امریکا و القاعده؛ داستان یک مبارزه ناتمام
کشتهشدن ظواهری در کابل هم نشان میدهد که مبارزه امریکا با القاعده ناتمام مانده و بدون آنکه القاعده عملا افغانستان را ترک کند یا منهدم شود، امریکا از آن خارج شده و در عمل، کشور را به کام القاعده و یک دولت حامی آن رها کردهاست.
جان کربی؛ هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی امریکا در یک نشست خبری، روز سهشنبه (۱۱ اسد) گفت امریکا نمیگذارد که افغانستان به پناهگاه امن تروریستان مبدل شود و به امریکا آسیب بزند.
او در پاسخ به سؤالی به خبرنگاران گفت که به طالبان تصریح کردهاند که امریکا میداند که آنها چه کردهاند و به چه کسانی پناه میدهند.
او افزود: «ما همچنین از اقدامات طالبان برای سرپوش گذاشتن روی شواهد بعد از این حمله آگاهیم… اما از تصامیم آینده که هنوز گرفته نشده، فعلا صحبت نمیکنم.»
آقای کربی همچنین گفت که امریکا حتی قبل از خروج از افغانستان میدانست که القاعده در افغانستان حضور دارد و اکنون هم میداند که شماری از جنگجویان القاعده در افغانستان هستند.
او اضافه کرد که برخی از مقامهای بلندپایه شبکه حقانی از حضور ظواهری در کابل آگاه بودهاند.
به این ترتیب، جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که امریکا با این حمله، از یکسو برای سرکوب و تضعیف القاعده، اقدام کرده و از جانب دیگر، پیامی واضح و قدرتمند به سران شبکه حقانی به ویژه سراجالدین و انس حقانی فرستادهاست که ارتباط با تروریزم و تقویت و گسترش آن در غیاب امریکا در افغانستان، چقدر خطرناک است و اینکه این امر برای واشنگتن قابل تحمل نیست و امریکا هنوز ابزارهای لازم برای هدفگرفتن آنها را در اختیار دارد و اگر مجبور شود استفاده خواهد کرد.
نکته مهمی که از قضا در اظهارات جان کربی هم مورد تصریح قرار گرفت این است که امریکا حتی پیش از خروج از افغانستان میدانسته که القاعده در افغانستان حضور دارد و شماری از جنگجویان و رهبران آن شبکه در افغانستان هستند. این یک اعتراف شرمآور و خطرناک است و پرده از ابعاد خطر قماری که بایدن با طالبان زد برمیدارد و نشان میدهد که امریکا با تصمیم به خروج نظامی از افغانستان، تنها قدرت را به طالبان واگذار نکرده؛ بلکه عمدا و آگاهانه چشم خود را بر واقعیتهای عینی افغانستان و پیامدهای حضور لجامگسیخته القاعده در کشور ما بستهاست.
بنابراین، توافق دوحه معاملهای سهمگین و خطرناک بر سر حساسیتهای راهبردی امنیت ملی امریکا بوده؛ زیرا امریکا با آگاهی از حضور و فعالیت القاعده در افغانستان، آن را امضا کرد و قدرت را به طالبان واگذاشت؛ طالبانی که قدرت مرکزی آن در اختیار شبکه حقانی است و شبکه حقانی با القاعده ارتباط دارد و از آن حمایت میکند.
کشتهشدن ظواهری در کابل هم نشان میدهد که مبارزه امریکا با القاعده ناتمام مانده و بدون آنکه القاعده عملا افغانستان را ترک کند یا منهدم شود، امریکا از آن خارج شده و در عمل، کشور را به کام القاعده و یک دولت حامی آن رها کردهاست.
داستان این مبارزه ناتمام اما دوباره آغاز شدهاست. با وجود آنکه رهبران امریکا از کشتن الظواهری به خود میبالند و تلاش دارند تا از آن، حداکثر استفاده سیاسی و تبلیغاتی را به منظور تقویت پایگاه خود در معادلات انتخاباتی امریکا ببرند؛ اما در واقعیت امر، چالشهای بزرگی فراراه امریکا، روابط امریکا و طالبان، چشمانداز خطرناک قدرتگیری رهبران شبکه مخوف حقانی و روابط پیچیده و درهمتنیده با گروههای تروریستی فراملیتی، به وجود آمدهاست.
در این شکی نیست که الظواهری در نتیجه یک عملیات استخباراتی بسیار پیچیده و دقیق، هدف قرار گرفت و کشته شد و این، ممکن نبود جز با همکاری داخلی یکی از جناحهای دولت طالبان که در تضاد و تعارض با شبکه حقانی قرار دارد؛ اما کشتن یک تروریست پیر و ناتوان، پیروزی بزرگی محسوب نمیشود. این اقدام زمانی ارزش دارد که امریکا بتواند پایگاهها، پناهگاهها و اردوگاههای مجهز و پیشرفته القاعده را در افغانستان منهدم کند و مهمتر از آن، میان شبکه حقانی، بخشی از طالبان و شبکه القاعده، فاصله و شکافی ترمیمناپذیر ایجاد کند.
به این ترتیب، تضمینی وجود ندارد که کشتن الظواهری کار امریکا در اتمام داستان ناتمام مبارزه با القاعده را آسانتر کردهباشد؛ زیرا معلوم نیست که واکنش شبکه حقانی و القاعده به این اقدام چه خواهد بود. همچنین هیچکس نمیداند عواملی که به افشای محل اختفای ایمن الظواهری به امریکاییها کمک کردند، همین کار را در آینده نیز ادامه خواهند داد و درباره دیگر رهبران و جنگجویان القاعده هم همکاری خواهند کرد. آیا آنها توان چنین کاری را در آینده دارند؟ اگر پاسخ منفی باشد چه؟ آنگاه امریکا چگونه میتواند از راه دور با استفاده از موشک هدایتشونده هلفایر و هواپیماهای بیسرنشین به مصاف شبکهای برود که در تاروپود سیستم امنیتی طالبان و شبکه حقانی، نفوذ دارد و ریشه دواندهاست؟