آرزوهای برباد رفته؛ زنان چگونه توسط طالبان حذف میشوند؟
با سقوط نظام پیشین در افغانستان، کشور عقبگردی چشمگیر داشته، هر روز در عرصههای مختلف یک گام پستر رفته و در تمام عرصهها از پیشرفت بازماندهاست. اینجا صدای زنانی بازتاب مییابد که نه حق ¬¬¬ تحصیل دارند و نه حق فعالیت. حتی آزادی گشت و گذار از آنان سلب شده است.
افغانستان در بند طالبان دیگر حضوری در جهان ندارد. به کشوری منزوی بدل شده که لبخندهایش گرفته شده و زنانش محکوم به محو شدن اند؛ کشوری که بیش از یک سال از به قدرت رسیدن حکومت آن میگذرد؛ اما تاکنون در خلوت خود باقی مانده و از سوی هیچ کشوری در جهان به رسمیت شناخته نشده است.
نظام فعلی در افغانستان نظام زور و شکنجه است؛ جایی که آزادی بیان، زبانش بریده شده، حقوق زنان پایمال و زنانش به حبس کشانده میشوند و مشارکت سیاسی زنان در آن صفر است.
جهان دور از ماجرای اصلی، از وضعیت زنان در افغانستان ابراز نگرانی میکند. طالبان چشم و زبان زنان را بریده و تصمیم گرفتهاند که آنان را به عنوان یک نسل آگاه پشت میلههای «برقع» زندانی کنند. علاوه بر تمام سختگیریها برای زنان، طالبان در تازهترین تصمیمشان اعلام کردهاند که بر اساس فرمان هبتالله آخوندزاده، دانشجویان دختر بدون «چادری» حق ندارند وارد دانشگاه شوند. این گروه همچنین افزوده: حجاب حکم اسلامی است و پوشیدن چادری یگانه راه خلاصی از فساد و فحشا است.
اما دختران دانشجو در افغانستان پوشیدن برقع یا چادری را در عصر حاضر برای تطبیقکنندههای آن ننگ دانسته، میگویند: جهان به کجا رسید؛ اما دولت ما هنوز درگیر پوشش زنان است. دانشجویان در دانشگاههای کابل میگویند: با اجباری شدن برقع، دانشگاه را ترک خواهند کرد.
این در حالی است که اکثر دختران با به قدرت رسیدن طالبان در کشور تحصیل را ترک کرده و خانهنشین شدهاند. زنان افغان، تنها زنان در جهان اند که همواره قربانی شده و از ابتداییترین حقوقشان محروم شدهاند. آموزش ابتداییترین حقوق یک فرد است که زنان و دختران افغان از آن محروم اند.
اکنون طالبان تصمیم تازهتری برای دختران دانشجو گرفته و بیم آن میرود که در پی همین سختگیریشان دانشگاه را نیز به روی دختران ببندند.
صفورا (مستعار) که دانشجو است میگوید: درد سر تا پایم را به خود پیچانده، تشویش و اضطراب رهایم نمیکند که مبادا همین اندک امیدی که در من باقی بود را از من بگیرند.
او با آهی سرد و گلوی پربغضاش ادامه میدهد: نمیدانم چرا باید ما زنان افغان تاوان پس بدهیم و قربانی شویم.
آرزوهایم را به هیچ خواهم فروخت
صفورا در ادامه دردهایش به خبرگزاری افق میگوید: اگر برقع اجباری شود درسهایم را ناتمام گذاشته و آرزوهایم را به قیمت هیچ خواهم فروخت. او همچنین میگوید: مطمئنم طالبان با این کارشان فقط قصد خانهنشین کردن زنان را دارند.
فایزه (مستعار)؛ یکی دیگر از دانشجویان میگوید: در صورت اجباری شدن برقع قید درس و دانشگاه را خواهم زد.
او نیز تأیید میکند که طالبان با این قانونشان خواهان محو زنان از جامعه می باشند.
در پی این سختگیری تازه از چندین دانشجو پرسیدم، هیچ کسی راضی به نظر نمیرسد و آینده اکثر آنان ناامیدکننده است.
این در حالی است که طالبان سختگیریهای تازهای بر زنان و دختران افغان وضع کرده و به آنان در کابل هشدار دادهاند که باید موقع بیرون شدن از خانه صورتهای شان را بپوشانند و در برخی موارد زنان و دختران مورد ضربوشتم نیز قرار گرفتهاند.
طی دو دهه گذشته نسل نو افغانستان با تمام ناملایمتها، درد و رنجهای شان با وجود تمام حملهها و ناامنیها برای رسیدن به کاروان پیشرفت انسانی با جهان گامبهگام پیش رفتند. با وجود حملهها بر مراکز آموزشی، دانشگاهها و دیگر نهادهای علمی و آموزشی، تسلیم این هراسافکنیها نشدند. گلوهایشان بریده شد، تنهایشان آتش گرفت، استخوانهایشان را شکستند؛ اما دست از تلاش برنداشتند.
این نسل را که میشود نسل قربانی نام نهاد، مدالها آورد و برای ملت خود غرور آفرید، افتخار کسب کرد؛ اکنون بیش از یک سال میشود این کشور به زندان بزرگی برایشان مبدل شده که همه برای فرار از آن تقلا دارند و بیش از یک سال میشود از ابتداییترین حقوقشان محروم شدهاند.