واخان و پاکستان؛ چه چیزی در حال رخ دادن است؟
مساله اصلی این است که این پروژه بلندپروازانه تنها یکی از اهداف پاکستان برای اشغال کامل افغانستان از طریق طالبان است و اگر مردم در برابر این تجاوز وقیح و صریح رژیم اسلامآباد، مقاومت نکنند، راه برای عملیاتیکردن پروژههای بعدی همسایه متجاوز نیز باز خواهد شد؛ زیرا پاکستان با حمایت از طالبان، اکنون در صدد تعبیر و تحقق رویاهای طلایی خود است که واخان میتواند تنها یکی از آنها باشد.نصیراحمد فایق؛ نماینده افغانستان در سازمان ملل متحد در واکنش به واگذاری دهلیز واخان بدخشان به پاکستان، خواستار ارائه توضیح در این باره شد و گفت که اگر پاکستان خطوط مرزی را تغییر دادهباشد، این موضوع را به عنوان تجاوز و تخطی در شورای امنیت سازمان ملل مطرح خواهد کرد.
پیش از این ادعاهایی در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی مطرح شدهبود مبنی بر اینکه طالبان دهلیز واخان بدخشان را به هدف دسترسی به آسیای میانه، به پاکستان واگذار کردهاست.
بر بنیاد این ادعا، حدود ۸۵ کیلومتر خاک ولسوالی واخان بدخشان در امتداد مرز میان دو کشور به دولت پاکستان واگذار شدهاست و نیروهای محلی و رهبران «امارت اسلامی» هیچ اقدامی نکردهاند؛ ادعایی که از سوی وزارت دفاع طالبان رد شدهاست.
در همین رابطه، وزارت دفاع طالبان گفته: «تمام ساحات مرزی در بدخشان و سایر مناطق سرحدی و خطوط فرضی تحت کنترل مجاهدین بوده و هیچگونه مشکلی دیده نمیشود.»
در این میان اما به باور منتقدان، تا زمانی که پاکستان رسما در این باره توضیح نداده، ابراز «اطمینان» طالبان از تسلط نیروهای آنها بر منطقه استراتژیک واخان، چیزی از حجم نگرانیها درباره انضمام این بخش از خاک کشور به پاکستان نمیکاهد.
پاکستان در این باره، سکوت اختیار کردهاست؛ سکوتی بحثبرانگیز که نشان میدهد در پشت پرده، پروژهای مخوف و تجاوزکارانه در جریان است.
نکته دیگری که به نگرانیها و پرسشها در این باره دامن میزند این است که پاکستان، پیش از این نیز درخواستی مشابه را از رهبران پیشین افغانستان، مطرح کرده و پاسخ منفی شنیدهاست. به عنوان نمونه، کریم خرم؛ رییس دفتر پیشین حامد کرزی در زمان ریاست جمهوری او در واکنش به ادعاها و واکنشهای اخیر درباره اشغال واخان توسط پاکستان، گفتهاست که پاکستان باری در زمان کرزی نیز این درخواست را مطرح کردهبود؛ اما کرزی آن را نپذیرفت.
بنابراین، کاملا واضح است که سکوت رژیم اسلامآباد در قبال خبرها درباره اشغال دهها کیلومتر از خاک واخان بدخشان توسط آن کشور، بیدلیل نیست و در نهان، یک برنامه هدفمند برای این منظور در جریان است و چه بسا طالبان نمیخواهند یا نمیتوانند در برابر این تجاوز آشکار، اقدامی انجام دهند، و از سوی دیگر، مجبور اند خود را پاسبانان صادق و امین تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور نشان دهند، به همین دلیل برای خواباندن اعتراضات و خیزشهای ضد پاکستانی مردم، مدعی میشوند که هیچ اتفاقی در جهت تجاوز به واخان از سوی پاکستان، رخ نداده و این منطقه همچنان در کنترل نیروهای طالبان است.
به لحاظ تاریخی نیز واخان همواره مورد طمع دولت پاکستان بودهاست؛ زیرا انضمام این منطقه به سادگی میتواند کریدور چترال – واخان – آسیای مرکزی را عملیاتی کند؛ کوتاهترین، کمهزینهترین و سودمندترین مسیر برای اتصال آسیای جنوبی به مرکزی و از آن طریق به اروپا. این پروژه به سادگی میتواند به یک جهش بزرگ در اقتصاد بیمار پاکستان بیانجامد و امتیاز استراتژیک افغانستان به عنوان نقطه وصل آسیای جنوبی به مرکزی را به طور کامل در اختیار پاکستان قرار دهد.
گفته میشود پاکستان در این زمینه، حمایت برخی قدرتهای بزرگ از جمله چین و روسیه را نیز با خود دارد.
به هر حال، مساله اصلی این است که این پروژه بلندپروازانه تنها یکی از اهداف پاکستان برای اشغال کامل افغانستان از طریق طالبان است و اگر مردم در برابر این تجاوز وقیح و صریح رژیم اسلامآباد، مقاومت نکنند، راه برای عملیاتیکردن پروژههای بعدی همسایه متجاوز نیز باز خواهد شد؛ زیرا پاکستان با حمایت از طالبان، اکنون در صدد تعبیر و تحقق رویاهای طلایی خود است که واخان میتواند تنها یکی از آنها باشد.
در این میان، طالبان اگر به راستی به آینده خود فکر میکنند و خیال سلطه پایدار بر سرنوشت افغانستان را دارند، پیش از آنکه به عنوان عمال مزدور و دستنشانده رژیم بدنام اسلامآباد، مورد خشم و نفرت و انزجار و انتقام مردم قرار بگیرند، باید در برابر پروژههای امپریالیستی جنرالهای راولپندی بایستند، و واخان در این زمینه یک آزمونگاه حیاتی و سرنوشتساز است.