برنامه طالبان برای شیعیان چیست؟
بسیاری از ناظران، نسبت به آینده، بدبین هستند. به باور آنان، مماشات ریاکارانه طالبان در قبال شیعیان و دیگر اقلیتها، سیاسی، مقطعی، زودگذر، دروغین و ظاهرگرایانه است و در آینده تغییر خواهد کرد.
حکومت طالبان در بیانیهای اعلام کرده که «گزارشها و نگرانیها» در مورد محدودیت مراسم عاشورا در افغانستان «حقیقت ندارد» و «آزادی اهل تشیع در مراسم محرم» پابرجاست.
این در حالی است که به گفته منابع موثق، هیاتی از نمایندگان وزارت اطلاعات و فرهنگ، فرماندهی پولیس کابل، استخبارات، امر به معروف و ارشاد حج و اوقاف حکومت طالبان در دو روز گذشته به محلات شیعهنشین رفته و گفته که در شمار زیادی از مساجد و تکایا مراسم عزاداری محرم برگزار نشود.
در پی واکنشهای گسترده به این تصمیم اما در بیانیه طالبان آمدهاست: «در تمام تکیهخانههایی که در مناطق مسکونی هموطنان اهل تشیع موقعیت دارند، گردهماییها و مراسمی که اصول مذهبی آنها ایجاب میکند، انجام شده میتواند.»
طالبان اما گفتهاند که به دلایل امنیتی و تدابیر احتیاطی، «گردهماییهای بزرگ یا رفت و آمد گروهی براساس نظر علمای اهل تشیع محدود شدهاست».
این در حالی است که شورای علمای شیعه با نشر بیانیهای تاکید کرده که مراسم محرم باید به صورت پرشکوه برگزار شود؛ چیزی که طالبان با آن مخالف اند.
این نشان میدهد که ادعای بعدی طالبان نمیتواند برنامه واقعی آنها برای وضع محدودیت بر آیینها سوگواری ایام عاشورا کتمان کند. این برنامهای است که با جدیت، شروع شده و با قدرت، اعمال میشود.
نکته دیگری که این برداشت را تایید میکند، اقدامات طالبان برای مهار مناسک سوگواری عاشورا در سال گذشته است. در آن زمان نیز بخشهایی از شورای علمای شیعه، تحت فشار مستقیم استخبارات طالبان قرار داشتند تا دروازهها، پرچمها و مراکز فرهنگی که در سطح شهر به این منظور برپا شدهبود را برچینند.
یکی از نشانگان واضح تعارض و تخاصم طالبان با آیینهای شیعیان، این بود که سال گذشته، بلافاصله پس از برچیده شدن پرچمهای عاشورایی، پرچمهای طالبان به جای آن نصب شد؛ اقدامی که هیچ دلیل دیگری جز قدرتنمایی، ایجاد ضدیت و تقابل و در نهایت، نشاندادن خط و نشان برای حذف کامل این مناسبت نداشت.
برداشتن تعطیلی روز عاشورا از تقویم رسمی نیز گامی دیگر در راستای ضدیت طالبان با شیعیان بود. این در حالی بود که مناسبتهای طالبانی به سادگی وارد تقویم رسمی شدند.
در چنین شرایطی بسیاری از ناظران، نسبت به آینده، بدبین هستند. به باور آنان، مماشات ریاکارانه طالبان در قبال شیعیان و دیگر اقلیتها، سیاسی، مقطعی، زودگذر، دروغین و ظاهرگرایانه است و در آینده تغییر خواهد کرد.
به باور آنان، کینه و نفرت باطنی طالبان نسبت به شیعیان، نه تنها کاهش نیافته؛ بلکه با توجه به تجارب ۲۰ سال حضور نیروهای غربی در افغانستان، بیشتر هم شدهاست؛ زیرا طالبان، شیعیان را نیز به عنوان «دشمن» غیریتسازی میکردند و در شهرها، شاهراهها، مراکز آموزشی، دانشگاهها و حتی زایشگاهها، مساجد و زیارتگاهها علیه آنان حملات مرگبار را سازماندهی و اجرا میکردند.
از سوی دیگر، عناصر متعصب طالبان که در دوره اول حاکمیت آن گروه، قدرت فراوانی داشتند، در این دوره نیز کماکان در قدرت هستند که از آن جمله میتوان به والی کنونی بامیان اشاره کرد که در دوره اول، فرمانده نظامی طالبان در جبهه بامیان بود و گفته میشود که در تخریب تندیسهای بودا و قتل عام فجیع مردم یکاولنگ نیز مستقیما دست داشتهاست.
در سایه حاکمیت او بود که دیپارتمنت فقه جعفری از دانشگاه بامیان به عنوان ولایتی که اکثریت قریب به اتفاق ساکنان آن شیعیان هستند، کاملا حذف شد.
بنابراین، علیرغم تلاش برخی حلقات به منظور سازش و انعطاف در برابر طالبان و تقلای مذبوحانهشان برای ایجاد تغییر در مواضع افراطی و متعصبانه آنان، به نظر نمیرسد که چشمانداز روشنی در انتظار شیعیان زیر سلطه طالبان، وجود داشته باشد.
رهبران طالبان، بارها تصریح کردهاند که در افغانستان، تنها یک مذهب اسلامی وجود دارد. از نظر آنها شیعیان یک «اقلیت دینی» هستند؛ یعنی حتی به مثابه یک فرقه دروندینی و اسلامی هم به رسمیت نمیشناسند. این نگاه بسیار خطرناک است و در آینده، در صورتی که افراطگرایان طالبان در گلوگاههای قدرت، مستقر شوند، میتواند به تصمیمهای فاجعهباری مانند کشتارهای بیرحمانه بامیان و مزار شریف در دوره اول حاکمیت طالبان، منجر شود.
از این منظر، محدود کردن آیینهای سوگواری عاشورا، یکی از نخستین گامهای طالبان برای اجرای برنامه اصلی آنها علیه شیعیان محسوب میشود. پس زنگ خطر به صدا درآمده و در این میان، توجیهات و تلاشهای بیثمر برخی حلقات نباید افکار عمومی را به نتایج گمراهکننده دیگری منحرف کند.