پایان راه مولوی مهدی؛ هزینه مرگبار مخالفت با امارت
سرنوشت مولوی مهدی در انتظار همه کسانی است که با «امارت» برای تحقق عدالت، مبارزه میکنند. این رویداد نشان میدهد که طالبان حتی به فرماندهان «خودی» هم رحم نمیکنند. مولوی مهدی کسی بود که دستکم ۱۰ سال برای «امارت» جنگید، مبارزه کرد و قربانی داد؛ اما در نهایت به دلیل آنچه تحقق مطالبات شیعیان و هزارهها میخواند با رهبران و فرماندهاناش اختلاف پیدا کرد و این اختلاف به بروز جنگی خونین و فاجعهآمیز در ولسوالی راهبردی بلخاب در ولایت شمالی سرپل انجامید.وزارت دفاع طالبان تایید کرده که نیروهای سرحدی آن، مولوی مهدی؛ فرمانده هزارهتبار آنان را در مرز ایران کشتهاند.
وزارت دفاع طالبان، روز چهارشنبه (۲۶ اسد) با انتشار خبرنامهای از مولوی مهدی به عنوان «سرکرده بغاوتگران» برای ولسوالی بلخاب یاد کرده و گفتهاست که نیروهای سرحدی او را در نقاط مرزی ولایت هرات و ایران، در حالی که میخواست به ایران فرار کند، کشتهاند.
بربنیاد اعلامیه وزارت دفاع طالبان، مولوی مهدی پس از «بغاوت» علیه «امارت اسلامی» در بلخاب ولایت سرپل با چند تن از همراهانش به کوهها متواری شدهبود.
وزارت دفاع طالبان گفته که او اما در روزهای گذشته به قصد فرار به کشور ایران، توسط ماموران کشف و استخبارات سرحدی در نقاط مزری بین ولایت هرات و ایران، شناسایی و کشته شد.
سرنوشت مولوی مهدی در انتظار همه کسانی است که با «امارت» برای تحقق عدالت، مبارزه میکنند. این رویداد نشان میدهد که طالبان حتی به فرماندهان «خودی» هم رحم نمیکنند. مولوی مهدی کسی بود که دستکم ۱۰ سال برای «امارت» جنگید، مبارزه کرد و قربانی داد؛ اما در نهایت به دلیل آنچه تحقق مطالبات شیعیان و هزارهها میخواند با رهبران و فرماندهاناش اختلاف پیدا کرد و این اختلاف به بروز جنگی خونین و فاجعهآمیز در ولسوالی راهبردی بلخاب در ولایت شمالی سرپل انجامید.
مولوی مهدی اگرچه به دست طالبان کشته شد؛ اما مرگ او با هر مخالف دیگر «امارت» فرق داشت؛ زیرا برخلاف پروپاگندای دستگاه تبلیغاتی طالبان، او واقعا یک «بغاوتگر» نبود؛ بلکه یک امارتی متعهد بود که انتظار داشت مزد ۱۰ سال جنگ برای «امارت» را دریافت کند؛ اما اشتباه میکرد.
او ظاهرا شناخت کافی از ماهیت «امارت» نداشت؛ رژیمی که شریعت را دستمایه تقویت قومیت قرار داده و تنها کسانی را میپذیرد که در خدمت قوم و قبیله سران «امارت» باشند. مولوی مهدی با وجود تمام تلاشی که برای پیروزی طالبان انجام داد و علیرغم همه هزینههای سنگینی که در این مسیر پرداخت کرد، یک هزاره شیعه بود و همین برای طرد او از دامن «امارت» قومیتزده و خوانش تنگاندیشانه سران قبایل از «شریعت» کافی بود.
دستگاه تبلیغاتی طالبان تلاش زیادی کرد تا مولوی مهدی را شایسته سرکوب و نابودی نشان دهد و در این زمینه از همه ابزارهای موجود و ممکن بهره جست؛ اما در انتشار خبر مرگ و نحوه کشتهشدن او پایش لغزید و نتوانست به دروغپراکنی ادامه دهد؛ زیرا علیرغم ادعاهای اولیه سران طالبان مبنی بر اینکه مولوی مهدی در نتیجه «درگیری» با نیروهای مرزی آنان کشته شده، عکسی از او در زمان «اسارت» به دست طالبان منتشر شد که ظاهرا پیش از کشتهشدناش را نشان میدهد.
با وجود اینکه مشخص نیست که او چگونه از سوی نیروهای طالبان کشته شده؛ اما این عکس تایید میکند که او ابتدا دستگیر و اسیر و سپس کشته شدهاست. پس درگیری در کار نبودهاست. از نظر عملی هم یک فرمانده فراری ضد طالبان از این توانایی برخوردار نیست که با سلاح و مهمات از بلخاب تا هرات برود و در حالی که مسلح است برای خروج از مرز، تلاش کند. بنابراین، ادعای «درگیری» یک دروغ مضحک و غیرقابل باور است.
با این حساب، طالبان از این امکان برخوردار بودند که با او به گونهای دیگر رفتار کنند. به هر حال، مولوی مهدی اگرچه از قوم و مذهب طالبان نبود؛ اما دستکم ۱۰ سال برای آنان جنگیدهبود و مستوجب سرنوشتی چنین خونین و مرگبار نبود و میتوانست همانند دیگر مخالفان طالبان، تحت نظارت قرار بگیرد و ممنوعالخروج باشد؛ اما طالبان با او با نهایت قساوت و سبعیت برخورد کردند و با وجود اینکه او را دستگیر کردهبودند، بدون اینکه در یک دادگاه رسمی، محکوم به مجازات کنند، مثل همیشه به محاکمه صحرایی متوسل شدند و او را کشتند.
این نشان میدهد که آنان با این اقدام، این پیام قدرتمند را به همه کسانی ارسال کردند که هزینه مخالفت با «امارت» تا چه اندازه میتواند سنگین و خونین و مرگبار باشد.
این رویداد در عین حال، حامل این پیام ضمنی به جامعه بزرگ شیعیان و هزارههای افغانستان و دیگر اقوام کشور است که طالبان تنها مطیع و مزدور و فرمانبردار میخواهند نه فرماندهان مدعی و مطالبهگر و خواستار عدالت؛ زیرا مولوی مهدی تا زمانی که در خدمت طالبان بود و به نیابت از آنان در شمال میجنگید، در امنیت و مصونیت به سر میبرد؛ اما پس از سلطه طالبان بر کشور، وقتی او در قبال مبارزاتی که انجام دادهبود خواهان تحقق خواستها و مطالباتاش شد تبدیل به دشمن شد و به عنوان «بغاوتگر» باید به فجیعترین شیوه ممکن کشته میشد.