یکسالگی دولت طالبان و چشم‌انداز مبارزات زنان

علیرغم اعتراضات زنان و با وجود آن‌که این اعتراضات همواره با شدت و خشونت از سوی طالبان، پاسخ داده و سرکوب می‌شود، سازمان‌های بین‌المللی و قدرت‌های جهانی، بی‌اعتنا به بدیهی‌ترین ارزش‌ها و اصول ادعایی‌شان در زمینه دفاع از حقوق بشر و حمایت از اعتراضات زنان مبارز، تنها به یک ابراز نگرانی ساده و ترغیب طالبان به دست‌برداشتن از خشونت و سرکوب در برابر اعتراض‌های زنان، بسنده کرده‌است.blankعفو بین‌الملل از سرکوب اعتراضات زنان و متفرق‌کردن آن‌ها با شلیک گلوله در محل اعتراض در کابل، انتقاد کرده و گفته‌است که طالبان باید قوانین بین‌المللی حقوق بشری را نادیده نگیرند. این در حالی ‌است که اعتراضات زنان با سرکوب طالبان و بازداشت چندین خبرنگار و معترض مختل شده‌است.

عفو بین الملل، عصر روز شنبه، ۲۲ اسد در رشته توییتی از متفرق‌کردن زنان با شلیک گلوله ابراز نگرانی کرده و گفته‌است که زنان «برای مطالبه حقوق‌‎شان تظاهرات مسالمت‌آمیز» به راه انداخته‌ بودند.

این سازمان افزوده‌است: «به نظر می رسد استفاده بیش از حد از زور و ارعاب یک الگوی بی‌پایان تکراری است که در آن مقامات طالبان به مخالفان و تجمعات مسالمت‌آمیز پاسخ می دهند.»

پیش از این نیز عفو بین‌الملل درگزارشی از چندین مورد دستگیری، ضرب‌و‌شتم و شکنجه خودسرانه زنان معترض توسط طالبان ابراز نگرانی کرده بود.

این در حالی است که طالبان اعتراضات زنان را در کابل با گلوله پاسخ دادند؛ اعتراضاتی که تنها هدف آن اعطای حقوق انسانی، اسلامی و شهروندی یک طیف بزرگ اجتماعی است و هیچ خواسته غیرمشروعی که اصول بدیهی احکام اسلامی را نقض کند در آن مطرح نمی‌شود.

با این وجود، به نظر می‌رسد که هیچ‌گونه اعتراضی برای طالبان، قابل تحمل نیست. آن‌ها در طول یک‌سال گذشته به وضوح نشان داده‌اند که هیچ‌ تفاوتی با نسخه پیشین‌شان ندارند. ایدئولوژی و تفکر طالبانی همچنان محور و مبنای اصلی تصمیمات، سیاست‌گذاری‌ و عملکرد طالبان در این دوره به حساب می‌آید؛ چیزی که در گذشته نیز وجود داشت.

نگاه طالبان به زنان به خوبی این واقعیت را بازتاب می‌دهد و هیچ تردیدی در این زمینه باقی نمی‌گذارد که طالبان امروز با طالبان دیروز، تفاوتی ندارند.

در شرایط خفقان‌آوری که طالبان بر کشور حاکم کرده‌اند، اعتراضات گاه به گاه زنان اما تنها صدایی است که در برابر فضای حاکم بلند می‌شود.

علیرغم اعتراضات زنان و با وجود آن‌که این اعتراضات همواره با شدت و خشونت از سوی طالبان، پاسخ داده و سرکوب می‌شود، سازمان‌های بین‌المللی و قدرت‌های جهانی، بی‌اعتنا به بدیهی‌ترین ارزش‌ها و اصول ادعایی‌شان در زمینه دفاع از حقوق بشر و حمایت از اعتراضات زنان مبارز، تنها به یک ابراز نگرانی ساده و ترغیب طالبان به دست‌برداشتن از خشونت و سرکوب در برابر اعتراض‌های زنان، بسنده کرده‌است.

این ناامیدکننده است؛ زیرا جهان عملا با وضعیت جاری در افغانستان، کنار می‌آید و آن را به عنوان بخشی از واقعیتی که رخ داده، می‌پذیرد. در این میان، مبارزات زنان برای شکستن این زندان بزرگ، همچنان ادامه دارد. آن‌ها «نان، کار و آزادی» می‌خواهند، خواستار بازگشایی مکاتب دخترانه و بازگشت کارمندان زن به ادارات دولتی و زندگی اجتماعی و فرهنگی هستند. این صداها علیرغم سرکوب‌ها، بازداشت‌ها و شکنجه‌های فعالان زن، متوقف نشده‌‌است.

بی‌عملی و انفعال ناعادلانه جامعه جهانی در قبال این وضعیت نیز تاثیری بر تصمیم مبارزان زن برای ادامه اعتراضات‌شان نداشته‌است. این یعنی پس از یک‌سال، گفتمان و تفکر طالبانی برای تحمیل خود بر جامعه افغانستان با شکست مواجه شده‌است.

همزمانی اعتراضات دوباره زنان به سیاست‌های طالبان با نخستین سالگرد تسلط طالبان بر کابل هم این پیام قوی را به جهان مخابره می‌کند که نه طالبان، تغییر کرده‌‌اند و نه مردم افغانستان، حاضر اند تبعیض و تعصب و انحصارگرایی و قیمومیت قومی و ایدئولوژیک طالبان را بپذیرند.

پس جهان باید این صداها را بشنود و همان‌گونه که طالبان را یک «واقعیت» غیرقابل حذف و انکار افغانستان می‌داند، صداهای معترض در برابر آنان را نیز به مثابه بخشی دیگر از واقعیت‌های کشور در نظر بگیرد و به این نتیجه برسد که طالبان حتی اگر به رسمیت هم شناخته شوند، هرگز در تحمیل سلطه یکجانبه خود بر مردم افغانستان، موفق نخواهند شد؛ زیرا مردم خواستار تغییرات ملموس، دستیابی به آزادی‌های اساسی و انسانی و پایان‌دادن به حاکمیت قومی و ایدئولوژیک یک جریان خاص هستند. آ‌ن‌ها مشارکت مشروع و عادلانه همه اقشار و اقوام در ساختار قدرت را مطالبه می‌کنند و می‌خواهند افغانستان بدون این‌که تحت سلطه یک همسایه بدنام، مداخله‌گر، تمامیت‌خواه و حامی تروریزم باشد، توسط مردم این آب و خاک اداره شود و سرنوشت سیاسی آن با اراده آزاد و مستقیم همه طیف‌های مردمی و ملی رقم زده‌شود.

اعتراضات زنان از این منطر، به نمادی از مبارزه همگانی همه مردم افغانستان در برابر حاکمیت طالبانی تبدیل شده‌است و این صداهای معترض در خیابان‌های کابل که با گلوله‌های جنگی سرکوب می‌شود، صدای تغییرطلبی و ایستادگی در برابر انحصار غاصبانه قدرت توسط یک جریان قومی و مذهبی خاص است که تا رسیدن به حق و عدالت، همچنان فریاد خواهد شد.

مطالب مرتبط