مهتاب همدرد در زندان طالبان؛ «عفو عمومی» فریب بود؟

مهتاب همدرد؛ از زنان معترض و یکی از نظامیان دولت قبلی بیش از ۲۰ روز می‌شود که در سیاه‌چال طالبان زندانی است. خانم مهتاب در دولت پیشین یکی از کارمندان پولیس ملی افغانستان در بخش جرایم جنایی در ولایت دایکندی بود. پس از سقوط نظام جمهوری به دست گروه طالبان، او با خانواده‌اش در افغانستان می‌ماند و به صف زنان معترض می‌پیوندد.

blank

زمانی‌ که نیروهای طالبان با زنان معترض به گونه‌ غیرانسانی رفتار می‌کنند و زنان معترض را مورد خشونت کلامی و فزیکی قرار می‌دهند، خانم مهتاب با خانواده‌اش از کابل به ولایت غزنی در جنوب شرق افغانستان فرار می‌کند. مدتی کوتاه در آن‌جا مخفیانه و با ترس و هراس زندگی می‌کند.

یکی از بستگان مهتاب می‌گوید که «ما شب و روز در خانه بودیم، ترس و وحشت تمام وجودمان را احاطه کرده بود. مهتاب همیشه در خانه بود و دیگر هیچ‌گونه فعالیتی علیه طالبان نداشت و از کارش منصرف شده بود.»

اما خانم مهتاب حتی در غزنی هم از دست خشونت‌ گروه طالبان در امان نمی‌ماند. طالبان مکان‌ زندگی او را پیدا می‌کنند و ساعت 9 شب به منزل مهتاب هجوم می‌آورند و او را دست‌بند می‌زنند و به جای نامعلومی انتقال می‌دهند. پس از آن، زمانی که خانواده‌اش به حوزه امنیتی طالبان می‌روند، جواب منفی دریافت می‌کنند که کسی به نام خانم مهتاب در این‌جا زندانی نیست. سپس به بخش استخبارات طالبان می‌روند که در نخست با بدرفتاری نیروهای استخبارات طالبان مواجه می‌شوند و در آن‌جا هم جواب منفی دریافت می‌کنند که استخبارات هیچ خانمی را با چنین مشخصاتی دست‌گیر نکرده است.

اعضای خانواده‌ مهتاب ناامید و سرگردان به خانه برمی‌گردند و بعد از گذشت چند روز، توسط یک واسطه پی‌ می‌برند که مهتاب در زندان استخبارات طالبان به سر می‌برد. خانواده‌ مهتاب ناگزیر متوسل می‌شوند به بزرگان و محاسن سفیدان منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کردند. آن‌ها بدون حضور اعضای خانواده‌ مهتاب با استخبارات گروه طالبان جلسه برگزار می‌کنند و بالاخره موفق می‌شوند که مهتاب را از زندان استخبارات طالبان آزاد کنند. یکی از بستگان بانو مهتاب در این مورد چنین می‌افزاید: «هیچ‌یک از اعضای خانواده ما در آن جلسه حضور نداشت و ما هرگز نمی‌دانیم که در آن جلسه چه گفته شده ‌بود. فقط از بزرگان منطقه همین‌قدر شنیدیم که مهتاب را به ‌خاطر دوران بارداری‌اش و فرمان عفو عیدی ماه رمضان از سوی ملا هبت الله؛ رهبر گروه طالبان آزاد کرده اند.»

اما سریال دستگیری خانم مهتاب با میانجی‌گری بزرگان منطقه پایان نمی‌یابد و او برای بار دوم در 27 اپریل 2023 میلادی، دوباره توسط نیروهای طالبان دستگیر می‌شود. این‌بار ماجرای دستگیری مهتاب غم‌انگیزتر از قبل صورت می‌گیرد همان‌طور که در فیلم‌های جنگی صحنه‌سازی می‌شود. در 27 اپریل، ساعت 10 شب به وقت محلی 8 مرد مسلح از نیروهای طالبان، از روی دیوار حیاط وارد خانه بانو همدرد شدند. این خانواده زمانی که ‌فهمیدند چند نفر مسلح وارد خانه شده اند دروازه‌های اتاق را از داخل خانه می‌بندند تا از ورود نیروهای مسلح جلوگیری شود یا حداقل فرصتی پیدا کنند تا مهتاب را از داخل منزل به بیرون فراری بدهند.

اما نیروهای طالبان به پنجره‌های اتاق با مرمی شلیک می‌کنند و هر تعداد پنجره‌ای که در آن‌جا بوده مورد شلیک گلوله نیروهای طالبان قرار گرفته و تمام شیشه‌های خانه شکسته می‌شود. شب بود و تاریک! همه جا را صدای ضجه و ناله‌ زنان و کودکان فراگرفته بود. در این میان، یکی از نزدیکان مهتاب هرچند که سعی می‌کند مهتاب را از داخل خانه به بیرون فراری بدهد تا شاید نجات پیدا کند؛ اما موفق به این کار هم نمی‌شود و ناچار او را به حمام می‌برد و در آن‌جا پنهان می‌کند. او در این مورد چنین می‌گوید: «زمانی‌که نیروهای طالبان به شیشه‌های پنجره شلیک کردند، آن زمان فهمیدیم که دزد نیستند و طالبان اند و حتماً دوباره برای دستگیری مهتاب آمده اند. من مهتاب را به حمام بردم و متوجه شدم که هق هق گریه می‌کند و من سکوت کردم. دیدم که صدای گریه‌هایش بلندتر می‌شود و برایش گفتم که گریه نکن می‌فهمند که در این‌جا هستی و بسیار به راحتی پیدایت می‌کنند. مهتاب پس از آزاد شدن، دچار افسردگی حاد شده بود و وضعیت روانی‌اش اصلا خوب نبود و ما همیشه نگرانش بودیم. زمانی‌که صدای هق هق‌هایش بیش‌تر شد به طرفش تند تند نگاه کردم و او هم به طرفم نگاه‌های غمباری کرد و بسیار سریع از من یک درخواست خطرناک و غیرمنتطره‌ کرد که از تعجب عرق سرد از سر و بدنم جاری شد.

او گفت: من نمی‌خواهم دوباره به جهنم طالبان بروم و آن‌جا بدتر از جهنم و سیاه‌چال است و از تو خواهش می‌کنم کارد را برداری و به سینه‌ام فروکنی. اگر تو این کار را نمی‌کنی من خودم این کار را می‌کنم. دیدم که در تصمیم‌اش بسیار جدی است و من هم ترسیدم. گفتم که این کار را نکن و به خاطر آن طفلت که هنوز به دنیا نیامده است، این کار را نکن. اگر من این کار را انجام بدهم در پیش وجدانم قاتل تو و بچه‌ات هستم و اگر خودت این کار را بکنی نیز قاتل بچه‌ات محسوب می‌شوی. صبر و حوصله داشته باش و اگر این‌بار دستگیرت کردند، مثل قبل تلاش خواهیم کرد که آزادت کنیم. مهتاب کمی آرام شد و اطرافم را قاپیدم که کدام کارد یا تیغ نباشد. سپس متوجه شدم که هیچ شی خطرناکی در آن حوالی‌ نیست و از حمام بیرون شدم.»

blank

نیروهای مسلح طالبان دروازه خانه را شکستند و وارد خانه شدند. لامپ‌های برق را خاموش کردند و نور چراغ دستی‌شان را به روی تک‌تک زنان می‌انداختند؛ اما در آن هنگام موفق نمی‌شوند که مهتاب را پیدا کنند. یکی از آن‌ها دستور داد که باید همه‌ اتاق‌ها را جستجو کنند و هر اتاقی که دروازه‌اش قفل بود، بشکنند. بعد از گذشت چند دقیقه جنگجویان طالبان موفق می‌شوند که مهتاب را از حمام پیدا کنند. مهتاب را به گونه بسیار بی‌رحمانه دست‌بند زدند و با خودشان بردند.

صبح آن شب دل‌خراش، خانواده‌ مهتاب به حوزه امنیتی طالبان می‌روند و مسئولان حوزه منکر دستگیری مهتاب می‌شوند. حتی به استخبارات طالبان می‌روند و آن‌ها نیز منکر دستگیری‌اش می‌شوند و می‌گویند که «ما به تعهدات خود پایبندیم و یک‌بار از زندان رهایش کردیم و دیگر به او کاری نداریم.» اما بعد از جستجوهای زیاد و پیدا کردن واسطه می‌فهمند که مهتاب در زندان استخبارات طالبان است؛ ولی طالبان به خانوداه‌اش اجازه ملاقات نمی‌دهند.

یک عضو خانواده مهتاب می‌گوید: «مهتاب دو ماهه باردار است. مدتی است که در زندان طالبان به سر می‌برد و خانواده‌اش از وضعیت وی هیچ خبری ندارند. بنابراین، از مدافعان حقوق بشر و سازمان ملل شاکی ‌اند و آن‌ها بدین باور است که متأسفانه این سازمان‌ها هیچ کمک بنیادی برای زنان افغانستان نکرده‌اند. آن‌ها از نهادهای حقوق بشری ملی و بین‌المللی می‌خواهند که مهتاب را از طریق گفتگو از زندان طالبان آزاد کنند، چون‌که جرم او فقط نظامی بودن در دولت پیشین افغانستان بوده است.»

در نهایت، این تنها داستان مهتاب نیست؛ بلکه روایت صدها زن افغان است که به خاطر محدویت‌های غیرانسانی طالبان، زندانی شده‌اند. با وجود اعلام «عفو عمومی» از سوی رهبر طالبان برای نظامیان دولت پیشین افغانستان، اما این دستگیری‌های سریالی شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.

مطالب مرتبط