما حتی پس از فروپاشی و زوال امپراتوری عثمانی نیز دولتهای مختلف مسلط بر ترکیه، تلاش کردهاند از شناسایی این رویداد تلخ تاریخی به عنوان «نسلکشی» جلوگیری کنند. به همین دلیل، هر کشوری که این جنایت تکاندهنده را «نسلکشی» تلقی کند، حتی دولت مدرن ترکیه نیز در برابر آن موضع میگیرد.
با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقد اند که با توجه به رویکرد رجب طیب اردوغان؛ رییس جمهوری اقتدارگرای ترکیه مبنی بر احیای خلافت عثمانی از طریق تقویت نقش ترکیه در معادلات جهان اسلام و فراتر از آن، حمایت از دولتهای ترکزبان حتی با استفاده قدرت نظامی ترکیه در جنگهای منطقهای، تلاش برای تشکیل یک اتحادیه فراگیر از دولتهای ترکتبار شامل ترکیه، آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان و… شناسایی کشتار هدفمند ارامنه به دست امپراتوری عثمانی به مثابه «نسلکشی» نه تنها گامی در راستای حمایت از عدالت و حقوق بشر محسوب میشود؛ بلکه در عین حال میتواند مانع از تکرار اینگونه فجایع در آینده شود؛ زیرا این قابلیت بالقوه در رهبری اقتدارگرا و جاهطلب کنونی ترکیه وجود دارد که برای رسیدن به اهداف بلندپروازانه خود برای احیای امپراتوری عثمانی و تقویت پان ترکیسم در سیاست منطقهای و بینالمللی، مرتکب جنایتهایی شبیه کشتار سیستماتیک ارامنه شود.
حمایت نظامی ترکیه از آذربایجان در جنگ اخیر قرهباغ، تجاوز نظامی ترکیه به سوریه و عراق، دخالت دولت آنکارا در امور داخلی لیبی برای حمایت از یکی از طرفهای جنگ قدرت در آن کشور، ماجرای پیچیده قبرس و تجزبه این سرزمین به دو بخش یونانی و ترکی و سرکوب گسترده و سیستمایتک کردها در داخل ترکیه و همچنین در سوریه و عراق از نمونههای روشن رویکرد اردوغان برای توسل به شیوههای قهرآمیز شبیه دوران عثمانی به منظور برکشیدن ترکیه، تقویت امپریالیزم ترکی و سرکوب اقوام غیرترک محسوب میشود.
بنابراین، جامعه جهانی، قدرتهای بزرگ و سازمانهای مدافع حقوق بشر باید یک کارزار گسترده و فراگیر را برای شناسایی رسمی کشتار ارامنه به دست عثمانیها به عنوان «نسلکشی» از سوی جامعه بینالمللی، راهاندازی کنند تا از این رهگذر، از پس، جهان ما در برابر حقوق انسانها به ویژه حق بدیهی حیات، مسئولتر گردد و هیچ انسانی به خاطر تحقق مطامع جاهطلبانه رهبران اقتدارگرا و دیکتاتورهای توسعهطلب و تمامیتخواه، قربانی ژنوساید و آپارتاید نشود.