سفیر روسیه در کابل: امریکاییها خود را ملتی استثنایی میدانند؛ در برابر توطئه تجزیه روسیه، بیکار نمیمانیم
اشاره: دمیتری ژیرینوف؛ سفیر روسیه در کابل است. سفارت روسیه در کابل، یکی از معدود نمایندگیهای دیپلماتیک قدرتهای جهانی است که پس از خروج نیروهای غربی و فروپاشی دولت پیشین، همچنان باز مانده و به کارش ادامه دادهاست.
آنچه در ادامه میآید یک پرسش و پاسخ کوتاه با آقای ژیرینوف درباره برنامههای امریکا برای مدیریت جهان، مقابله با رقبای خود و اقدامات متقابل روسیه برای مهار یکجانبهگرایی ایالات متحده است.
تشدید عملیات نظامی اکنون در ساحه عملیات نظامی ویژه مشاهده میشود. سلاحهای ثقیله در اختیار اوکراین گذاشته میشود. منظور از راکتها است. از نظر شما دورنمای بعدی چگونه خواهد بود؟
ما بر واقعیتهای عینی اتکا داریم. پیشتر از همه بر آن واقعیتهایی که در قوانین ما قید گردیدهاست: قانون اساسی. چهار سرزمین (دو جمهوری خلق و دو ولایت) در نتیجه همهپرسی به فدراسیون روسیه پیوستهاند. اینجا هیچگونه سؤالی مطرح نیست. آنچه غرب نمیتواند آرامش خود را حفظ کند، نقش مهمی بازی کرده و بر مسیر عملیات تأثیر میگذارد. حالا ما تلاش میکنیم تا واحدهای توپچی قوای مسلح اوکراین را تا آن فاصله عقب برانیم که سرزمینهای ما را دیگر در معرض تهدید قرار ندهند. به هر اندازهای که سلاح بیشتر در اختیار رژیم کییف قرار داده میشود، به همان اندازه لازم خواهد بود تا این رژیم را از آن ساحات عقب راند که دیگر بخشهایی از روسیه پنداشته میشوند. این تشدید مانند یک گلوله برفی از کلاهها برای سربازان اوکراین آغاز شد و سپس سلاحهای خفیفه پیدا شد و حالا از طیارهها سخن میگویند. کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده امریکا یا به اصطلاح «کوک میکنند» و یا نمیدانند در مورد چی صحبت کنند.
اینجا احتمالا ایجاب میکند تا به جستجوی دلایل موثق پیرامون سیر کنونی رویدادها پرادخته شود. مشوره میدهم، حداقل به دوران حکومتداری باراک اوباما مراجعه صورت گیرد و اظهارات وی در مورد مستثنی بودن آن کشور را حساب کرد (کار دشوار نیست همهچیز موجود است). بعداً ممکن است اظهارات مشابه ترامپ؛ رئیس جمهور قبلی را برشمرد که گفته بود امریکا یک ملت استثنایی است و چنین ملتی دیگر در جهان وجود ندارد که مسئولیت بزرگی را بر دوش داشته باشد و رئیس جمهور جو بایدن بارها این فکر را مطرح کرده و سپس کارمندان اداره او به سروصورت دادن آن فکر پرداختند. مثلا بلینکین؛ وزیر امور خارجه امریکا گفتهاست که امریکاییها موظف اند پیشقدمی و مستثنی بودن خود را در توانایی برای رهبری تحقق ببخشند؛ زیرا اگر امریکاییها نباشند، پس هرجومرج بر جهان حکمفرما خواهد بود.
جیک سالیوان که در سال ۲۰۲۱ میلادی به سختی به مقام مشاور امنیت ملی رئیس جمهور امریکا دست یافت، مقالهای نوشته که موضوع مستثنی بودن را در این مقاله به بحث گرفته و آشکارا اظهار داشته که مستثنی بودن این مفهوم را ارائه مینماید که آنها نمیتوانند اتکا کردن به برابری نژادی و تاریخی را اجازه بدهند؛ ولی امریکاییها باید دموکراسی نوین آزاد را در هر جا گسترش بدهند. این امر تنها یک مفهوم را ارائه میکند، یعنی اینکه دیگران حق ندارند از تاریخ خود یادآوری نمایند.
امریکاییها همچنان میخواهند دیگران را «ذوب نمایند»، تا که همه در ماهیت امر امریکایی باشند؛ طوری که امریکاییها تمام آنهایی را «ذوب کردند» که در زمان خود، از طریق «کوره ذوب» به امریکا «رفته اند».
در افغانستان هم آزمایش کردند؛ ولی همهچیز با یک فاجعه و فرار شرمآور نظامیان و مشاوران غربی پایان یافت.
شاید غرب موجودیت روسیه را نمیخواهد. در غرب میگویند که روسیه باید یا «تجزیه شود» و یا هم «تقسیم». مثلاً در پولند با جدیت در این مورد سخن میگویند. دیپلماسی در چنین شرایطی چگونه خواهد بود؟
فکر میکنم ما بیکار نخواهیم ماند. این کار همیناکنون در چندین مسیر جریان دارد. در قدم نخست، خط مشی خود، دلایل و توضیحات پیرامون واقعیتها را به فعالترین طرز آن در صحنه بینالمللی مطرح میکنیم؛ زیرا که هیچکس در غرب نمیخواهد و تلاش ندارد در صدد انجام کاری باشد که اشتباهاتی را در اروپا و امریکا به دنبال داشته باشد. ما باید طرفدار حقیقت باشیم و باید بیرحمانه در برابر جعل مبارزه کنیم.
کار دیپلماتیک با شرکای ما در تمام جهان یکی دیگر از مسیرهای کار ما را تشکیل میدهد. انکشاف تبادل هیاتها در سطح وزیران و معینان ادامه دارد. به کشورهایی سفر میکنیم که برنامههایی برای ارتقای همکاریهای سازنده با آنها داریم. همچنین هیاتهایی نزد ما میآیند. این کار از اهمیت برخوردار میباشد.
امریکاییها و سایر کشورهای غربی طوری که معلوم است، به اصطلاح آن «دموکراتهای بزرگی» هستند که ایالات متحده امریکا تمام غرب را اداره مینماید و اتحادیه اروپا را از داشتن آخرین علایم هر نوع استقلالی که باشد محروم کردهاست. درک آنها از دموکراسی این است که چگونه دموکراسی را به عنوان حق خود بر دیگران تحمیل کنند. همین که صحبت با امریکایی ها پیرامون ضرورت برخوردهای دموکراتیک نسبت به مسایل بینالمللی آغاز شود، آنها هیچ نوع علاقمندی در این زمینه از خود نشان نمیدهند.