بحران عراق؛ فساد، اقتدارگرایی، دخالت خارجی
بسیاری از صاحبنظران درباره خطر سرایت «سندرم لبنان» به عراق هشدار میدهند. لبنان نیز به دلیل فساد سیاسی حاکمان، فرقهگرایی، جاهطلبی، تلاش برای انحصار قدرت و البته دخالت گسترده قدرتهای متخاصم خارجی، سالهاست که در بحران به سر میبرد، از فقدان یک قدرت مرکزی مقتدر و مشروع رنج میبرد و شاهد اعتراضات گسترده مردمی بودهاست.
مقتدی صدر؛ روحانی پرنفوذ عراقی و رهبر جریان صدر اعلام کرده که به طور دایم از سیاست کنارهگیری میکند.
طرفداران آقای صدر لحظاتی بعد از اعلام تصمیم او، به کاخ دولتی در پایتخت یورش بردند.
در پی درگیری بین طرفداران مقتدی صدر و طرفداران گروههای مورد حمایت ایران، دستکم ۲۰ نفر کشته و دهها نفر دیگر با شلیک گلوله زخمی شدهاند.
پیشتر هم نیروهای امنیتی عراق، قانون منع «کامل» تردد در سراسر این کشور را اعلام کردند و از تمامی تظاهرکنندگان خواستهبودند که منطقه سبز امنیتی را ترک کنند.
ائتلاف سیاسی صدر در انتخابات سال گذشته عراق بیشترین کرسیهای پارلمان را تصاحب کرد؛ اما از آن زمان تاکنون هیچ گروه سیاسی دولتی را در این کشور به رسمیت نشناخته و این کشور در خلأ سیاسی به سر میبرد.
حدود دو ماه پیش تمامی نمایندگان پارلمان حامی مقتدی صدر به درخواست او استعفا کردند.
حامیان آقای صدر چند هفته پیش پارلمان را اشغال کردند و در نزدیکی ساختمانهای دولتی تظاهرات برپا کردند.
حالا این بحران در پی کنارهگیری آقای صدر از سیاست و اعتصاب غذای او در اعتراض به استفاده نیروهای از زور برای مهار هواداراناش وارد مرحلهای تازه شده و عراق را به اعماق یک فاجعه فروبرده و به مرز فروپاشی کامل سیاسی – امنیتی و حتی بروز جنگ داخلی نزدیک کردهاست.
بسیاری از صاحبنظران درباره خطر سرایت «سندرم لبنان» به عراق هشدار میدهند. لبنان نیز به دلیل فساد سیاسی حاکمان، فرقهگرایی، جاهطلبی، تلاش برای انحصار قدرت و البته دخالت گسترده قدرتهای متخاصم خارجی، سالهاست که در بحران به سر میبرد، از فقدان یک قدرت مرکزی مقتدر و مشروع رنج میبرد و شاهد اعتراضات گسترده مردمی بودهاست.
اکنون عراق هم شاهد وضعیتی مشابه است؛ وضعیتی که یکی از عمدهترین دلایل آن، فساد شایع در میان سیاستمداران فرقهگرا و جاهطلبی است که بر موج نارضایتیهای توده سوار میشوند و شرایط را به نفع خود، متشنج یا آرام میکنند. برای رهبران عراقی که البته عمدتا از یک طیف فرقهای هستند، هیچ اهمیتی ندارد که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت خاورمیانه، چگونه هر روز در منجلاب فقر و فلاکت غرق میشود و مردم آن از ابتداییترین امکانات زندگی در امنیت و رفاه و خدمات عمومی محروم اند.
مقتدی صدر یک نمونه واضح از رهبری است که درد را به درستی تشخیص داده؛ اما به جای تلاش برای درمان خردمندانه و مؤثر آن، سعی میکند بحران ایجاد کند تا خواستههای اقتدارگرایانه خود را به کرسی بنشاند.
عمدهترین طیفهای هوادار او را جوانان سرخورده، ناامید و خشمگین شیعه تشکیل میدهند؛ کسانی که از دولت مستقر، ناراضی اند و بیش از هر چیزی، راه غلبه بر مشکلات و بحرانها را راهاندازی یک «انقلاب» میدانند.
مقتدی صدر هم با درک این احساس، نام حرکت اعتراضی خود را «انقلاب محرم» نهادهاست تا همذاتپنداری بیشتر جوانان خشمگین شیعه را برانگیزد و آنان را گروه گروه به قربانگاه بفرستد.
البته دیگر رهبران عراقی نیز از این حیث، تفاوتی با مقتدی صدر ندارند، تنها تفاوتشان در ابزارهایی است که برای رسیدن به قدرت، دامنزدن به فساد و تحقق خواستههای کارفرمایان خارجیشان به کار میگیرند.
حالا عراق به صحنهای تازهای از درگیریهای خونین برای تحقق امیال و آمال چند رهبر فاسد و اقتدارگرا تبدیل شدهاست. خیابانهای بغداد از شب گذشته، شاهد خونبارترین نبردها میان معترضان خشمگین، شبه نظامیان وابسته به «سپاه صلح» یا «جیش المهدی» تحت رهبری مقتدی صدر و نیروهای امنیتی عراق بودهاست.
در آنسو، طرفهای خارجی دخیل در این جنگ، هرکدام بسته به منافع مشروع و غیرمشروع خود، تلاش میکنند وضعیت را به نفع مزدوران عراقیشان مدیریت کنند.
اما به باور کارشناسان، تلاش خارجیها برای مدیریت بحران حتی اگر در نهایت به مهار این موج ناامنی و بیثباتی هم منجر شود، به نفع مردم عراق نیست و توده از آن طرفی نخواهد بست؛ زیرا مشکل عراق، تنها وجود رهبران فاسد و اقتدارگرا و جنگ خونین آنها برای سیطره بر ارکان قدرت نیست، مشکل اصلی، دخالت خارجی، جنگ نیابتی و تبدیل رهبران عراقی به مهرههای مزدور این یا آن قدرت خارجی است. پس تا زمانی که سرنوشت عراق به مردم آن کشور واگذار نشود و آنها بدون دخالت خارجی، مسیر آینده کشورشان را ترسیم نکردهاند، بحران حتی اگر مهار شود و فروکش کند، از میان نخواهد رفت.