تکفیر نوروز، انکار بهار

تکفیر نوروز اما درست همانند انکار بهار، مضحک و بی‌بنیاد و نابخردانه است. به بیان دیگر، طالبان اگر می‌‌توانند از آمدن بهار، رویش شکوفه، شکفتن گل و سرسبزی دشت و دمن و پرواز پرستوهای شاد در طبیعت جلوگیری‌ کنند، می‌توانند حکم به تکفیر تجلیل از نوروز بدهند و تجلیل‌کنندگان را به کفر و خروج از دین متهم می‌کنند. خنده‌دار و دیوانه‌وار است.

وزارت امر به معروف طالبان، امسال رسما برگزاری هرگونه آیین نوروزی را ممنوع و «حرام» اعلام کرد.

محمد یحیی عارف؛ از مقام‌های این وزارتخانه در یک پیام ویدیویی گفت: «کسانی‌ که از نوروز تجلیل می‌کنند و به آن احترام می‌گزارند، از دایره اسلام خارج می‌شوند». او با خواندن آیات و احادیثی و ارائه تفسیر آن تاکید کرد که نوروز «عید مجوسیان است و عید غیرمسلمانان است و عید مشرکین است».

حکومت طالبان همچنین سال گذشته مانع برگزاری جشن سنتی نوروز در زیارتگاه‌ها از جمله در مزار شریف شد و نوروز را از روزهای تعطیل در تقویم رسمی نیز حذف کرد.

با وجود ممانعت طالبان، نوروز در کابل در زیارتگاه سخی تجلیل شد؛ اما در زیارتگاه موسوم به «روضه شریف» در مزار شریف مراسمی برگزار نشد.

سال گذشته سخنگوی طالبان گفته بود که حکومت طالبان مانع برگزاری مراسم نوروز از سوی مردم نمی‌شود؛ اما رسماً از نوروز تجلیل نمی‌کند: «هر مراسمی را که در اسلام نیست، ما تجلیل نمی‌کنیم».

موضع طالبان نسبت به نوروز از همان آغاز مشخص بود. آن‌ها نوروز را «حرام» می‌دانند؛ زیرا در اسلام نیست! این در حالی است که بسیاری از آیین‌ها و سنت‌های دیگر هم در اسلام نیامده؛ اما این لزوما به معنای حرمت و عدم مشروعیت آن‌ها نیست.

درباره نوروز اما طالبان از یک جهت دیگر نیز آن را برنمی‌تابند و علیه آن موضع می‌گیرند و آن ریشه‌های باستانی، تاریخی و تمدنی آن به مثابه یک سنت پارسی مربوط به کشورهای حوزه تمدنی نوروز است.

بنابراین، ضدیت با نوروز به نوعی ریشه در کینه و نفرت و ضدیت طالبان با زبان فارسی دارد. طالبان همان‌گونه که تاریخ کشور را از خورشیدی به هجری قمری تغییر می‌دهند، تابلوهای فارسی دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک را به زیر می‌کشند و در تلاش اند تا زبان اداری دولت را نیز صرفا پشتو قرار دهند، نوروز را هم «حرام» اعلام کرده‌اند و به این ترتیب در پی زدودن تاریخ یک تمدن بزرگ و ریشه‌دار اند.

با این حال، آنچه این رویکرد طالبان را خطرناک‌تر می‌کند، ایجاد یک انحراف آشکار در دین است؛ دینی که آ‌ن‌ها ادعا می‌کنند که برای برپایی شریعت آن حکومت تشکیل داده‌اند و قانون اساسی‌شان قرآن است!

همان‌گونه که دین‌پژوهان و اسلام‌شناسان می‌گویند در اسلام هیچ حکمی درباره حرمت نوروز وارد نشده‌است و در برابر، قرآن حتی رویش و رستاخیز طبیعت را از نشانه‌های قدرت بی‌کران خداوند دانسته و توجه به آن را از ویژگی‌های اهل ایمان برشمرده است.

با این وجود، طالبان به سادگی، باورهای قبیله‌ای، برداشت‌های انحرافی، افکار خرافی‌، آموزه‌های منحط مدرسه‌‌ای، اصول مکتب ارتجاعی مدارس دیوبندی و دیکته‌های بی‌بنیاد ملاهای فارسی‌ستیز پاکستانی را به اسلام نسبت می‌دهند و بدون ارائه هیچ‌گونه سند و مدرکی از قرآن و حدیث و صرفا با تکیه بر چند روایت مجعول تاریخی که از سوی ملاهای تندرو ساخته شده و هرگز مبنای شرعی و دینی ندارد، نوروز و دیگر آیین‌های انسانی و مفاخر تمدنی را حرام و نامشروع اعلام کرده و تجلیل‌کنندگان را تکفیر می‌‌کنند و از دایره اسلام، خارج می‌دانند.

تکفیر نوروز اما درست همانند انکار بهار، مضحک و بی‌بنیاد و نابخردانه است. به بیان دیگر، طالبان اگر می‌‌توانند از آمدن بهار، رویش شکوفه، شکفتن گل و سرسبزی دشت و دمن و پرواز پرستوهای شاد در طبیعت جلوگیری‌ کنند، می‌توانند حکم به تکفیر تجلیل از نوروز بدهند و تجلیل‌کنندگان را به کفر و خروج از دین متهم می‌کنند. خنده‌دار و دیوانه‌وار است.

با این وجود آن‌ها این کار را می‌کنند؛ زیرا نمی‌توانند در برابر فشار بی‌امان نفرت و تعصب و انباشت آموزه‌های انحرافی مدارس دیوبندی و سنت‌های قبیله‌ای‌شان مقاومت کنند. این ناشی از ناتوانی و ضعف‌شان در برابر شکوه یک تاریخ و تمدن عظیم است که مردم افغانستان با آن پیوندهای عمیق و ریشه‌دار و ناگسستنی دارند.

این رویکرد افراطی اما چیزی بر قدرت طالبان اضافه نمی‌کند. آن‌ها همین اکنون شکست خورده‌اند؛ زیرا نتوانستند حکم منحط خود را بر مردم افغانستان تحمیل کنند. اگر دروازه زیارتگاه سخی در مزار شریف را بستند، هزاران نفر در زیارتگاه سخی کابل، نوروز را گرامی داشتند و به پیشواز بانوی بهار، ادای احترام کردند.

از سوی دیگر، تلاش برای تحمیل یک نسخه خرافی و انحرافی از اسلام بر مردم مسلمان افغانستان، موجب ایجاد مقاومت گسترده در برابر طالبان می‌شود و آن‌ها را از نظر فکری و ایدئولوژيک، بیش‌تر از پیش، منفور و منزوی خواهد کرد.

مطالب مرتبط